مترادف عارضه : بیماری، کسالت، ناخوشی، اتفاق حادثه، رویداد، آسیب، آفت، بلا
برابر پارسی : بیماری، پیامد، رخداد، رنجوری، ناخوشی، ناهنجاری
accident, event
تير اهن , شاه تير , شاهين ترازو
بیماری، کسالت، ناخوشی
اتفاق حادثه، رویداد
آسیب، آفت، بلا
۱. بیماری، کسالت، ناخوشی
۲. اتفاق حادثه، رویداد
۳. آسیب، آفت، بلا
مجموعهای از نقاط و خطوط و چندضلعیها در پایگاه دادههای مکانی که بیانگر یک شیء در جهان واقعی است
سوزنی .
؟ (کلیله و دمنه ).
سوزنی .
خاقانی .
پیامد، رخداد، ناهنجار