کلمه جو
صفحه اصلی

جان فروز

فرهنگ اسم ها

اسم: جان فروز (دختر) (فارسی) (تلفظ: jān foruz) (فارسی: جان‌فروز) (انگلیسی: jan foruz)
معنی: جان افروز، روشن کننده جان، ( = جان افروز )

(تلفظ: jān foruz) (= جان افروز) ، ← جان افروز .


فرهنگ فارسی

نام سردار لشکری که تابع بهرام چوبین بود

لغت نامه دهخدا

جان فروز. [ ف َ ] (اِخ ) نام سردار لشکری که تابع بهرام چوبین بود :
یکی بد کجا نام او جان فروز
که تیره شبا برگزیدی ز روز.

فردوسی .



جان فروز. [ ف ُ ] (نف مرکب ) افروزنده ٔ جان . بنشاطآورنده ٔ روان . (ناظم الاطباء). جان افروز. رجوع به جان افروز شود :
دُرّبار و مشکریز و نوش طبع و زهرفعل
جان فروز و دلگشا و غمزدا و لهو تن .

منوچهری .


نه آتش را خبر کو هست سوزان
نه آب آگه که هست از جان فروزان .

نظامی .


تا حسن جان فروز تو بینند عاشقان
بردار یکدم از رخ خود این نقابها.

اسیری لاهیجی (از ارمغان آصفی ).



جان فروز. [ ف ُ ] ( نف مرکب ) افروزنده جان. بنشاطآورنده روان. ( ناظم الاطباء ). جان افروز. رجوع به جان افروز شود :
دُرّبار و مشکریز و نوش طبع و زهرفعل
جان فروز و دلگشا و غمزدا و لهو تن.
منوچهری.
نه آتش را خبر کو هست سوزان
نه آب آگه که هست از جان فروزان.
نظامی.
تا حسن جان فروز تو بینند عاشقان
بردار یکدم از رخ خود این نقابها.
اسیری لاهیجی ( از ارمغان آصفی ).

جان فروز. [ ف َ ] ( اِخ ) نام سردار لشکری که تابع بهرام چوبین بود :
یکی بد کجا نام او جان فروز
که تیره شبا برگزیدی ز روز.
فردوسی.

فرهنگ عمید

=جان افروز

جان‌افروز#NAME?


دانشنامه عمومی

جان فروز، در شاهنامه فردوسی، نام یکی از دلاوران سپاه بهرام چوبین در نبرد با خسرو پرویز بود. نام او یک بار در شاهنامه آمده است.
شاهنامه
تنها بیت شاهنامه که فردوسی در آن جان فروز را مورد اشاره قرار داده است، بیت زیر می باشد:

پیشنهاد کاربران

جانفروز : /jān foruz/ جانفروز ( = جان افروز ) ، جان افروز. اسم جانفروز مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .


کلمات دیگر: