کلمه جو
صفحه اصلی

واز


مترادف واز : باز، گشاده، گشوده، مفتوح، وا

متضاد واز : بسته

مترادف و متضاد

باز، گشاده، گشوده، مفتوح، وا ≠ بسته


فرهنگ فارسی

( اسم ) وجهی و مالی که شاه و امیر زیر دست بشاه زبر دست پردازد یا دولت از مردم گیرد .
دهی است از دهستان نائیج بخش نور شهرستان آمل که در ۲۸ هزار گزی آمل قرار دارد .

فرهنگ معین

(ص . ) باز، گشوده .

لغت نامه دهخدا

واز. (ص ) صورتی از «باز» به معنی گشاده و مفتوح . (ناظم الاطباء). و رجوع به باز شود.


واز. (اِخ ) دهی است از دهستان نائیج بخش نور شهرستان آمل که در 28 هزارگزی آمل قرار دارد. ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی و معتدل و مرطوب با 540 تن سکنه که با آب رودخانه مشروب میشود و شغل اهالی زراعت و محصول آنجا غلات و لبنیات است دارای دبستان و راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).


واز. ( ص ) صورتی از «باز» به معنی گشاده و مفتوح. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به باز شود.

واز. ( اِخ ) دهی است از دهستان نائیج بخش نور شهرستان آمل که در 28 هزارگزی آمل قرار دارد. ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی و معتدل و مرطوب با 540 تن سکنه که با آب رودخانه مشروب میشود و شغل اهالی زراعت و محصول آنجا غلات و لبنیات است دارای دبستان و راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

دانشنامه عمومی

واْز:(waz) در گویش گنابادی یعنی دیگر بار ، دوباره


واز اشاره به جاهای جغرافیایی زیر است:
واز علیا، روستایی از توابع بخش چمستان شهرستان نور در استان مازندران
واز سفلی، روستایی از توابع بخش چمستان شهرستان نور در استان مازندران
منطقه حفاظت شده واز، از مناطق حفاظت شده محیط زیست در استان مازندران ایران

گویش مازنی

/vaaz/ از توابع ناییج نور & گشاد – باز – گشوده - شکاف

از توابع ناییج نور


۱گشاد – باز – گشوده ۲شکاف


گویش بختیاری

1. آبى که در جوى روان است و از سرچشمه قطع شده؛ 2. پرش، پریدن.


واژه نامه بختیاریکا

باز


کلمات دیگر: