مترادف فاتحه : آغاز، اول، بدایت، فاتحت، گشایش، مقدمه
متضاد فاتحه : خاتمه
introduction, exordium
آغاز، اول، بدایت، فاتحت، گشایش، مقدمه ≠ خاتمه
(تِ حِ یا حَ) [ ع . فاتحة ] 1 - (اِفا.) مؤنث فاتح . 2 - (اِ.) آغاز کار، اول چیزی . 3 - دعای خیر برای مرده . ؛~ی چیزی را خواندن (کن .) الف - دیگر امید بازیافتن چیزی را نداشتن . ب - مصرف کردن و به اتمام رساندن . ؛~ نخواندن برای کسی یا چیزی (کن .) اهمیت ندادن به کسی یا چیزی .
فاتحة. [ ت ِ ح َ ] (ع ص ) مؤنث فاتح . (ناظم الاطباء). رجوع به فاتح شود. || (اِ) آغاز و اول هر چیز.(منتهی الارب ). مقابل خاتمه . ج ، فواتح : فاتحه ٔ چیزی ؛آغاز آن که مابعدش بدان گشوده شود. فاتحةالکتاب از آن است ، زیرا خواندن نماز بدان افتتاح شود . این کلمه در اصل مصدر است ، چون کاذبه بمعنی کذب ، یا وصف است که بعد آن را اسم قرار داده اند، و تای آخر آن یا در اصل برای تأنیث موصوف است یا برای نقل از وصفیت به اسمیت . (اقرب الموارد).
- مجلس فاتحه ؛ مجلسی که درآن برای شادی روان مرده قرآن خوانند.
فاتحة. [ ت ِ ح َ ] (اِخ ) یا فاتحةالکتاب . نام نخستین سوره ٔ قرآن کریم که سوره ٔ حمد نیز گویند. چون در مجلس سوگواری این سوره را برای شادی روان مرده میخوانند، «فاتحه خوانی » بمعنی سوگواری بکار میرود.
۱. اولین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۷ آیه؛ حمد؛ فاتحةالکتاب؛ امالکتاب؛ وافیه؛ شکر؛ سبعالمثانی.
۲. (اسم مصدر) [عامیانه] = 〈 فاتحه خواندن
۳. آغاز؛ اول.
〈 فاتحه خواندن: (مصدر لازم) قرائت سورۀ فاتحه برای آمرزش روح درگذشته.
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) آغازه. چون "فاتحه" نام سیمنادی (سوره ای) است که نِپی (قرآن) بِدان می آغازد. "فاتحه خواندن" به پارسی می شود "آغازه خواندن".