کلمه جو
صفحه اصلی

تفکر


مترادف تفکر : استدلال، تأمل، تدبر، تصور، تعقل، خیال، فکر، اندیشه، اندیشیدن، اندیشه کردن، فکر کردن

متضاد تفکر : تخیل

برابر پارسی : اندیشیدن، اندیشگری، اندیشه، پنداشت، شناختاری

فارسی به انگلیسی

meditation, reflection


consideration, reflection, ruminnation, thinking, thought


meditation, reflection, consideration, ruminnation, thinking, thought

فارسی به عربی


مترادف و متضاد

استدلال، تامل، تدبر، تصور، تعقل، خیال، فکر ≠ تخیل


اندیشه، اندیشیدن، اندیشه کردن، فکر کردن


reflection (اسم)
تامل، اندیشه، تفکر، باز گشت، پژواک، انعکاس، باز تاب، انعکس

contemplation (اسم)
تامل، مراقبت، غور، تفکر، تعمق، خلسه

thought (اسم)
نظر، گمان، قصد، اندیشه، خیال، استدلال، عقیده، تفکر، فکر، خاطر، خاطره، پندار، سگال، چیز فکری

meditation (اسم)
اندیشه، خیال، مراقبت، تفکر، تعمق، عبادت

thinking (اسم)
تفکر

cerebration (اسم)
تفکر، بکار بردن مغز

reflexion (اسم)
اندیشه، تفکر، باز گشت، پژواک، انعکاس، باز تاب

considering (اسم)
تفکر

recollection (اسم)
بخاطر آوردن، خون سردی، تفکر، خاطر، خاطره، تجدید خاطره

self-contemplation (اسم)
تفکر، خود اندیشی، تعقل در نفس خود

۱. استدلال، تامل، تدبر، تصور، تعقل، خیال، فکر
۲. اندیشه، اندیشیدن، اندیشه کردن، فکر کردن ≠ تخیل


فرهنگ فارسی

اندیشیدن، بفکرواندیشه فرورفتن
۱ -( مصدر ) اندیشه کردن اندیشیدن . ۲ -( اسم ) اندیشه . جمع : تفکرات .

فرهنگ معین

(تَ فَ کُّ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) اندیشه کردن . ۲ - (اِمص . ) اندیشه .

لغت نامه دهخدا

تفکر. [ ت َ ف َک ْ ک ُ ] ( ع مص ) اندیشه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی )( آنندراج ). تأمل. ( تاج العروس ). اندیشیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نظر کردن و تأمل در چیزی. ( ازاقرب الموارد ). اندیشه و فکر و تعمق. ( ناظم الاطباء ). تصرف دل است در معانی اشیاء بخاطر درک مطلب. ( از تعریفات جرجانی ). اندیشه کردن. اندیشیدن :
در این تفکر بودند کآفتاب ملوک
شعاع طلعت کرد از سپهر مهد اظهار.
ابوحنیفه اسکافی ( از بیهقی چ ادیب ص 278 ).
حیران و دلشکسته چنین امروز
از رنج و از تفکر دوشینم.
ناصرخسرو.
در آن تفکر مانده دلم که فردا را
بگاه این شب تیره چه خواهدم زادن.
مسعودسعد.
وبه تأمل و تفکر، محاسن این کتاب بهتر جمال داد. ( کلیله و دمنه ).
تفکر در مناجات الهی
تضرع شد به مقصودی که خواهی.
نظامی ( الحاقی ).
نمودش گر نمود آسمان است
تفکرها تضرعهای جان است.
نظامی ( ایضاً ).
بی تفکر پیش هر داننده هست
آنکه با گردنده ، گرداننده هست.
مولوی.
سر به جیب تفکر فروبرد. ( گلستان ).
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی.
سعدی.
رجوع به تفکر کردن شود.

فرهنگ عمید

اندیشیدن، به فکر و اندیشه فرورفتن.

دانشنامه عمومی

اندیشه کردن


فرهنگ فارسی ساره

اندیشگری، اندیشه، پنداشت


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اندیشیدن را تفکّر گویند و از این عنوان به مناسبت در باب های طهارت، صلات، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر یاد شده است.
تفکر مصدر باب تفعّل، یا اسم مصدر باب تفعیل (تفکیر) از ریشه «ف ـ ک ـ ر»، در لغت به معنای تأمل و در اصطلاح، تصرف قلب در معانی اشیا برای ادراک مطلوب است. فکر نیز از همین ریشه و در لغت به معنای تأمل و در اصطلاح حرکت نفس از مطالب (مجهولات) تصوری و تصدیقی به مبادی و سیر در معلومات موجود است تا مجهولاتی که ملازم با آن هایند معلوم گردند این حرکت، نفس را برای افاضه صور عقلی از مبدأ قدسی آماده می کند نیز فکر، نیرویی است در شخص که برای طلب معنا، در امری دقیق و باریک می گردد و تفکر جولان این نیرو بر حسب نظر عقل است و جز بر آنچه صورت آن در قلب حاصل گردد گفته نمی شود. فکر در اصطلاح عامه مردم نیز عبارت است از هر انتقالی که برای نفس در ادراکات جزئی صورت گیرد.
واژه های مرتبط
واژه تفکر با واژه هایی همچون اعتبار، تذکر ، تدبّر ، نظر، عقل و علم همسو و مرتبط است، گرچه تفاوت هایی نیز بین آن ها وجود دارد، چنان که گفته شده: حقیقت تفکر احضار دو معرفت در قلب برای نتیجه گرفتن معرفت سوم و «اعتبار» عبور از دو معرفت به معرفت سوم و تذکر برخورد به دو معرفت است. برخی در تفاوت تفکر با تذکر گفته اند: «تفکر» شناخت چیزی است، هرچند قبلا هیچ گونه اطلاعی از آن وجود نداشته باشد؛ ولی «تذکر» در موردی است که انسان قبلا با آن موضوع هرچند از طریق آگاهی های فطری آشنایی داشته باشد. برخی هم تذکر را تفکر در اموری برای راه یافتن به نتیجه ای دانسته اند که مورد غفلت واقع شده یا پیش از آن مجهول بوده است. در تفاوت بین تفکر و تدبر هم گفته شده که «تدبر» تصرف قلب در توجه به عواقب امور و رموز آن ولی «تفکر» تصرف قلب در توجه به ادله است. نظر نیز به معانی مختلفی مانند فکر و اندیشه کردن آمده است.عقل هم به معنای مصدری، ادراک کامل چیزی و به معنای اسمی، حقیقتی است که خوب و بد و حق و باطل و راست و دروغ را تشخیص می دهد. به گفته ای، ثمره فکر ، علم است و از آن در قلب تغییری حاصل می شود که حال نامیده می شود و از حالْ تغییری در جوارح پدید می آید که عمل خوانده می شود. در قرآن کریم افزون بر واژه تفکر که مشتقات آن که ۱۸ بار به کار رفته، مشتقّات واژه های مرتبط با موضوع تفکر، نظیر تدبّر، تذکر، تفقه ، تفکیر، اعتبار ، نظر و عقل نیز فراوان به کار رفته است.
اهمیت
در آیات متعدّد و نیز روایات بسیار به تفکّر، ترغیب و سفارش شده و در فضیلت آن آمده است: تفکّر ساعتی برتر از یک شب عبادت و در روایتی دیگر برتر از یک سال عبادت است.
حکم
...

واژه نامه بختیاریکا

سرافت

پیشنهاد کاربران

تأمل_اندیشیدن_فکرکردن

یعنی فکر کردن درباره ی چیزی

فکر کردن یا اندیشیدن عمیق درباره ی یک موضوع را تفکر آمیز می نامند.

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
مانْز ( اوستایی: مانز دَزوم )
مَئیت ( اوستایی: مَئیتی )
چینتا ( سنسکریت )
مانیژ ( سنسکریت: مانیشا )

یعنی فکر کردن درباره ی یک موضوع 📝📝📝

فکر کردن یا اندیشیدن

ژرف نگری، ژرف اندیشی

اندیشه ور یا اندیشمند

اندیشیدن



کلمات دیگر: