( صفت ) منسوب به طی از مردم افراد قبیله طی : حاتم طائی .
احمد ابن محمد الطائی یکی از سرکردگان امرائ در عصر عباسیان خویش لوائ مدینه طریق مکه و سپس ولایت کوفه و سواد آن و طریق خراسان و سامره و شرطه بغداد و خراج قطر بل و مسکن برای او بست .
طائی . (اِخ ) (الَ ...) یکی از شیوخ رواة حدیث که در روزگار ابوداود به اصفهان آمد. نامش نامعلوم است . پاره ای از متأخرین گویند: محتمل است که شیخ مزبور یحیی بن عبدویة البغدادی باشد. (نقل به معنی از الموشح ).
طائی . (اِخ ) احمدبن محمد الطائی یکی از سرکردگان امراء در عصر عباسیان المعتمد علی اﷲ در سال 271 هَ . ق . به دست خویش لواء مدینه ، طریق مکه ، و سپس ولایت کوفه و سواد آن ، و طریق خراسان و سامراء، و شرطه ٔ بغداد، و خراج قطربل ، و مسکن برای او بست . الموفق باللّه در سال 275 بر او خشم گرفت و او را باز داشت ، و سپس رها ساخت و ولایت کوفه بدو سپرد. در آن ایام قرامطه در کوفه ظهور کرده بودند، طائی بر هر مردی از قرامطه در سال دیناری خراج نهاد و تا گاه مرگ ولایت کوفه داشت و هم در 281 هَ . ق . بمرد. (اعلام زرکلی ج 1 ص 71).
طائی . (اِخ ) مصطفی بن محمدبن یونس بن ابی عبداﷲ الطائی الحنفی . مولد او 1138 هَ . ق . و وفات در 1193هَ . ق . او راست : کتاب توفیق الرحمن بشرح کنز دقائق البیان در فقه حنفی تألیف ابوالبرکات نسفی و این شرح را اختصاری کرده ، و آن را کنزالبیان ، مختصر توفیق الرحمن نام نهاده است ، و هر دو کتاب به طبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ص 1225).
سوزنی .
سعدی .