کلمه جو
صفحه اصلی

پاراگراف


برابر پارسی : بند، وجکبار، وجک، فراز

فارسی به انگلیسی

paragraph

فارسی به عربی

فقرة

مترادف و متضاد

paragraph (اسم)
ماده، بند، فقره، سر سطر، پاراگراف، پرگرد

فرهنگ فارسی

بند، جزئ، فقره، مطابق، قطعه کوچکی ازفصل کتاب
( اسم ) ۱ - قسمتی از یک فصل کتاب بند قطعه جزو فقره . مشخص هر یک از بندها و قطعات یک نوشته است ) .
قسمتی کوچک از قطعه نثر و فصل کتاب

فرهنگ معین

[ فر. ] ( اِ. ) بخشی از یک نوشته که معمولاً از یک اصل یا جنبة معین گفتگو می کند و با شروع سطر تازه از بخش های دیگر جدا می شود، بند (فره )، جزء، فقره .

لغت نامه دهخدا

پاراگراف. ( فرانسوی ، اِ ) قسمتی کوچک از قطعه نثر و فصل کتاب و جز آن که ( ئ ) علامت آن است. بند. جزء. قطعه. فقره. || و هم آن علامت را پاراگراف گویند.

فرهنگ عمید

بخش کوچکی از فصل کتاب یا نوشتۀ دیگر که مطلبی مستقل از مباحث پیشین، اما وابسته به کل متن را بیان می کند.

دانشنامه آزاد فارسی

پاراگراف (paragraph)
(یا: بند) بخشی از یک نوشته ، که معمولاً با نکته یا مضمون خاصی سروکار دارد. هر پاراگراف با سطری جدید آغاز می شود که معمولاً از سر سطر فاصله دارد. در واژه پردازی رایانه ای، فاصله از سر سطر همیشه وجود ندارد و عموماً پاراگراف ها را با یک سطر فاصله ازهم جدا می کنند. پاراگراف طول ثابتی ندارد، و از یک جمله تا بیش از یک صفحه متغیر است. در نوشتن گفتگو، هربار یکی از شخصیت ها سخن می گوید، پاراگراف تازه ای آغاز می شود.

جدول کلمات

بند, جزء, فقره

پیشنهاد کاربران

بند، فقره

پاراگراف تقریبا 4یا5 سطر متن یا انشا هست که نوشته میشود مثلا:
معلم گفت: یک پاراگراف از صفحه ۱۵ بنویسید و بعد برای من بخوانید
The teacher said:write a paragraph of page 15 then read for me. .


بند

از چند جمله تشکیل میشود

بند. جزء. قطعه. فقره

( پارا نگاشتن ) برابر پارسی واژه ( to paragraph ) به معنای ( پاراگراف بندی کردن ) می باشد.
( پارا نگاشت ) برابر پارسی واژه ( paragraph ) به معنای ( پاراگراف ) می باشد.
منبع: ترگمانِ نبیگِ بنیادهای منطق نگریک


کلمات دیگر: