کلمه جو
صفحه اصلی

بابونه


مترادف بابونه : اقحوان، اکحوان، بابونج، بابونق، بابونک

فارسی به انگلیسی

matricaria, dog's, chamomile

matricaria


مترادف و متضاد

camomile (اسم)
بابونه، گل گاوچشم

chamomile (اسم)
بابونه، بابونه معمولی یا معطر

اقحوان، اکحوان، بابونج، بابونق، بابونک


فرهنگ فارسی

( اسم )گیاهی از تیر. مرکبیان که پایاست و در علفزارها بفراوانی میروید . گلهایش سفید و ساده است و اطراف نهنج را بشکل دایره فرا میگیرد . یا بابون. رومی . یا بابون. گاوی . ۱ - بابون. زرد . ۲ - کرکاش .

فرهنگ معین

(نِ ) ( اِ. ) گیاهی خوشبو و پُر برگ با شاخه های سبز و باریک و برگ های ریز که دارای گل های سفیدی است و میان آن ها زرد است ، در زمین های شنی و کنار آبگیرها می روید. بابونک ، بانونج ، هم گفته می شود.

لغت نامه دهخدا

بابونه. [ ن َ ] ( اِ ) رجوع به بابونج شود.

بابونه. [ ن َ ] ( اِخ ) نام کوهی است در ولایت سناستر در جهت شمالی قصبه پرلپه در حال تمایل بمشرق بسوی مجرای رود واردار امتداد مییابد. ( قاموس الاعلام ترکی ج 2 ).

بابونه. [ ن َ ] ( اِ ) کوزه پر از آب. ( ناظم الاطباء ). رجوع به بابوته شود.

بابونه. [ن َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه در 21هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 44هزارگزی جنوب خاوری شوسه مراغه بمیانه. کوهستانی ، معتدل ، مالاریائی. سکنه آن 206 تن و آب آن از رودخانه ٔآیدوغمیش تأمین میشود. محصول آن غلات ، بزرک ، زردآلوو شغل اهالی زراعت است. صنایع دستی جاجیم بافی. راه مالرو دارد. در سه محل بفاصله یک هزار گز بنام بابونه پائین و بالا و وسط مشهور است ، سکنه پائین 30 تن و وسط 64 تن میباشد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

بابونه . [ ن َ ] (اِ) رجوع به بابونج شود.


بابونه . [ ن َ ] (اِ) کوزه ٔ پر از آب . (ناظم الاطباء). رجوع به بابوته شود.


بابونه . [ ن َ ] (اِخ ) نام کوهی است در ولایت سناستر در جهت شمالی قصبه ٔ پرلپه در حال تمایل بمشرق بسوی مجرای رود واردار امتداد مییابد. (قاموس الاعلام ترکی ج 2).


بابونه . [ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه در 21هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 44هزارگزی جنوب خاوری شوسه ٔ مراغه بمیانه . کوهستانی ، معتدل ، مالاریائی . سکنه ٔ آن 206 تن و آب آن از رودخانه ٔآیدوغمیش تأمین میشود. محصول آن غلات ، بزرک ، زردآلوو شغل اهالی زراعت است . صنایع دستی جاجیم بافی . راه مالرو دارد. در سه محل بفاصله ٔ یک هزار گز بنام بابونه ٔ پائین و بالا و وسط مشهور است ، سکنه ٔ پائین 30 تن و وسط 64 تن میباشد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


فرهنگ عمید

گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز، شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد.
* بابونهٴ گاوی: (زیست شناسی ) نوعی بابونه با برگ های بریده، معطر، و تلخ که بوته اش بزرگ تر از دیگر انواع آن است.

گیاهی علفی و خوش‌بو با برگ‌های ریز، شاخه‌های باریک و گل‌های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد.
⟨ بابونهٴ گاوی: (زیست‌شناسی) نوعی بابونه با برگ‌های بریده، معطر، و تلخ که بوته‌اش بزرگ‌تر از دیگر انواع آن است.


دانشنامه عمومی

بابونه نامی عمومی است که برای انواع مختلفی از گیاهان هم خانواده با مینای چمنی (از تیرهٔ کاسنیان) به کار می رود. دو گونه از این گیاهان، شامل بابونه آلمانی، به صورت دم شده به کار می روند و برایشان خواص دارویی قائل شده اند.
دو گونهٔ اصلی بابونه که به صورت دم کرده استفاده می شوند و برایشان خواص دارویی در نظر گرفته می شود عبارتند از بابونه آلمانی و بابونه رومی. گونه های دیگری از گیاهان هم نام بابونه بر خود دارند (نظیر بابونه بهاری و بابونه زرد) اما معمولاً به صورت دم کرده به کار نمی روند و خواص دارویی برایشان ذکر نشده است.
در کتاب پیتر خرگوشه، هنگامی که پیتر خرگوشه از تعقیب و گریز خلاص می شود. مادرش به او چای بابونه می دهد تا بیماری ناشی از استرس تعقیب شدن توسط آقای مک گرگور در پیتر بهبود یابد.

دانشنامه آزاد فارسی

بابونه (mayweed)
گیاهانی علفی، یک ساله یا پایا، از تیرۀ مرکبان. این گیاهان بومی اروپا و آسیا هستند، اما انواع گوناگونی از آن ها به مناطق دیگر خو گرفته اند. بیشتر این گیاهان متعلّق به جنس آنتمیساند و خواص دارویی فراوان و متفاوتی دارند. معروف ترین این جنس بابونۀ رومیاست که گیاهی مقوّی، مسکّن، تب بر و بادشکن است. همچنین، برای دفع کرم، رفع زردی و دیسانتری، و درمان بیماری های دیگر به فراوانی مصرف می شود. برخی دیگر از گیاهانی که ذیل این نام قرار دارند عبارت اند از بابونه گاویو بابونۀ بی بو. بابونۀ بی بو مانند علف هرز در زمین های زراعی و بایر رشد می کند. این گیاه سنبله هایی دارای صفحۀ گرد دارد که گل های سفید کوچکی آن را احاطه کرده اند. بابونه گاوی در مکان هایی مشابه رشد می کند. این گیاه دارای گل های زرد متمایل به سبز، دکمه مانند، و بلند است و بوی آناناس می دهد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بابونه (معرّب آن بابونَج و نام انگلیسی آن کَمُمیل)، به گونه هایی از خانواده مرکّبان، خصوصاً به آنتمیس نُبیلیس، که همان «بابونه رومی» است، و نیز به ماتریکاریا کامُمیلا اطلاق می شود.
نامگذاری علمی گونه های آن تا حدّی مشوّش است؛ نمی توان انتظار داشت که در قدیم انواع گوناگون بابونه را بدقت از یکدیگر تفکیک کرده باشند. واژه کَمُمیل از خامایْمِلُن یونانی به معنی «سیبِ زمین» گرفته شده است که در آثار نویسندگان عربی زبان یا به صورت خَمامالُن (یا شکلهای مشابه آن) یا به صورت ترجمه، «تُفّاح الاَرض»، یافته می شود.

تعریف و تمایز انواع بابونه
نسبتاً روشنترین تعریف این گیاه شاید همان باشد که یک گیاهداروشناس ناشناخته اندلسی به احتمال قوی، ابوالعباس النَباتی، معروف به ابن الرّومیَّه (۵۶۱-۶۳۷/۱۱۶۶-۱۲۴۰ م) چنین بیان کرده است : «سه نوع بابونج وجود دارد که ساقه ها و برگها و شکل کلّی آن ها شبیه به یکدیگر است. تمایز آن ها در رنگ گلبرگهایی است که میانه زرد گلها را در بر می گیرد، زیرا بخش میانین گلهای این سه نوع زرد است. در نوع سفید، گلبرگها سفید، در نوع سرخ (ارغوانی)، گلبرگها آبی رنگ، و در نوع زرد، گلبرگها زرد است. اختلاف میان بابونه سفید و اُقْحُوان (در لاتینی: کریزانتِمُم) در بوی آنهاست، زیرا اقحوان بویهای (خارجی) را به خود می گیرد، در صورتی که همه انواع بابونه خوشبویند»

بابونه در نگاه کلی
به طور کلی، بابونه مطابق با آنثمیس در کتاب الحشائش دیسقُوریدس است، و لذا آن را در کتابهای دوره اسلامی به صورت اَنثامیس (و شکلهای دیگر این واژه) معرّب کرده اند. اقحوان که ذکر آن گذشت و غالباً معادل بابونه دانسته شده است گاهی در کتابهای عربی در ترجمه پارثِنیون (در عربی، بَرثانیون و صورتهای دیگر) دیسقوریدس به کار رفته است، و این شاید همان گیاه دارویی ماتریکاریا کامُمیلا باشد که هنوز هم به کار برده می شود. از سوی دیگر، ابن بیطار می گوید که بابونج جانشین گونه «سفید» بابونه ای گشته که دیسقوریدس وصف کرده و در نوشته های عربی اقحوان نامیده شده است.

خواص گل بابونه
...

گویش اصفهانی

تکیه ای: bâbuna
طاری: bâbuna
طامه ای: bâbuna
طرقی: bâbuna
کشه ای: bâbuna
نطنزی: bâvuna


واژه نامه بختیاریکا

گُل زَردی

پیشنهاد کاربران

در گویش شهرستان بهاباد به بابونه، بابینه گفته می شود.

بابونه ( Chamomile ) : حتما همه ی شما نام چای بابونه را شنیدید، این گیاه نه تنها برای سلامت بدن خیلی خوب است، بلکه از آن در لوسیون های ضدالتهابی هم استفاده می شود. ( اصطلاح آرایش و زیبایی )

به لری باوینه گفته میشود به معنی چشمه بوی خوش است بو و عین

به بابونه در زبان ترکی، ببنک، بابانک و پنیر چورک گفته می شود


کلمات دیگر: