کلمه جو
صفحه اصلی

پارچ


مترادف پارچ : آبخوری، تنگ، گیلاس، لیوان

فارسی به انگلیسی

ewer, flagon, pitcher

pitcher, jug, flagon, ewer, jar


فارسی به عربی

ابریق

مترادف و متضاد

carafe (اسم)
پارچ

pitcher (اسم)
پارچ، سبو، کوزه، افتابه، پرتاب کنندهء توپ

jug (اسم)
پارچ، کوزه، بستو

آبخوری، تنگ


گیلاس، لیوان


۱. آبخوری، تنگ
۲. گیلاس، لیوان


فرهنگ فارسی

ظرف آبخوری بزرگ دهان گشادبلوروسفالی یافلزی
( اسم ) ۱ - آب پاش بزرگ . ۲ - ظرف آبخوری سر گشاد سفالین یا بلورین و یا فلزی .
آب پاش بزرگ یا ظرفی از مس یا سفال که چون کوزه سرگشاده است

گنجانه‌ی آبخوری دهان گشاد، تُنگ


جملات نمونه

یک پارچ آب یخ

a pitcher/jug of ice water


فرهنگ معین

( اِ. ) ظرف آبخوری سرگشاد.

لغت نامه دهخدا

پارچ. ( اِ ) آب پاش بزرگ. || ظرفی از مس یا سفال که چون کوزه سرگشاده است.

فرهنگ عمید

ظرف آبخوری دسته دار بزرگ و دهان گشاد، از جنس بلور، سفال، یا فلز.

دانشنامه عمومی

پارچ (بهشهر). پارچ، روستایی است از توابع بخش یانه سر شهرستان بهشهر در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان عشرستاق قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۹۶ نفر (۴۵خانوار) بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

ظرفی دسته دار با دهانی گشاد از جنس شیشه، مس، بلور، فلز، سفال و یا جنس دیگر، برای استفاده و نگهداری آب و دیگر مایعات. دستۀ این ظرف از یک طرف روی بدنه و از طرف دیگر به دهان یا گردن متصل است و از آن برای ریختن مایعاتی که درونش نگهداری می شود، استفاده می کنند. به سبب شباهت فراوان این ظرف با تُنگ، گاهی این دو واژه به جای یکدیگر به کار می روند. از این ظرف از گذشته تاکنون استفاده شده است و امروزه از جنس های دیگر نیز ساخته می شود.

گویش مازنی

/paarach/ چوبهایی که در حدفاصل جایگاه دو گاو، در طویله نصب شود تا گاوها یکدیگر را آزار ندهند & روستایی از دهستان عشرستاق هزار جریب بهشهر & ظرفی حلبی و استوانه ای شکل که در آن آب را به جوش آورند - قهوه جوش که این نوع ظرف تقلید ناقص از قهوه جوش های مسی است و قبل از جانشین شدن چای به جای قهوه، برای جوشاندن و آماده ساختن قهوه به کار می رفت & از توابع دهستان چهاردانگه ی شهریاری بهشهر

چوبهایی که در حدفاصل جایگاه دو گاو،در طویله نصب شود تا گاوها ...


۱ظرفی حلبی و استوانه ای شکل که در آن آب را به جوش آورند ۲قهوه ...


از توابع دهستان چهاردانگه ی شهریاری بهشهر


روستایی از دهستان عشرستاق هزار جریب بهشهر


گویش بختیاری

1. پارچ، تُنگ آبخورى؛ 2. لیوانِ بزرگ.


جدول کلمات

ظرف آبخوری

پیشنهاد کاربران

پارچ یخچال ( ظروف آشپزخانه )

پارچ دم دستی ( ظروف آشپزخانه )

کوزه، جایی که بتوان در آن مایعات ریخت.


کلمات دیگر: