کلمه جو
صفحه اصلی

حیات


مترادف حیات : بود، تعیش، جان، زندگانی، زندگی، زیست، طول عمر، عمر

متضاد حیات : ممات

برابر پارسی : زندگانی، زندگی، زیست، هستی

فارسی به انگلیسی

life

life, lifetime


Yard, Courtyard, Patio


فارسی به عربی

حیاة

فرهنگ اسم ها

اسم: حیات (دختر) (عربی) (تلفظ: hayāt) (فارسی: حيات) (انگلیسی: hayat)
معنی: زندگی، زیست، حیات

(تلفظ: hayāt) (عربی) زندگی ، زیست .


مترادف و متضاد

life (اسم)
دوام، عمر، جان، حیات، مدت، زندگی، زیست، دوران زندگی، حبس ابد، رمق

lifetime (اسم)
عمر، ابد، حیات، دوره زندگی، مادام العمر، مدت زندگی

brio (اسم)
حیات، زندگانی

vita (اسم)
تاریخچه، حیات، زندگی

بود، تعیش، جان، زندگانی، زندگی، زیست، طول عمر، عمر ≠ ممات


فرهنگ فارسی

مارها، جمع حیه، زیستن، زنده بودن، زندگی، نقیض ممات
( اسم ) جمع حیه مارها ماران .

فرهنگ معین

(حَ ) [ ع . حیاة ] ۱ - (مص ل . ) زنده بودن . ۲ - (اِمص . ) زندگانی .

لغت نامه دهخدا

حیات. [ ح َ ] ( ع اِمص ) عمر. زیست. زندگی. مقابل ِ ممات. زندگانی. ( آنندراج ) :
کی باشدت نجات ز صفرای روزگار
تاباشدت حیات ز خضرای آسمان.
خاقانی.
و جاودانی و دوباره از صفات اوست و با لفظ دادن و یافتن مستعمل. ( آنندراج ) :
از داغ تازگی جگر پاره پاره یافت
از آفتاب صبح حیات دوباره یافت.
صائب.
- آب حیات :
شنیده ای که سکندر برفت تا ظلمات
بچند محنت و خورد آنکه خورد آب حیات.
سعدی.
- حیات بخش ؛ : آب و هوایش حیاتبخش هر طبیعت و مزاج. ( محاسن اصفهان ).
- حیات بخشیدن ؛ جان دادن. زندگانی بخشیدن :
اگرم حیات بخشی و گرم هلاک خواهی
سر بندگی بخدمت بنهم که پادشاهی.
سعدی.
- حیات داشتن ؛ زنده بودن.
- حیات سپردن ؛ جان سپردن. و این خالی از غرابت نیست. ( آنندراج ) :
چون شمع اگر شام گرفتیم حیاتی
ناظم بصد افسوس سحرگاه سپردیم.
ناظم هروی ( از آنندراج ).
|| ( مص ) زیستن. ( غیاث ) ( آنندراج ). || ( اِ ) شرح حال. ترجمه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به حیاة شود.

حیات. [ ح َی ْ یا ] ( ع اِ ) ج ِ حیة. مارها. ( غیاث ) ( آنندراج ). رجوع به حیة شود. || کرمان دراز بزرگ که در امعاءالدقاق افتد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). کرمهای دراز. ( غیاث ). || ( اِخ ) ستاره ها که مابین فرقدین و بنات نعش اند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

حیاة. [ ح َ ] ( ع مص ) زیستن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). حَیی َ یَحیی ̍ و حَی و یحی به ادغام ، حیاة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). حیاة مصدر ثلاثی مجرد است لفیف مقرون در اصل حیوة بود بر وزن غلبه واو متحرک ماقبل مفتوح را به الف بدل کردند حیاة شد. لفظ حیات را در رسم الخط عربی حیوة نویسندالف را واو و تای فوقانی را مدور نگارند. ( غیاث ).

حیات . [ ح َی ْ یا ] (ع اِ) ج ِ حیة. مارها. (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به حیة شود. || کرمان دراز بزرگ که در امعاءالدقاق افتد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). کرمهای دراز. (غیاث ). || (اِخ ) ستاره ها که مابین فرقدین و بنات نعش اند. (یادداشت مرحوم دهخدا).


حیات . [ ح َ ] (ع اِمص ) عمر. زیست . زندگی . مقابل ِ ممات . زندگانی . (آنندراج ) :
کی باشدت نجات ز صفرای روزگار
تاباشدت حیات ز خضرای آسمان .

خاقانی .


و جاودانی و دوباره از صفات اوست و با لفظ دادن و یافتن مستعمل . (آنندراج ) :
از داغ تازگی جگر پاره پاره یافت
از آفتاب صبح حیات دوباره یافت .

صائب .


- آب حیات :
شنیده ای که سکندر برفت تا ظلمات
بچند محنت و خورد آنکه خورد آب حیات .

سعدی .


- حیات بخش ؛ : آب و هوایش حیاتبخش هر طبیعت و مزاج . (محاسن اصفهان ).
- حیات بخشیدن ؛ جان دادن . زندگانی بخشیدن :
اگرم حیات بخشی و گرم هلاک خواهی
سر بندگی بخدمت بنهم که پادشاهی .

سعدی .


- حیات داشتن ؛ زنده بودن .
- حیات سپردن ؛ جان سپردن . و این خالی از غرابت نیست . (آنندراج ) :
چون شمع اگر شام گرفتیم حیاتی
ناظم بصد افسوس سحرگاه سپردیم .

ناظم هروی (از آنندراج ).


|| (مص ) زیستن . (غیاث ) (آنندراج ). || (اِ) شرح حال . ترجمه . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به حیاة شود.

فرهنگ عمید

۱. زیستن، زنده بودن.
۲. [مقابلِ ممات] زندگی.
= حیه۱

۱. زیستن؛ زنده بودن.
۲. [مقابلِ ممات] زندگی.


حیه۱#NAME?


دانشنامه عمومی

حیات می تواند به موارد زیر اشاره کند:
زندگی
حیات (فیلم)، فیلمی به کارگردانی غلامرضا رمضانی
حیات (روزنامه)
حیات نو، از جمله روزنامه های اصلاح طلب ایران
مثلث حیات، نظریه ای برای نجات افراد از کشته شدن در اثر زلزله
حیات (فیلم ۲۰۱۷). حیات (انگلیسی: Life) یک فیلم علمی–تخیلی مهیج (هیجان انگیز) آمریکایی به کارگردانی دنیل اسپینوزا و نویسندگی رت ریس و پال ورنیک است که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به جیک جیلنهال، ربکا فرگوسن و رایان رینولدز اشاره کرد. این فیلم توسط کلمبیا پیکچرز در ۲۴ مارس ۲۰۱۷ در ایالات متحده اکران شد.
دیوید الیسون
دانا گلدبرگ
بونی کورتیس
جولی لین
شش فضانورد به فرماندهی «کت» درون ایستگاه فضایی بین المللی در حال مطالعه روی گونه ای هستند که بر روی سیاره مریخ کشف شده است و ممکن است مدرکی مبنی بر وجود زیست فرازمینی بر روی مریخ باشد.
خدمه متوجه می شوند که این گونه از دسته جانداران چندیاخته ای هستند و اولین نمونه حیات خارج از زمین را شامل می شود؛ ولی حقیقت با چیزی که آنها می بینند متفاوت است.
خدمه در حال مطالعه بر روی این گونه (که آن را «کالوین» نامیده اند) هستند که روش آنها باعث به وجود آمدن عواقبی ناگوار و ناخواسته می شود.

حیات (فیلم). حیات (فیلم) فیلمی به کارگردانی غلامرضا رمضانی و نویسندگی مجتبی خشک دامن ساختهٔ سال ۱۳۸۳ است.

دانشنامه آزاد فارسی

حیات (زیست شناسی). حیات (زیست شناسی)(life)
حیات
حیات
حیات
حیات
حیات
حیات
حیات
(یا: زندگی) پدیده ای حاصل از مادّۀ فوق العاده پیچیده که توان انجام فعالیت های کارکردی خاصی دارد که مادّۀ بی جان فاقد آن است. اهم این فعالیت ها عبارت اند از سوخت وساز (متابولیسم)، رشد، تولیدمثل، تحریک پذیری و سازگارشدن با محیط. از خصوصیات دیگر حیات دگرگون سازی پیچیدۀ ملکول های اندام واره (ارگانیک) و سازمان دادن این مولکلول ها در واحدهای بزرگ تر پروتوپلاسم، یاخته، بافت، اندام و موجودات زیستمند است. سوخت وساز عبارت است از مبادلۀ مداوم مواد سیستم زنده با پیرامون آن، عمدتاً در فرآیند ساخت و تخریب پروتوپلاسم. رشد، افزایش حجم و اندازۀ ارگانیسم درنتیجۀ سوخت وساز است. تولیدمثل، که شاید بارزترین مشخصۀ حیات است، در اساس تقسیم یک یاخته و درنتیجه تکثیر آن است. این فراگرد سرانجام به وسیلۀ اطلاعات موروثی موجود در ملکول های بزرگی به نام ژن، که از اسیدهای نوکلئیک تشکیل شده اند. تکمیل می شود. تولیدمثل این ژن ها اطلاعات مربوط به خصوصیات موجود زنده را به نسل بعدی منتقل می کند. تحریک پذیری و قابلیت سازگاری و انطباق به موجود زنده توان تحول و تطبیق در مقابل تغییرات محیط را می دهد. این دو ویژگی در فراگرد انتخاب طبیعی نقش بنیادی دارند و از همین طریق، خصوصیات وراثتی زیستمندان در درازمدت و طی نسل های متمادی تحول و تکامل می یابد. باکتری پروکاریوتیک و جلبک های سبز و آبی قدیم ترین شکل شناخته شدۀ حیات در کرۀ زمین اند، که عمرشان به ۳.۵میلیارد سال می رسد. فرضیه های منشأ حیات، از دفعی بودن در برخی نظریه ها تا تدریجی بودن در فرضیه های علمی جدید، متفاوت است. طبق برخی تجربه ها و آزمایش های علمی، ترکیبات غیر ارگانیکی چون متان، آمونیاک و بخار آب که از دیرباز در زمین فراوان بودند، به کمک بارهای الکتریکی جَوّ زمین و پرتو فرابنفش، ملکول های سادۀ ارگانیک را به وجود آوردند که طبق نظریۀ تکامل به پیدایش زیستمندان پرسلولی و موجودات زندۀ عالی تر و سرانجام پیدایش بشر انجامید. هنوز برای این پرسش که چگونه اسیدهای آمینه چنان سازمان یافته شدند که قدرت تکثیر و تولیدمثل پیدا کردند، پاسخ قطعی یافت نشده است. جدیدترین یافته های دانشمندان حاکی از این است که اسیدهای نوکلئیک به خصوص دی ان اِی (اسید دی اُکسی ریبونوکلئیک) و آراِن اِی (اسید ریبونوکلئیک) عامل انتقال خصوصیات وراثتی از نسلی به نسل دیگر و کدگذاری این خصوصیات اند. البته آنچه دربارۀ پیدایش ارگانیسم زنده در نظریات علمی بیان می شود تنها ناظر به بعد مادی یا جسمانی موجودات زنده است و این که آیا همراه این فرآیند مادی عامل غیرمادی دیگری به نام «روح» نیز حضور دارد یا نه، از حوزۀ بحث رشته های علوم تجربی خارج است. روح باوران با استناد به دلایل عقلی و فلسفی وجود این واقعیت غیرمادیِ باشعور را، که نظم شگفت انگیز ارگانیسم زنده مدیون آن است، تبیین می کنند.

حیات (فلسفه). در فلسفه اسلامی، مفهوم حیات (زنده بودن) در مورد دو دسته از مخلوقات به کار می رود: یکی گیاهان که دارای رشد و نمو هستند، و دیگری حیوانات و انسان که دارای شعور و اراده می باشند. اساساً حیات به معنایی که ملازم با علم و اراده است لازمۀ وجود غیر مادی است، زیرا گرچه حیات به موجودات جاندار نسبت داده می شود امّا در حقیقت، صفت روح آن هاست و بدنشان در اثر تعلق روح، زنده و جاندار می شود. به دیگر سخن، همچنان که امتداد لازمۀ وجود جسمانی است حیات نیز لازمۀ وجود مجّرد (غیر مادی) است. امّا در تحلیل خاص ملاصدرا، حیات وصفِ وجود است و هر موجودی دارای حیات ویژۀ خود است، که به سبب همین حیات، همۀ موجودات مورد خطاب الهی قرار می گیرند و دارای حشر خاص خودند.

فرهنگ فارسی ساره

زندگ


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حیات مقابل ممات است. از آن به مناسبت در بسیاری از ابواب فقه نظیر طهارت، حج، وصیت، نکاح، استیلاد، اطعمه و اشربه، ارث و دیات سخن رفته است.
حیات به معنی زیست، زنده بودن و مقابل ممات می باشد.
اهمیت حفظ حیات
حفظ حیات خود و هر نفس محترمی واجب و زیان رساندن به آن حرام است. در قرآن کریم از خودکشی و قتل هر نفس محترمی، بلکه در معرض هلاکت قرار دادن آن، نهی و نکوهش و فلسفه تشریع حکم قصاص، بقای حیات انسانها ذکر شده است. حیات آدمی از چنان اهمیتی برخوردار است که هرگاه ترک حرام یا فعل واجبی با آن تزاحم پیدا کند برای حفظ حیات، ارتکاب حرام و ترک واجب مشروعیت می یابد، مانند مشروعیت خوردن یا نوشیدن آنچه در شرع حرام است در حال اضطرار و ترک حج درصورت بیم بر جان خود یا نفس محترمی دیگر.
اشتراط حیات در مجتهد
از شرایط مجتهد در تقلید ابتدایی بنابر مشهور زنده بودن او است؛ لیکن در جواز بقا بر تقلید مجتهد پس از مرگ وی اختلاف است؛ بسیاری آن را جایز دانسته اند.
نیابت از زنده
...

پیشنهاد کاربران

زندگی

بودن

نفس کشیدن ـزندگی کردن

"حیات " با تلفظ /hayAt / ، اولین بار در زبان عربی بکار برده
شد . درنتیجه کلمه ای عربی است ؛ولی به مرور زمان به خاطر
یک سری اتفاقات ، وارد زبان محاوره ای ایران شد ؛
مثال :
🌹زیست کره آخرین سطح سطوح سازمان یابی حیات هست .
Biosphere is the last level of the levels of
🌹. organization of life


ننپدپو

حیات ازدوکلمه عربی ترکیب یافته: حی = زنده کردن
، آت= عطا کردن . بنابراین حیات = موجوددارای زندگی ولی حیاط دراصطلاح یعنی محل زندگی، دنیا


کلمات دیگر: