کلمه جو
صفحه اصلی

قاشقک

فارسی به انگلیسی

spatula


castanets, clappers, small spoon, spatula

castanets, clappers


فارسی به عربی

صنج

مترادف و متضاد

castanets (اسم)
یک نوع الت موسیقی، قاشقک

snapper (اسم)
رباینده، قاشقک

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - قاشق کوچک کمچه ۲ - مضراب سنتور ۳ - سازیست که هنوز در بعضی از شهرهای جنوب ایران متداول است و آن مرکب از دو قطعه چوبست که یک سر آنها مانند قاشق پهن و گود می باشد و طرف گود دو قطعه مزبور مقابل یکدیگر است . گاهی زنگ یا حلقه هایی در قسمت مقعر قرار دهند

نوعی خودصدای برکوبشی با زیروبمی نامشخص و تشکیل‌شده از دو قطعه چوب عموماً قاشقی‌شکل که طرف گود آنها را به یکدیگر می‌کوبند


فرهنگ معین

(شُ قَ ) (اِمصغ . ) ۱ - قاشق کوچک . ۲ - مضراب سنتور.

لغت نامه دهخدا

قاشقک. [ ش ُ ق َ ] ( اِ مصغر ) کمچه. مضراب سنتور، آلت موسیقی معروف. || زدنی به چهار انگشت دست سبابه و وسطی و خِنْصِر و بنصر فراهم آورده چون ناوی.

فرهنگ عمید

۱. قاشق کوچک.
۲. ابزاری کاردمانند با لبۀ کند که برای ساختن خمیر و ضماد یا مالیدن دارو به کار می رود.
۳. ابزاری که پزشک برای دیدن گلو بر روی زبان بیمار می گذارد.
۴. (موسیقی ) نوعی ساز مرکب از دو جفت کاسۀ کوچک کم عمق که به وسیلۀ نوار به هم وصل شده اند و با آویزان کردن نوار به انگشت شست و کمک گرفتن از کف دست و انگشتان دیگر، کاسه ها به هم برخورد کرده و آهنگ ایجاد می شود.

دانشنامه عمومی

قاشقک (ساز)
قاشقک (ابزار آزمایشگاهی)
قاشقک هندوانه
قاشقک (گیاه)

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:کاستانت

فرهنگستان زبان و ادب

{castanets} [موسیقی] نوعی خودصدای برکوبشی با زیروبمی نامشخص و تشکیل شده از دو قطعه چوب عموماً قاشقی شکل که طرف گود آنها را به یکدیگر می کوبند


کلمات دیگر: