مترادف صلات : دعا، فریضه، نماز
صلات
مترادف صلات : دعا، فریضه، نماز
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
اسم: صلات (پسر) (عربی) (تلفظ: salat) (فارسی: صَلات) (انگلیسی: salat)
معنی: دعای بنده به سوی خداوند، نماز
معنی: دعای بنده به سوی خداوند، نماز
مترادف و متضاد
دعا، فریضه، نماز
فرهنگ فارسی
جمع صله،صلاه یا صلوه )، نماز، دعائ، تسبیح، رحمت خداوند، نمازودعاازبنده بسوی خداوندوطلب معونت ومغفرت
( اسم ) جمع صله عطاها جوایز .
ده کوچکی از دهستان وردیمه سورتیچی بخش چهار دانگه شهرستان ساری
( اسم ) جمع صله عطاها جوایز .
ده کوچکی از دهستان وردیمه سورتیچی بخش چهار دانگه شهرستان ساری
فرهنگ معین
(صَ ) [ ع . ] (اِ. ) = صلاة . صلوة : ۱ - نماز. ۲ - دعا. ، ~ ظهر نماز ظهر.
(ص ) [ ع . ] (اِ. ) جِ صل ، عطاها، جوایز.
(ص ) [ ع . ] (اِ. ) جِ صل ، عطاها، جوایز.
(صَ) [ ع . ] (اِ.) = صلاة . صلوة : 1 - نماز. 2 - دعا. ؛ ~ ظهر نماز ظهر.
(ص ) [ ع . ] (اِ.) جِ صل ؛ عطاها، جوایز.
لغت نامه دهخدا
صلات . [ ص َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان درکاسیده بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری . در 24هزارگزی شمال باختری کیاسر. دارای 45 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
صلات . [ ص َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان وردیمه سورتیچی بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری . در 45 هزارگزی شمال باختری کیاسر. دارای 45 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
صلات . [ ص َ ] (ع اِ) رجوع به صلاة و صلوة شود.
صلات . [ ص ِ ] (ع اِ) ج ِ صِلَة. عطایا. جوایز : صلات ومواهب پادشاهان بر من متواتر شد. (کلیله و دمنه ).
گر بسته بود بر تو در خانه ٔ تو بود
بر هر کسی گشاده طریق صلات تو.
مات کن او را و ایمن شو ز مات
رحم کن چون نیست او ز اهل صلات .
گر بسته بود بر تو در خانه ٔ تو بود
بر هر کسی گشاده طریق صلات تو.
مسعودسعد.
مات کن او را و ایمن شو ز مات
رحم کن چون نیست او ز اهل صلات .
مولوی .
صلات. [ ص ِ ] ( ع اِ ) ج ِ صِلَة. عطایا. جوایز : صلات ومواهب پادشاهان بر من متواتر شد. ( کلیله و دمنه ).
گر بسته بود بر تو در خانه تو بود
بر هر کسی گشاده طریق صلات تو.
رحم کن چون نیست او ز اهل صلات.
صلات. [ ص َ ] ( ع اِ ) رجوع به صلاة و صلوة شود.
صلات. [ ص َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان درکاسیده بخش چهاردانگه شهرستان ساری. در 24هزارگزی شمال باختری کیاسر. دارای 45 تن سکنه. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
صلات. [ ص َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان وردیمه سورتیچی بخش چهاردانگه شهرستان ساری. در 45 هزارگزی شمال باختری کیاسر. دارای 45 تن سکنه. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
صلاة. [ ص َ ] ( ع اِ ) دعاء. || دین. || رحمت. || استغفار. || حسن ثناء از خداوند بر پیمبر. || و گفته اند صلاة از خداوند رحمت است و از ملائکه آمرزش خواستن و از مؤمنین دعا و از پرندگان و هوام تسبیح بود و آن جز در خیر نبود بخلاف دعا، که آن در خیر و شرّ است. ( اقرب الموارد ). || کنیسه یهود.( اقرب الموارد ). || صلوة، یکی از فروع دین و اعظم عبادات است و آن را عمود دین گفته اند و در شرع آمده است که نماز عمود دین است اگر پذیرفته شود دیگر عبادات پذیرفته گردد و اگر ردّ شود دیگر عبادات نیز پذیرفته نگردد و نمازها را شمار بسیار است ، از فریضه و سنت و نیز هر یک را شرایطی و احکامی است که تفصیل آن عیناً از کتاب ترجمه النهایه شیخ طوسی نقل میشود: دانستن نماز دانستن فریضه ها و سنتهای نماز است و آن بر دو قسم است ، قسمی آن است که پیش از حال نمازست و قسمی مقارن است با حال نماز اما آن قسم که پیش از حال نمازست پنج چیز است. چهار چیز از این پنج گانه مشتمل است بر مفروض و مسنون و پنجم مسنون است نه مفروض. اول دانستن طهارت و احکام وی ، دوم دانستن عددهای نماز، سوم دانستن وقتهای نماز، چهارم دانستن قبله و احکام آن و قسم پنجم دانستن بانگ نماز و اقامت است و احکام هر دو. اما دانستن طهارت بگفتیم بتمامی و آن قسمتهای دیگر که باقی بماند ما هر قسمتی را بابی مفرد بگوئیم و آنچه در وی باشد بتمامی ذکرش بکنیم و جدا کنیم میان فریضه ها و سنتها و سپس بگوئیم آنچه مقارن حال نماز باشد از فرایض و سنتها، ان شأاﷲ.
باب اول در اعداد نمازها و عدد رکعات نماز فریضه ها و سنتها: نماز بر دو قسم است فریضه و سنت و هر یک از این دو بر دو قسم است فریضه حضرو سنتش و فریضه سفر و سنتش. اما فریضه حضر هفده رکعت است. چهار رکعت نماز پیشین است به دو تشهد. یکی تشهد در دوم رکعت بی سلام و دوم تشهد در چهارم رکعت با سلامی از پسش و نماز دیگر همچنان که نماز پیشین و نماز شام سه رکعت است به دو تشهد یکی تشهد در دوم رکعت و دوم تشهد در سیم رکعت با سلامی از پسش. و فریضه نماز خفتن همچنانکه فریضه نماز پیشین و دیگر. و فریضه نماز بامداد دو رکعت به یک تشهد و یک سلام باید کرد. ( اما سنتهای حضر سی و چهار رکعت است هشت رکعت پس از زوال آفتاب و پیش از فریضه ، و هشت رکعت پس از پیشین و قبل از نماز دیگر، و چهار رکعت بعد از نماز شام و دو رکعت نماز نشسته پس از نماز خفتن که یک رکعت بشمار میرود و یازده رکعت نماز شب است و دو رکعت نماز فجر. به یک تشهد و سلام در هر دو رکعتی از این نوافل همه که ما بگفتیم ). و اما فریضه سفر یازده رکعت است. نماز پیشین دو رکعت به یک تشهد در دوم رکعت و سلامی از پسش و همچنین است نماز دیگر و اما نماز شام سه رکعت است همچنانکه در حضر و نماز خفتن همچنانکه نماز پیشین و نماز دیگر و دورکعت است نماز بامداد همچنانکه در حضر اما سنتهای سفر هفده رکعت است. چهار از پس نماز شام همچنانکه در حضر و یازده رکعت نماز شب و دو رکعت نماز فجر و این هفده رکعت است و روا بود که دو رکعت نشسته که در حضرکنند از پس نماز خفتن بکنند. پس اگر نکنند باکی نبود.
گر بسته بود بر تو در خانه تو بود
بر هر کسی گشاده طریق صلات تو.
مسعودسعد.
مات کن او را و ایمن شو ز مات رحم کن چون نیست او ز اهل صلات.
مولوی.
صلات. [ ص َ ] ( ع اِ ) رجوع به صلاة و صلوة شود.
صلات. [ ص َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان درکاسیده بخش چهاردانگه شهرستان ساری. در 24هزارگزی شمال باختری کیاسر. دارای 45 تن سکنه. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
صلات. [ ص َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان وردیمه سورتیچی بخش چهاردانگه شهرستان ساری. در 45 هزارگزی شمال باختری کیاسر. دارای 45 تن سکنه. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
صلاة. [ ص َ ] ( ع اِ ) دعاء. || دین. || رحمت. || استغفار. || حسن ثناء از خداوند بر پیمبر. || و گفته اند صلاة از خداوند رحمت است و از ملائکه آمرزش خواستن و از مؤمنین دعا و از پرندگان و هوام تسبیح بود و آن جز در خیر نبود بخلاف دعا، که آن در خیر و شرّ است. ( اقرب الموارد ). || کنیسه یهود.( اقرب الموارد ). || صلوة، یکی از فروع دین و اعظم عبادات است و آن را عمود دین گفته اند و در شرع آمده است که نماز عمود دین است اگر پذیرفته شود دیگر عبادات پذیرفته گردد و اگر ردّ شود دیگر عبادات نیز پذیرفته نگردد و نمازها را شمار بسیار است ، از فریضه و سنت و نیز هر یک را شرایطی و احکامی است که تفصیل آن عیناً از کتاب ترجمه النهایه شیخ طوسی نقل میشود: دانستن نماز دانستن فریضه ها و سنتهای نماز است و آن بر دو قسم است ، قسمی آن است که پیش از حال نمازست و قسمی مقارن است با حال نماز اما آن قسم که پیش از حال نمازست پنج چیز است. چهار چیز از این پنج گانه مشتمل است بر مفروض و مسنون و پنجم مسنون است نه مفروض. اول دانستن طهارت و احکام وی ، دوم دانستن عددهای نماز، سوم دانستن وقتهای نماز، چهارم دانستن قبله و احکام آن و قسم پنجم دانستن بانگ نماز و اقامت است و احکام هر دو. اما دانستن طهارت بگفتیم بتمامی و آن قسمتهای دیگر که باقی بماند ما هر قسمتی را بابی مفرد بگوئیم و آنچه در وی باشد بتمامی ذکرش بکنیم و جدا کنیم میان فریضه ها و سنتها و سپس بگوئیم آنچه مقارن حال نماز باشد از فرایض و سنتها، ان شأاﷲ.
باب اول در اعداد نمازها و عدد رکعات نماز فریضه ها و سنتها: نماز بر دو قسم است فریضه و سنت و هر یک از این دو بر دو قسم است فریضه حضرو سنتش و فریضه سفر و سنتش. اما فریضه حضر هفده رکعت است. چهار رکعت نماز پیشین است به دو تشهد. یکی تشهد در دوم رکعت بی سلام و دوم تشهد در چهارم رکعت با سلامی از پسش و نماز دیگر همچنان که نماز پیشین و نماز شام سه رکعت است به دو تشهد یکی تشهد در دوم رکعت و دوم تشهد در سیم رکعت با سلامی از پسش. و فریضه نماز خفتن همچنانکه فریضه نماز پیشین و دیگر. و فریضه نماز بامداد دو رکعت به یک تشهد و یک سلام باید کرد. ( اما سنتهای حضر سی و چهار رکعت است هشت رکعت پس از زوال آفتاب و پیش از فریضه ، و هشت رکعت پس از پیشین و قبل از نماز دیگر، و چهار رکعت بعد از نماز شام و دو رکعت نماز نشسته پس از نماز خفتن که یک رکعت بشمار میرود و یازده رکعت نماز شب است و دو رکعت نماز فجر. به یک تشهد و سلام در هر دو رکعتی از این نوافل همه که ما بگفتیم ). و اما فریضه سفر یازده رکعت است. نماز پیشین دو رکعت به یک تشهد در دوم رکعت و سلامی از پسش و همچنین است نماز دیگر و اما نماز شام سه رکعت است همچنانکه در حضر و نماز خفتن همچنانکه نماز پیشین و نماز دیگر و دورکعت است نماز بامداد همچنانکه در حضر اما سنتهای سفر هفده رکعت است. چهار از پس نماز شام همچنانکه در حضر و یازده رکعت نماز شب و دو رکعت نماز فجر و این هفده رکعت است و روا بود که دو رکعت نشسته که در حضرکنند از پس نماز خفتن بکنند. پس اگر نکنند باکی نبود.
فرهنگ عمید
نماز.
* صلات کشیدن: (مصدر لازم ) [قدیمی] به آواز بلند «الصلاة» گفتن برای دعوت مردم به نماز.
= صله
* صلات کشیدن: (مصدر لازم ) [قدیمی] به آواز بلند «الصلاة» گفتن برای دعوت مردم به نماز.
= صله
نماز.
〈 صلات کشیدن: (مصدر لازم) [قدیمی] به آواز بلند «الصلاة» گفتن برای دعوت مردم به نماز.
صله#NAME?
پیشنهاد کاربران
این واژه را عرب ها از یهودیان گرفتند و چه بسا که یهودیان نیز از ایرانی ها گرفته باشند
این واژه میتواند از " سلام" باشد یا از صلا یا هلا که ایرانی هستند :
واژه آریایی سلام ( سل=خوشی لوم=پُربرکت ) به معنای سالم کامل healthy complete که آنرا در لوری و کوردی silam میخوانند در فرهنگ سومر به شکل silim* در معنای درود به کار میرفته که نشان میدهد واژه ایرانی سلام همریشه نیست با لغت عربی silim* سلام که معنای آن صلح peace است. لغت اسالم ( نام شهری در گیلان: ا=آب سالم=درست ) نیز در لغتنامه سومر به معنای آب شفابخش potion ثبت شده است.
*silim : ( sil=pleasure - joy lum=to grow luxuriantly ) = healthy
: ( water health ) =potiona - silim*
بدینسان روشن میشود واژگان ایرانی سالم و سلامت ( سلام ات=پسوند ) از همین ریشه ستانده شده اند و رپتی ( ربطی ) به واژگان عربی اسلام تسلیم مسلمان ندارند. عربهای بیابانگرد هنگام نزدیک شدن به یکدیگر سلام=صلح میگفتند بدان سبب که از جنگ و غارت و کشتار یکدیگر بیمناک بودند. ازینرو سلام گفتن در عرب بدین معنا بوده است: �جنگ باهات ندارم، نمیخوام بکشم ات، غارت ات نمیکنم�.
*پیرس: Sumerian Lexicon –version 3. 0 - John Halloran
این واژه میتواند از " سلام" باشد یا از صلا یا هلا که ایرانی هستند :
واژه آریایی سلام ( سل=خوشی لوم=پُربرکت ) به معنای سالم کامل healthy complete که آنرا در لوری و کوردی silam میخوانند در فرهنگ سومر به شکل silim* در معنای درود به کار میرفته که نشان میدهد واژه ایرانی سلام همریشه نیست با لغت عربی silim* سلام که معنای آن صلح peace است. لغت اسالم ( نام شهری در گیلان: ا=آب سالم=درست ) نیز در لغتنامه سومر به معنای آب شفابخش potion ثبت شده است.
*silim : ( sil=pleasure - joy lum=to grow luxuriantly ) = healthy
: ( water health ) =potiona - silim*
بدینسان روشن میشود واژگان ایرانی سالم و سلامت ( سلام ات=پسوند ) از همین ریشه ستانده شده اند و رپتی ( ربطی ) به واژگان عربی اسلام تسلیم مسلمان ندارند. عربهای بیابانگرد هنگام نزدیک شدن به یکدیگر سلام=صلح میگفتند بدان سبب که از جنگ و غارت و کشتار یکدیگر بیمناک بودند. ازینرو سلام گفتن در عرب بدین معنا بوده است: �جنگ باهات ندارم، نمیخوام بکشم ات، غارت ات نمیکنم�.
*پیرس: Sumerian Lexicon –version 3. 0 - John Halloran
صلات
( صَ ) [ ع . ] ( اِ. ) = صلاة . صلوة : 1 - نماز. 2 - دعا. ؛ ~ ظهر نماز ظهر.
( ص ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ صل ؛ عطاها، جوایز.
( صَ ) [ ع . ] ( اِ. ) = صلاة . صلوة : 1 - نماز. 2 - دعا. ؛ ~ ظهر نماز ظهر.
( ص ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ صل ؛ عطاها، جوایز.
صلات
فرهنگ فارسی معین
( صَ ) [ ع . ] ( اِ. ) = صلاة . صلوة : 1 - نماز. 2 - دعا. ؛ ~ ظهر نماز ظهر.
فرهنگ فارسی معین
( صَ ) [ ع . ] ( اِ. ) = صلاة . صلوة : 1 - نماز. 2 - دعا. ؛ ~ ظهر نماز ظهر.
کلمه صلاه به معنی نماز چند بار در قرآن آمده
پرسشگرارجمند: واژه �الصلوة� بدون مشتقات، ۶۱ بار و با مشتقات، ۹۸ بار در قرآن به کار رفته است؛ از جمله آیاتى که درباره نماز سخن گفته اند عبارتنداز: سوره ابراهیم، آیه ۳۱، ۳۷ و ۴۰؛ اسراء، آیه ۷۸؛ لقمان، آیه ۴ و ۱۷؛ انعام، آیه ۷۲؛ اعراف، آیه ۱۷۰ و ماعون، آیه ۴ و ۵. در قرآن سوره اى که به نماز اختصاص داشته باشد وجود ندارد، لیکن برخى از سوره ها که آیه هاى بیشترى از آنها به امر نماز پرداخته عبارتند از:
۱. بقره آیه هاى ۳، ۴۳، ۴۵، ۸۳ ، ۱۱۰، ۱۵۳، ۱۵۷، ۱۷۷، ۲۳۸ و ۲۷۷.
۲. نساء آیه هاى: ۴۳، ۷۷، ۹۰، ۱۰۱، ۱۰۲، ۱۰۳، ۱۴۲، ۱۶۲.
۳. مائده آیه هاى: ۶، ۵۵، ۵۸، ۹۱، ۱۰۶.
واژه �صلى� در قرآن، دو ریشه دارد: یکى به معناى افروختن آتش یا چیزى شبیه آن: �صلى یصلى� مانند: �جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ� و تَصْلَى نَاراً حَامِیَةً� این معنا ارتباطى با �صلاة� ندارد. دیگرى خود واژه �صلوﺓ� است؛ �صلى یصلو� که درقرآن به چند معنا به کار رفته است:
۱. دعا، تبریک و تمجید: �وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ و إِنَ اللَّهَ وَمَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلَّوا عَلَیْهِ�
۲. عبادت خاص ( نماز ) :� فَإِذَا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللّهَ قِیَاماً وَقُعُوداً وَعَلَى جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَاباً مَوْقُوتاً�.
۳. عبادت: �وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِندَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً�
۴. رحمت خداوند: �أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ�
۵. کنیسه هاى یهودیان:�لَهُدّمَت صَومِعُ وبِیَعٌ وصَلَوتٌ ومَسجِدُ یُذکَرُ فِیهَا اسمُ اللَّهِ کَثیرًا�
پرسشگرارجمند: واژه �الصلوة� بدون مشتقات، ۶۱ بار و با مشتقات، ۹۸ بار در قرآن به کار رفته است؛ از جمله آیاتى که درباره نماز سخن گفته اند عبارتنداز: سوره ابراهیم، آیه ۳۱، ۳۷ و ۴۰؛ اسراء، آیه ۷۸؛ لقمان، آیه ۴ و ۱۷؛ انعام، آیه ۷۲؛ اعراف، آیه ۱۷۰ و ماعون، آیه ۴ و ۵. در قرآن سوره اى که به نماز اختصاص داشته باشد وجود ندارد، لیکن برخى از سوره ها که آیه هاى بیشترى از آنها به امر نماز پرداخته عبارتند از:
۱. بقره آیه هاى ۳، ۴۳، ۴۵، ۸۳ ، ۱۱۰، ۱۵۳، ۱۵۷، ۱۷۷، ۲۳۸ و ۲۷۷.
۲. نساء آیه هاى: ۴۳، ۷۷، ۹۰، ۱۰۱، ۱۰۲، ۱۰۳، ۱۴۲، ۱۶۲.
۳. مائده آیه هاى: ۶، ۵۵، ۵۸، ۹۱، ۱۰۶.
واژه �صلى� در قرآن، دو ریشه دارد: یکى به معناى افروختن آتش یا چیزى شبیه آن: �صلى یصلى� مانند: �جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ� و تَصْلَى نَاراً حَامِیَةً� این معنا ارتباطى با �صلاة� ندارد. دیگرى خود واژه �صلوﺓ� است؛ �صلى یصلو� که درقرآن به چند معنا به کار رفته است:
۱. دعا، تبریک و تمجید: �وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ و إِنَ اللَّهَ وَمَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلَّوا عَلَیْهِ�
۲. عبادت خاص ( نماز ) :� فَإِذَا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللّهَ قِیَاماً وَقُعُوداً وَعَلَى جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَاباً مَوْقُوتاً�.
۳. عبادت: �وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِندَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً�
۴. رحمت خداوند: �أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ�
۵. کنیسه هاى یهودیان:�لَهُدّمَت صَومِعُ وبِیَعٌ وصَلَوتٌ ومَسجِدُ یُذکَرُ فِیهَا اسمُ اللَّهِ کَثیرًا�
چوب خمیده ی تر را روی آتش بگذار تا راست و صاف شود.
صلات و یا صلوتا در زبان سریانی که زبان آشوریها است که بعد از زبان آرامی جا افتاد. ( یکی از فرقهائی که زبان آشوری با زبانهای عبری و عربی دارد در این است که حرف آخر ب الف ب زبر aa ختم میشود ولی عبری و اغلب عربی به زیر و یا زیر کش ختم میشود . پ ، ف میشود گ ج میشود و . . . برای بهتر توضیح دادن و مثال
الف = alef میشود alab دال ( د ) dal بآشوری dalat و بعبری dalet میشود )
در هر حال لغت صلات و بآشوری صلوتا معنی پرستیدن صلیب را میدهد یعنی آشوریهای مسیحی عمری است بجای مسیح صلیب میپرستند و سجده میکنند بدون اینکه خود متوجه باشند. حالا چه کسی و چه گونه پدر نیآمرزیده ای این را بحضرت محمد ( ص ) نسبت داده است ؟ حضرت محمد ( ص ) و دین مبین اسلام و قرآن کریم باید از نو شناخه شوند تا معنا و کیفیت آنها ارزشیابی بسیار والا و وزینتری عرضه شود .
الف = alef میشود alab دال ( د ) dal بآشوری dalat و بعبری dalet میشود )
در هر حال لغت صلات و بآشوری صلوتا معنی پرستیدن صلیب را میدهد یعنی آشوریهای مسیحی عمری است بجای مسیح صلیب میپرستند و سجده میکنند بدون اینکه خود متوجه باشند. حالا چه کسی و چه گونه پدر نیآمرزیده ای این را بحضرت محمد ( ص ) نسبت داده است ؟ حضرت محمد ( ص ) و دین مبین اسلام و قرآن کریم باید از نو شناخه شوند تا معنا و کیفیت آنها ارزشیابی بسیار والا و وزینتری عرضه شود .
کلمات دیگر: