کلمه جو
صفحه اصلی

رون

فارسی به انگلیسی

reason

فرهنگ فارسی

سبب، جهت، علت، باعث
( اسم ) امتحان آزمایش .

فرهنگ معین

(رَ وَ ) (اِ. ) آزمایش .
[ په . ] (حراض . ) سبب ، جهت .

(رَ وَ) (اِ.) آزمایش .


[ په . ] (حراض .) سبب ، جهت .


لغت نامه دهخدا

رون . (اِ) باعث و سبب . (آنندراج ) (انجمن آرا (از برهان ). سبب . (از فرهنگ جهانگیری ). || بهرِ. برای ِ. (یادداشت مؤلف ). چنان بود که گویی به سبب آن . (فرهنگ اوبهی ) :
به چشم اندرم دیدن از رون تست
به جسم اندرم جنبش از بون تست .

عنصری (از اسدی ).



رون . (اِخ ) بنا به نوشته ٔ مؤلف تاریخ سیستان از نواحی سیستان بوده است ولی محل دقیق آن را معلوم نکرده است . رجوع به تاریخ سیستان ص 140 و 156 و 375 و 378 و 391 شود.


رون . (اِخ ) نام قصبه ای است از هند که زادگاه ابوالفرج رونی است . (فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ). این قول خطاست و او از اهل رونه است که از قرای نیشابور است . رجوع به ماده ٔ رونه شود.


رون . (ع اِ) سختی و شدت . ج ، رَون . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) شدت . ج ، رؤون . (اقرب الموارد). رجوع به رؤون شود.


رون . [ رَ ] (ع اِ) نهایت مشارة که کرد زمین باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). اقصای مشارة . (از اقرب الموارد).


رون . [ رَ وَ ] (اِ) آزمایش بود. (لغت فرس اسدی ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ اوبهی ). آزمایش و امتحان . (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (برهان ) :
کرد باید مرمرا واو را رَوَن
شیر تا تیمار دارد خویشتن .

رودکی .


|| آرنج .رونک . (یادداشت مؤلف ).

رون . [ رَ وِ ] (اِخ ) دهی از بخش کهنوج شهرستان جیرفت . سکنه ٔ آن 100 تن آب آن از رودخانه . محصول عمده ٔ آنجا خرما. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


رون. ( اِ ) باعث و سبب. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ( از برهان ). سبب. ( از فرهنگ جهانگیری ). || بهرِ. برای ِ. ( یادداشت مؤلف ). چنان بود که گویی به سبب آن. ( فرهنگ اوبهی ) :
به چشم اندرم دیدن از رون تست
به جسم اندرم جنبش از بون تست .
عنصری ( از اسدی ).

رون. [ رَ وَ ] ( اِ ) آزمایش بود. ( لغت فرس اسدی ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ اوبهی ). آزمایش و امتحان. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ) ( برهان ) :
کرد باید مرمرا واو را رَوَن
شیر تا تیمار دارد خویشتن.
رودکی.
|| آرنج.رونک. ( یادداشت مؤلف ).

رون. [ رَ ] ( ع اِ ) نهایت مشارة که کرد زمین باشد. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). اقصای مشارة . ( از اقرب الموارد ).

رون. ( ع اِ ) سختی و شدت. ج ، رَون. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) شدت. ج ، رؤون. ( اقرب الموارد ). رجوع به رؤون شود.

رون. [ رَ وِ ] ( اِخ ) دهی از بخش کهنوج شهرستان جیرفت. سکنه آن 100 تن آب آن از رودخانه. محصول عمده آنجا خرما. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

رون. ( اِخ ) بنا به نوشته مؤلف تاریخ سیستان از نواحی سیستان بوده است ولی محل دقیق آن را معلوم نکرده است. رجوع به تاریخ سیستان ص 140 و 156 و 375 و 378 و 391 شود.

رون. ( اِخ ) نام قصبه ای است از هند که زادگاه ابوالفرج رونی است. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان ). این قول خطاست و او از اهل رونه است که از قرای نیشابور است. رجوع به ماده رونه شود.

فرهنگ عمید

آزمایش، امتحان، تجربه: کرد باید مر مرا و او را رون / شیر تا تیمار دارد خویشتن (رودکی: ۵۳۷ ).
سبب، جهت، علت، باعث: خود غم دندان به که توانم گفتن / زرین گشتم به رون سیمین دندان (رودکی: ۵۲۶ ).

آزمایش؛ امتحان؛ تجربه: ◻︎ کرد باید مر مرا و او را رون / شیر تا تیمار دارد خویشتن (رودکی: ۵۳۷).


سبب؛ جهت؛ علت؛ باعث: ◻︎ خود غم دندان به که توانم گفتن / زرین گشتم به رون سیمین دندان (رودکی: ۵۲۶).


دانشنامه عمومی

مختصات: ۴۳°۱۹′۵۱″ شمالی ۴°۵۰′۴۴″ شرقی / ۴۳٫۳۳۰۸۳°شمالی ۴٫۸۴۵۵۶°شرقی / 43.33083; 4.84556
^  ویکی پدیای فرانسوی
رود رون (به فرانسوی: Rhône، به آلمانی: Rhone) یک رودخانه اروپایی است. طول این رود ۸۱۲ کیلومتر است و سرچشمه آن یخچال های رون و رشته کوه های آلپ در سوییس است. رود رون از رودهای مهم اروپا محسوب می شود و از کشورهای فرانسه و سوییس عبور می کند.
Mouth of the Rhone
دلتای رود رن

(کردی) رون یا روناک؛ روشنایی. روناک اسمی است برای دختران.


گویش مازنی

/roon/ جارویی که از دسته کردن شاخه های نازک درست شود

جارویی که از دسته کردن شاخه های نازک درست شود


گویش بختیاری

ران.


پیشنهاد کاربران

رود رون ( به فرانسوی: Rhône، به آلمانی: Rhone ) رودی است اروپایی به طول ۸۱۲ کیلومتر و سرچشمه آن یخچال های رون و رشته کوه های آلپ در سوییس است. رود رون از رودهای مهم اروپا محسوب می شود و از کشورهای فرانسه و سوییس عبور می کند.
منابع [ویرایش]
^ ویکی پدیا فرانسوی
گالری [ویرایش]
Mouth of the Rhone

دلتای رود رن

شب ستاره ای برفراز رود رن اثر ونسان ون گوگ

شاخه ای از رود رن در کشور سوئیس

رود رن ( چپ ) به رود آرو در ژنو در کشور سوئیس می پیوندد

رود رن, آوینیون فرانسه
رده ها: جغرافیای ان، فرانسه جغرافیای بوش دو رون جغرافیای دروم جغرافیای گارجغرافیای اوت سووآ جغرافیای ایزر جغرافیای بخش رون رودهای سوئیس رودهای فرانسه
قس عربی
نهر الرون ( بالفرنسیة: Rhône ) ، هو واحد من الأنهار الرئیسیة فی أوروبا، وینبع من سویسرا ویصب فی جنوب شرق فرنسا بطول إجمالی 812 کم، وقرب مصبه فی البحر الأبیض المتوسط یتفرع إلى فرعین: الفرع الأول ویعرف بالرون العظیم ( بالفرنسیة: Grand Rhône ) ، والفرع الثانی یعرف بالرون الصغیر ( بالفرنسیة: Petit Rhône ) ، فهو بذلک یکون دلتا نتیجة تفرع النهر فی منطقة کامارغ.
محتویات [اعرض]
[عدل]جغرافیا
ومستجمعات المیاه من نهر الرون تقدر بحوالی 90000 - 97800 کم² فی فرنسا، وفی سویسرا 7800 کم². وهذا یمثل 24. 5 ٪ من مساحة سویسرا، و16. 5 ٪ من مساحة فرنسا. فی سویسرا، نهر الرون فی الترتیب الثانی فی حجم مستجمعات المیاه، وذلک بعد نهر الراین.
[عدل]تاریخ
کان الرون طریق سریع مهم منذ زمن الإغریق والرومان. وکان طریق تجاری رئیسی من البحر المتوسط إلى شرق ووسط فرنسا. وعلى هذا النحو، ساعد امتداد نهر الرون لداخل فرنسا على نقل التأثیرات الثقافیة الیونانیة والثقافات اللاتینیة إلى القبائل التی تعیش فی فرنسا.
[عدل]ملاحة
نهر الرون
قبل اختراع السکک الحدیدیة وإنشاء الطرق السریعة، کان لنهر الرون أهمیة ملاحیة کبیرة فی التجارة - خصوصاً التجارة الداخلیة - والنقل، فهو یربط مدن عدیدة لیصلها بالبحر المتوسط، ومن أهم تلک المدن:
آرل.
افینیون.
فالنسیا.
لیون.
وتتصل تلک المدن بموانئ البحر الأبیض المتوسط مثل: فوس، مرسیلیا، وسیت. والسفر عبر نهر الرون بالبارجة سیستغرق ثلاثة أسابیع دون توقف أو انقطاع، أما السفر عن طریق السفینة المزودة بمحرکات فیستغرق السفر من المنبع إلى المصب ثلاثة أیام فقط. ویتفرع من الرون عدة قنوات صناعیة تصل بالمدن الداخلیة الأخرى وتربطها بموانئ البحر المتوسط. واشتهر الرون بأنه نهر یحمل کمیات کبیرة من المیاه، فسرعته الحالیة تصل إلى 10 کم / ساعة ( 6 میل / الساعة ) .
[عدل]مدن تطل على النهر
هناک العدید من المدن تطل على النهر فی سویسرا ( دولة المنبع ) ، وفرنسا ( دولة المصب ) :
[عدل]سویسرا
نهر الرون یمر من خلال جنیف، سویسرا
أوبروالد.
بریج.
فیسب.
لیک.
سیری
سیون.
مارتینی.
سانت موریس.
جنیف.
[عدل]فرنسا
الرون فی افینیون، فرنسا
لیون.
فیین.
تورنو سور رون.
فالنسیا.
سان بور - أندیول.
بونت لسان إسبری.
روکومیر.
افینیون.
بوکیر.
آرل.
هذه بذرة مقالة عن جغرافیا أوروبا تحتاج للنمو والتحسین، فساهم فی إثرائها بالمشارکة فی تحریرها.
تصنیفان: أنهار فرنساأنهار سویسر
قس اسپانیائی
El río Ródano ( en francés Rhône; en occitano: Ròse; Roine; en arpitano: Rôno; en alemán dialectal: Rotten ) es un río de Suiza y Francia, que nace en el macizo de Furkapass ( 2. 108 m ) en los Alpes Lepontinos, ( Suiza ) . En su curso alto corre entre los Alpes berneses al norte y los Alpes valesanos al sur, con dirección NE a SE - E y penetra en el lago Lemán. Después de salir del lago, comienza su curso medio recorriendo las estribaciones occidentales de los Alpes, gira su rumbo al confluir con el Saona, su principal afluente, y toma dirección sur pasando finalmente a través de la llanura de Languedoc y desemboca en el mar Mediterráneo en el golfo del Leon ( en francés Golfe du Lion ) , donde forma un extenso delta.
En su curso se encuentran las ciudades de Ginebra, Lyon, Valence, Aviñón y Arlés.
Su caudal es abundante debido a que recibe las aguas de los Alpes por su margen izquierdo y el Macizo Central francés y de los Vosgos, a través del Saona, por el derecho. El caudal medio en Beaucaire es de 1. 650 m³/s y se considera una crecida cuando supera los 5. 000 m³/s. Las inundaciones más fuertes han sido las de 1840, 1856 y 2003 con 13. 000 m³/s.
Su desembocadura es por medio de un típico delta triangular, aunque conservando un cauce principal que sobrepasa 1 km de anchura, si bien el cordón o flecha litoral que se prolonga de oeste a este viene a limitar esa anchura a la mitad, en la línea de la costa. El brazo más occidental de este delta es el Pequeño Ródano ( Petit Rhône ) que tiene una anchura en su desembocadura de unos 135 m.
El Glaciar del Ródano, Suiza
Vista del Ródano a su paso por Ginebra
Vista del Ródano por la ciudad de Lyon
Río Ródano a su paso por Aviñón
Delta del Ródano, con el Petit - Rhône ( Pequeño Ródano ) , el brazo occidental más importante
[editar]Afluentes
Los principales afluentes del Ródano se recogen en la tabla que sigue.
El río Ródano y sus afluentes ( y secundarios de más de 50 km )

Ramal Nombre afluente Desembocadura Longitud

به معنی سوی، جهت، جهت راست، راه مستقیم

همچنین در شعر مانلی از نیما آمده است:
لیک دیری نگذشت،

از شب و مختصر از رونی ماه در آن،

که به دریای گران،

باد از جا شده ز این سوی بدان سوی رها داد لجام


کلمات دیگر: