کلمه جو
صفحه اصلی

داتیس

فرهنگ اسم ها

اسم: داتیس (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: dātis) (فارسی: داتيس) (انگلیسی: datis)
معنی: نام یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش هخامنشی، وی نیز پدر هرماتیز از فرماندهان سواره نظام خشایارشاست، ( در اعلام ) سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش هخامنشی وی نیز پدر هرماتیز از فرماندهان سواره نظام خشایارشاست

(تلفظ: dātis) (در اعلام) سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش هخامنشی وی نیز پدر هرماتیز از فرماندهان سواره نظام خشایارشاست .


فرهنگ فارسی

نام سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش بزرگ

لغت نامه دهخدا

داتیس. ( اِخ ) نام سرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش بزرگ. وی از جانب این پادشاه در معیت ارتافرن پسر ارتافرن مأمور جنگ با اهالی ارتری و آتن گردید و در جدال ماراتن ( 490 ق.م. ) نیز که منجر به عقب نشینی ایرانیان گشت داخل بود. هرودوت گوید: داتیس در می کُن هنگامی که بطرف آسیا میرفت خوابی دید که کس نداند چه بود، ولی صبح تفتیشی در کشتیها کرد و هیکل مطلای آپلن ( خدای یونانی ) را در یکی از کشتیهای فنیقی یافت و معلوم کرد که یکی از سپاهیان آن را از معبد دلیوم که متعلق به تبی هاست و در کنار دریا و مقابل کالسیس واقع است ربوده. بعد داتیس سوار کشتی خود شد و به دلس رفت و مجسمه را در معبد این جزیره گذارد و تقاضا کرد که آن را به دلیوم تبی برسانند. این تقاضا انجام نشد اما بیست سال بعد اهالی تب بگفته غیب گویی به دلس رفتند و مجسمه خود را بردند. این حکایت میرساند که داتیس بنا به عقیده خود و یا بحکم داریوش مقدسات ملل رامحترم میداشته است. و نیز رجوع به ایران باستان ج 1 صص 668 - 680 و ج 3 ص 2658 و قاموس الاعلام ترکی شود.

دانشنامه عمومی

داتیس از مردم ماد، یکی از سرداران سپاه ایران در زمان داریوش بزرگ در شاهنشاهی هخامنشیان و فرمانده ایران در جنگهای ایران و یونان بود. عده ای بر این باورند که وی در نبرد ماراتون کشته شد ولی این مسئله اثبات نشده است.داتیس در ریشه «دا» که از دادر می آید و «تایس» که به معنی بخشنده می باشد گرفته شده که به معنی بخشیده خدا یا همان خداداد می باشد.فرزندان وی بعدها فرمانده سواره نظام خشایارشا شدند.داتیس به معنای فرمانروای دادگر و بخشنده یکی از اسامی و القاب منجی آخر زمان از دیرباز بوده .
پرنیا، حسن. تاریخ ایران باستان. تهران: انتشارات افسون، ۱۳۸۰. شابک ‎۹۶۴-۹۲۹۴۷-۷-۵
رضایی، عبدالعظیم. تاریخ ده هزار ساله ایران. تهران: انتشارات اقبال، ۱۳۸۰. شابک ‎۹۶۴-۴۰۶-۰۹۷-۰

پیشنهاد کاربران

دارنده قدرت - دارنده آگاهی - پاک نیت

معنی داتیس در زبان لری بختیاری
::مادر قله،
و در جمله زیر
داتیس بنیر::مادر چشم او را نگاه کن

دا::مادر
تیس::تیز، نوک کوه، قله

خدا داد. بخشیده خدا

هرکی یه چیزمعنی کرده اصلا به این فکر نکردید شاید اسم باشه مثل درخت که هیچ معنی و مفهوم ذهنی ای قبل از اسم گذاری نداشته خیلی از اسم ها و شهرت هاهستندکه معنی ندارند وصرفا بخاطر ریتم وآهنگشون انتخاب میشن یاحتی بعضا بی دلیل و تصادفی.
اصلا کی به کیه؟ داتیس یعنی قدبلند. . . خخخخ
مشکل ازمردم ماست که فکرمیکنن هرچیزی حتما به ویژگی ای اشاره داره بهتربگم مردم ما اسمی را میپذیرند که درمفهوم یا در دستورزبان صفت باشد. مثلا کاظم جواد قاسم شایان شیرین مهربان مجید و. . . . .

به نظر من اسمی فارسی اریایی باید انتخاب نمود و ریشه در تاریخ کهن ایران زمین داشته باشد مثال داتیس بسیار زیباست .

به نظر شما اسم ها رو اگر از صفت ها هم انتخاب نکنیم ، باید چی بگذاریم روی بچه هامون
مثلا بگذاریم سنگ ، کبوتر ، آهن یا آسفالت

اگر معنی و ریشه ی اسم زیبا و برازنده باشه و باعث حقارت صاحب اسم نباشه کافیه
و اگر ریشه در قومیت و نژاد داشته باشد صد البته بهتر ، همان طور که هر گروه و نژادی اسمهایی را برای نسل های خود میگذارد که برگرفته از فرهنگ و نژاد و
اجدادشون هست . من ندیدم که آلمانی ها و اعراب و هر کشور دیگه ای اسامی فرزندانشون رو به صورت گسترده از یک کشورو فرهنگ دیگه انتخاب کنند ، اسم هر فرد باید نشان دهنده ی نژاد یک فرد باید بشه ، ففقط در عصر برده داری
ارباب ها سیاهپوست هایی را که میخریدند خودشون دوباره نام گذاری میکردند .



به معنای بخشنده و دادگر و یکی از سرداران بزرگ هخامنشی در زمان داریوش کبیر

داتیس به معنی داده شده و هدیه شده است. از داته ( =داد ) فارسی آمده که هرودوت تاریخنویس یونانی هنگام گزارش حمله داتیس سردار داریوش هخامنشی به یونان او را داتیس به گویش یونانی تلفظ کرده و در فارسی همان داد خوانده می شود که در انتهای نامهای ایرانی است مثل مهرداد و خداداد.
مدخل مربوط به داتیس دریادر هخامنشی هم پیوست شده است.
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Datis


کلمات دیگر: