سبته
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سبتة. [ س َ ت َ ] (اِخ ) شهر مشهوری است از شهرهای مرکزی بلاد مغرب . لنگرگاهش بهترین لنگرگاهی است در ساحل درکه در یک قطعه ٔ خاکی واقع شده و درمقابل جزیره ٔ اندلس است . در طرف گذرگاه واقع شده و نهر مستحکم و استواری است مانند مهدیه که در افریقا واقع شده است . (معجم البلدان ). شهری است در مراکش . (ابن بطوطه ). شهری است نزدیک جبل الطارق . (ابن جبیر).شهر معروف سبتة واقع بر ساحل جنوبی مدیترانه محاذی جبل الطارق که بر ساحل شمالی تنگه ٔ معروف بهمین نام است واقع شده است . (حاشیه ٔ شدالازار ص 474). رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 25، 33، 54، 56، 63، 64، 65، 67، 68، 81، 157، 184، 185، 200، 218، 219، 242، 453 و ج 2 ص 25، 36، 90، 155، 314، 317، 319، 328 شود.
سبتة. [ س َ ت َ ] (ع اِ) بز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). گله ٔ بز. (ناظم الاطباء). || زمانه ٔ دراز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
سبتة. [ س َ ت َ ] ( اِخ ) شهر مشهوری است از شهرهای مرکزی بلاد مغرب. لنگرگاهش بهترین لنگرگاهی است در ساحل درکه در یک قطعه خاکی واقع شده و درمقابل جزیره اندلس است. در طرف گذرگاه واقع شده و نهر مستحکم و استواری است مانند مهدیه که در افریقا واقع شده است. ( معجم البلدان ). شهری است در مراکش. ( ابن بطوطه ). شهری است نزدیک جبل الطارق. ( ابن جبیر ).شهر معروف سبتة واقع بر ساحل جنوبی مدیترانه محاذی جبل الطارق که بر ساحل شمالی تنگه معروف بهمین نام است واقع شده است. ( حاشیه شدالازار ص 474 ). رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 25، 33، 54، 56، 63، 64، 65، 67، 68، 81، 157، 184، 185، 200، 218، 219، 242، 453 و ج 2 ص 25، 36، 90، 155، 314، 317، 319، 328 شود.