کلمه جو
صفحه اصلی

هستی


مترادف هستی : بود، زندگی، کاینات، وجود، ثروت، دولت، مال، مکنت، نوا

متضاد هستی : نیستی

فارسی به انگلیسی

all, being, entity, existence, subsistence, possession, property

existence, possession, property


all, being, entity, existence, subsistence


فارسی به عربی

ان یکون , جوهر , حقیقة , موضوعیة , وجود

فرهنگ اسم ها

اسم: هستی (دختر) (فارسی) (تلفظ: hasti) (فارسی: هَستي) (انگلیسی: hasti)
معنی: وجود، زندگی، جهان، دارایی، وجود در مقابل نیستی، زندگانی، ( به مجاز ) همه ی دارایی، مایملک، عالم وجود، ( به مجاز ) همه دارایی مایملک

(تلفظ: hasti) وجود در مقابل نیستی ؛ زندگی ، زندگانی ؛ (به مجاز) همه دارایی . مایملک ؛ (به مجاز) جهان ، عالم وجود .


مترادف و متضاد

being (اسم)
جوهر، شخصیت، وجود، هستی، موجود زنده، فرتاش، افریده

reality (اسم)
معنی، حقیقت، واقعیت، هستی، اصلیت، اصالت وجود

objectivity (اسم)
واقعیت، هستی، مادیت، عینی بودن، بیطرفی و بی نظری

essence (اسم)
خلاصه، معنی، فروهر، وجود، هستی، عمده، خمیره، اسانس، ذات، ماهیت، گوهر، عین

existence (اسم)
وجود، هستی، موجودیت، زندگی، زیست، بایش

۱. بود، زندگی، کاینات، وجود
۲. ثروت، دولت، مال، مکنت، نوا، ≠ نیستی


بود، زندگی، کاینات، وجود ≠ نیستی


ثروت، دولت، مال، مکنت، نوا


فرهنگ فارسی

۱- وجود

فرهنگ معین

(هَ ) (حامص . ) ۱ - وجود. ۲ - دارایی ، ثروت .

لغت نامه دهخدا

هستی. [ هََ ] ( حامص ، اِ ) وجود. بودن. بود. حیات. زندگی. ( یادداشت به خط مؤلف ) :
خداوند هستی و هم راستی
نخواهد ز تو کژّی و کاستی.
فردوسی.
از اوی است پیدا مکان و زمان
پی مور بر هستی او نشان.
فردوسی.
به هستی یزدان گوایی دهند
روان تو را آشنایی دهند.
فردوسی.
اگر خویشتن را شناسی درست
به هستیش هستو شوی از نخست.
اسدی.
به هستی یزدان سراسر گواست
گوایان خاموش ، گوینده راست.
اسدی.
ز گوهر دان نه از هستی فزونی اندر این معنی
که جز یک چیز را یک چیز نَبْوَد علت انشا.
ناصرخسرو.
چو دید طلعت نورانی بهشتی تو
کند به ساعت بر هستی خدای اقرار.
مسعودسعد.
پشت پایی زد خرد را روی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو.
خاقانی.
تو را که از مل و مال است مستی و هستی
خمار و خواب تو را صور نشکند به صدا.
خاقانی.
ای هست ها ز هستی ذات تو عاریت
خاقانی از عطای تو هست آیت ثنا.
خاقانی.
گر مقام نیست هستان دانمی
هستی خود در میان افشاندمی.
خاقانی.
کنون ز هستی من بیش از این دو حرف نماند
دلی چو چشمه میم و قدی چو حلقه نون.
ظهیر فاریابی.
نگهدارنده بالا و پستی
گوا برهستی او جمله هستی.
نظامی.
اندر ایشان تاخته هستی تو
از نفاق و ظلم و بدمستی تو.
مولوی.
مرا با وجود تو هستی نماند
به یاد توام خودپرستی نماند.
سعدی.
سعدی چو ترک هستی گفتی ز خلق رستی
از سنگ غم نباشد بعد از شکسته جامی.
سعدی.
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را.
حافظ.
طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری.
حافظ.
ای دل مباش خالی یک دم ز عشق و مستی
وآنگه برو که رستی از نیستی و هستی.
حافظ.
ترکیب ها:
- هستی آزاد. هستی بخش. هستی جاودانه. هستی دوروزه. هستی صِرف. هستی فروش. هستی ناکس. رجوع به این مدخل ها شود.
|| مال. دارایی. ثروت. غنا. تمول. ( یادداشتهای مؤلف ) :
گر هستیم نه هست ، چه باک است ، گو مباش

هستی . [ هََ ] (حامص ، اِ) وجود. بودن . بود. حیات . زندگی . (یادداشت به خط مؤلف ) :
خداوند هستی و هم راستی
نخواهد ز تو کژّی و کاستی .

فردوسی .


از اوی است پیدا مکان و زمان
پی مور بر هستی او نشان .

فردوسی .


به هستی ّ یزدان گوایی دهند
روان تو را آشنایی دهند.

فردوسی .


اگر خویشتن را شناسی درست
به هستیش هستو شوی از نخست .

اسدی .


به هستی ّ یزدان سراسر گواست
گوایان خاموش ، گوینده راست .

اسدی .


ز گوهر دان نه از هستی فزونی اندر این معنی
که جز یک چیز را یک چیز نَبْوَد علت انشا.

ناصرخسرو.


چو دید طلعت نورانی بهشتی تو
کند به ساعت بر هستی خدای اقرار.

مسعودسعد.


پشت پایی زد خرد را روی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو.

خاقانی .


تو را که از مل و مال است مستی و هستی
خمار و خواب تو را صور نشکند به صدا.

خاقانی .


ای هست ها ز هستی ذات تو عاریت
خاقانی از عطای تو هست آیت ثنا.

خاقانی .


گر مقام نیست هستان دانمی
هستی خود در میان افشاندمی .

خاقانی .


کنون ز هستی من بیش از این دو حرف نماند
دلی چو چشمه ٔ میم و قدی چو حلقه ٔ نون .

ظهیر فاریابی .


نگهدارنده ٔ بالا و پستی
گوا برهستی او جمله هستی .

نظامی .


اندر ایشان تاخته هستی ّ تو
از نفاق و ظلم و بدمستی ّ تو.

مولوی .


مرا با وجود تو هستی نماند
به یاد توام خودپرستی نماند.

سعدی .


سعدی چو ترک هستی گفتی ز خلق رستی
از سنگ غم نباشد بعد از شکسته جامی .

سعدی .


هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را.

حافظ.


طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری .

حافظ.


ای دل مباش خالی یک دم ز عشق و مستی
وآنگه برو که رستی از نیستی و هستی .

حافظ.


ترکیب ها:
- هستی آزاد . هستی بخش . هستی جاودانه . هستی دوروزه . هستی صِرف . هستی فروش . هستی ناکس . رجوع به این مدخل ها شود.
|| مال . دارایی . ثروت . غنا. تمول . (یادداشتهای مؤلف ) :
گر هستیم نه هست ، چه باک است ، گو مباش
چون حاجتیم نیست به هستی ، توانگرم .

سیدحسن غزنوی .


زآنکه هستی سخت مستی آورد
عقل از سر، شرم از دل می برد.

مولوی .


درد عشق از تندرستی خوشتر است
ملک درویشی ز هستی بهتر است .

سعدی .


که سفله خداوند هستی مباد
جوانمرد را تنگدستی مباد.

سعدی .


|| خودبینی و خودپسندی و انانیت . (برهان ). || (اصطلاح فلسفه ) نزد محققان اشاره به ذات بحت است که وجود مطلق عبارت از اوست و آن وجودی است عین وجودات که بی وجود او هیچ ذره را وجودی نیست و به وجود او موجود است لا غیر تعالی شأنه . (برهان ). فرقه ٔ آذرکیوان بدین معنی آورده اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به فرهنگ دساتیر ص 274 شود. || مخلوق و موجود. (ناظم الاطباء). || گیتی و جهان و عالم . (ناظم الاطباء). آفرینش . عالم مخلوقات :
نگه دارنده ٔ بالا و پستی
گوا بر هستی او جمله هستی .

نظامی .


بر سر هستی قدمش تاج بود
عرش بدان مائده محتاج بود.

نظامی .


ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از توتوانا شده .

نظامی .


قاضی در خواب مستی بی خبر از ملک هستی . (گلستان ). || (اصطلاح صوفیانه ) بقا. بقأباﷲ :
چو هستی است مقصددر او نیست گردم
که از خود در آن قاصدا میگریزم .

خاقانی .



فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ نیستی] وجود.
۲. زندگی.
۳. [مجاز] دارایی، سرمایه.
۴. [مجاز] جهان.
۵. [قدیمی، مجاز] خودبینی.

دانشنامه عمومی

هَستی عموماً آنچه در نظر گرفته می شود که به طور عینی مستقل از حضور شی وجود داشته باشد.
الف) ضرورت ایجاب (۲-واجب الوجود):یعنی همیشه باید وجود بر این مفهوم حمل شود. مثلاً در مورد مثال بالا خداوند باید موجود باشد به ضرورت عقل و حقیقت دنیای خارج. در واجب الوجود، وجود برای آن موجود باید مستقل باشد و آن موجود برای موجود بودن نباید نیازی به غیر (علت) داشته باشد و باید همیشه موجود باشد؛ و خود علت وجود دیگر موجودات است و وجود آن ها (ممکن الوجودها) در طول وجود واجب الوجود هستند. (سر چشمهٔ وجود)
در تداول معمولی به معنای جهانی است که ما از راه حس های خود نسبت به آن آگاهی داریم.این مفهوم در شاخه هستی شناسی از فلسفه، معنای تخصصی تری گرفته است.
رابطه میان هستی و زمان جستاری بسیار مشکل آفرین است. بیشتر فیلسوفان بر این باورند که برای هستی یک مدت مشخصی از زمان را می شود در نظر گرفت. اما برخی دیگر از فیلسوفان، زمان را یک «توهم» می نامند. برخی دیگر، زمان را امری واقعی می دانند اما باور دارند که چیزی به نام زمان نقطه ای یعنی زمان بدون مدت هم وجود دارد.
حتی فیلسوفانی که زمان را تنها یک واقعیت نسبی قلمداد می کنند وجود فرایند «تبدیل» را می پذیرند. منظور از تبدیل، دگرگونی هایی است که در اجسام جداگانه در مدت زمان وجودشان رخ می دند. پذیرش مفهوم تبدیل، مشکلی را پیش می آورد به نام پایایی. پرسشی پیش آمده اینست که با این همه تبدیل که در یک جسم در حین موجودیتش روی می دهد تا چه اندازه می توان برای آن جسم یک هویت قائل شد.

گویش مازنی

/hasti/ مال – دارایی - جان ۳زندگی

۱مال – دارایی ۲جان ۳زندگی


واژه نامه بختیاریکا

پِچِک؛ نِتار

جدول کلمات

وجود

پیشنهاد کاربران

همه چیز - وجود

تمام چیزی ک داری


به معنی وجود زندگی زندگانی

یعنی جهان . زندگی . ثروت . دارایی. . .

هستی به معنی جهان زندگانی
وجود ثروت

دارایی جهان
نزدیک به خدا

همه وجود. همه دنیا

جهان
دنیا

هستی ینی وجودی ازگنجینه ی خدا هستی ارامش حقیقی خداست

یعنی ثروت و دارایی

هستی به معنی وجود است خیلی معنیش قشنگ من خودم اسمم هستی عاشق اسمم هستم

آفرینش

یعنی زندگی جهان

همه ی چیزی که وجود داشته و داره

جهان _ وجود

هرآنچه وجودداردهمه ی زندگی همه دنیاوبسیار
نام اصیل وبامفهومیست

هستی:وجود، مال، ثروت
دختر زیبا من هستی زیباترین دارایی زندگی من و باباش

درون، همه ی وجود

خلقت

هر چیزی که نوشتین درسته

وجود، دارایی، بودن، مقابل نیستی

هستی یعنی تمام وجود😘

هستی یعنی دارایی . ثروت. مال و اموال . زندگی . من قبلا از اسمم اصلا خوشم نمیومد چون همه مسخره ام میکردن ولی از وقتی که فهمیدم اسمم چنین معانی رو داره دیگه عاشق اسمم شدم و دیگه برام مهم نیست مردم چی درمورد اسمم میگن و از پدر و مادر مهربونم ممنونم که چنین اسم قشنگی رو واسم انتخاب کردن💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕

هستی یعنی گیتی. دنیا. وجود
هستی اسم قشنگیه
اسم منم هستیه
ولی خیلی مسخره اش می کنن

هستی یعنی زندگی جهان مال ثروت همه اسممو مسخره میکردند هستی =نیسی من از اسم هست بدم می اومد چون همی مسخره می کردند بعد دیدم معنی اسمم قشنگ عاشق اسمم شودم

هستی ب معنی وجود و زندگی و ثروت و دارو نداره

هستی یعنی تمام وجود زیبایی واقعا اسم قشنگیه اسم منم هستیه عاشق اسمم خیلی دوسش دارم 😊😉

هستی یعنی زندگیم یعنی کسی ک دوسش دارم یعنی کسی ک حاضر نیستم با دنیا عوضش کنم هستی
اسم عزیز ترین کسام
مثل عشقم و خواهرم

هستی در زبان پارسی یعنی دارایی ولی در زبان ایتالیایی ولاتین یعنی شتاب وچالاکی

بی نظیر، اسم خیلی قشنگیه، عالیه دیگه چی بگم

هستی یعنی تمام زندگانی. . . . .

اسم دختر یکی یدونه من که عید دنیا میاد هستی انتخابمونو که اعلام کردیم خیلیا مسخره کردن متاسفانه دارم با تمام عشقی که به این اسم دارم دلزده میشم

هستی یعنی تمام زندگی و وجود هرچیز


هستی یعنی زندگی _وجود _خاص البته اسم خودم هم هستی به نظرم بهترین اسم دنیاست هستی اسم عشقی هر کی اسمش هستی خیلی جیگره


چرا همه هستی یارو مسخره می کنن هرکی اسم هستی رو مسخره میکنه دیوونه است میگن هستی نیستی به نظر من توجه نکنیم

یعنی تمام زندگی، تمام دنیا، عشق ، وجود

هر کی هستیا رو داره خوشبحالشه پس به افتخار خودمون

وجود ، جهان، ممنون از اینکه به مسخره کردن اسممون اشاره کردین واقعا که مریضن کمی به معنیش دقت کنن😡😡😡

بهترین اسم دنیا
هستی
معنی وجود جهان هستی

هستی یعنی موجودیت چیزی، وجود داشتن در مقابل عدم وجود و نیستی قرار دارد.

هستی به معناى جهان


هستی یعنی جهان، وجود، زیبایی، دارایی، مال، ثروت
اسم من هستی هست اسم هستی واقعا تک و خاصه

آریستی
ریشه یونانی به معنای کامل

اسم هستی به معنای وجود ، دارایی و ثروت و زندگی و زندگانی و به معنای جهان و علم نیستی و متاسفانه خیلی ها این اسم رو به تمسخر می گیرند

هستی به معنای وجود و دارایی و ثروت و جهان و هستی و نیستی ودر زبان ایتالیایی و لاتین به منای شتاب و چالاکی ولی متاسفانه خیلی ها هستند اسم به این زیبایی رو مورد تمسخر قرار می دهند واقعا تاسف باره این و می دونم چون اسم خودم هم هستی و عاشق اسمم

هستی یعنی همه چیز. .
بچه های من دو قلو دختر و پسرن. . اسم دخترم هستی و اسم پسرم سروش. . و جمع اسمشون میشه ( ( فرشته جهان ) )
اسم هر دو ایرانی و زیباست

هستی نوع دخترانه است اسم که مثل بابک و هستی است

هستی یعنی همه چیز. همه ی دنیا. همه ی زندگی
اسم دختر یکساله ی منم هستی هست. عاشق اسمشیم ومنو پدرش و با تمام عشق صداش میزنیم. بنظر جزو اسمایی هست که هیچوقت قدیمی نمیشه. اصیل و شیکه. درمورد مسخره کردنشم بنظرم الان دیگه جا افتاده باشه این اسم و کسی مسخره نمیکنه اگرم بکنه نشاندهنده بی شخصیتیشه. بنظرم از خیلی از اسمای الان که همه به آ ختم میشن ک همه جا اشباع شده بهتره . الان اسمایی مثل هستی تک تر و خاص تر هستنو همیشگین. . .

امری که خود را نشان می دهد

منم اسمم هستی همه می گفتن هستی نیستی مناز ان کلمه بدم میومد دوست داشتم اسمم پروانه مونا همچین اسمهایی بود ولی یک روز این اسم باعث دوستی من ویک نفر دیگه به نام هستی شد ما الان 5ساله که باهم دوستیم من دیگه هم خود اسمم وحتی معنی ان ها را دوست دارم و اینکه هر کسی که اسمش هستی بهترین اسم را دارد وممنونم از پدر ومادرم که این اسمی را برایم انتخاب کردند

یعنی دنیا ثروت مال جهان


کلمات دیگر: