کلمه جو
صفحه اصلی

عقره

لغت نامه دهخدا

( عقرة ) عقرة. [ ع َ رَ ] ( ع اِمص )نازایندگی زن و جز آن. ( منتهی الارب ). عقم و عقیم بودن. ( از اقرب الموارد ). عُقرة. و رجوع به عقرة شود.

عقرة. [ ع َ ق ِ رَ ] ( ع ص ) شتر ماده ترسان. || ناقه ای که از عقر آب خورد. ( منتهی الارب ). ناقه که جز از «عقر»ها آب نخورد. ( از اقرب الموارد ).

عقرة. [ ع ُ رَ ] ( ع اِ ) خورش. و رجوع به عُقَرَة شود. || ( اِمص ) نازایندگی زن و جز آن. ( منتهی الارب ). عقم و عقیم بودن. ( از اقرب الموارد ). عَقرة. رجوع به عقرة شود.

عقرة. [ ع ُ ق َ رَ ] ( ع اِ ) شبه که زنان با خود دارند تا آبستن نشوند. ( منتهی الارب ). مهره ای است که زنان بر تهیگاه خود بندند تا آبستن نشوند. و عقرة در «عقرةالعلم النسیان » به همین معنی است. ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) سرج عقرة؛ زین که پشت ریش گرداند شتر را. || رجل عقرة؛ مرد که خسته و مانده گرداند شتران را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || گزنده ، یا گزنده غیرذی روح. ( منتهی الارب ). || امراءة عقرة؛ زن که در رحمش بیماری باشد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) طعمه و خورش. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به عُقرة شود.

عقرة. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) قضایی است در کشور عراق ( لواء موصل ) دارای 32292 تن سکنه. شامل سه ناحیه : سورجیة، عشائرالسبعة، بیرة کبرة. و مرکز آن نیز«عقرة» است با 9300 تن سکنه. ( فرهنگ فارسی معین ).

عقرة. [ ع َ رَ ] (ع اِمص )نازایندگی زن و جز آن . (منتهی الارب ). عقم و عقیم بودن . (از اقرب الموارد). عُقرة. و رجوع به عقرة شود.


عقرة. [ ع َ ق ِ رَ ] (ع ص ) شتر ماده ٔ ترسان . || ناقه ای که از عقر آب خورد. (منتهی الارب ). ناقه که جز از «عقر»ها آب نخورد. (از اقرب الموارد).


عقرة. [ ع ُ رَ ] (ع اِ) خورش . و رجوع به عُقَرَة شود. || (اِمص ) نازایندگی زن و جز آن . (منتهی الارب ). عقم و عقیم بودن . (از اقرب الموارد). عَقرة. رجوع به عقرة شود.


عقرة. [ ع ُ ق َ رَ ] (ع اِ) شبه که زنان با خود دارند تا آبستن نشوند. (منتهی الارب ). مهره ای است که زنان بر تهیگاه خود بندند تا آبستن نشوند. و عقرة در «عقرةالعلم النسیان » به همین معنی است . (از اقرب الموارد). || (ص ) سرج عقرة؛ زین که پشت ریش گرداند شتر را. || رجل عقرة؛ مرد که خسته و مانده گرداند شتران را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گزنده ، یا گزنده ٔ غیرذی روح . (منتهی الارب ). || امراءة عقرة؛ زن که در رحمش بیماری باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) طعمه و خورش . (از اقرب الموارد). و رجوع به عُقرة شود.


عقرة. [ ع َ رَ ] (اِخ ) قضایی است در کشور عراق (لواء موصل ) دارای 32292 تن سکنه . شامل سه ناحیه : سورجیة، عشائرالسبعة، بیرة کبرة. و مرکز آن نیز«عقرة» است با 9300 تن سکنه . (فرهنگ فارسی معین ).


دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۴۴′۲۹″ شمالی ۴۳°۵۳′۳۶″ شرقی / ۳۶٫۷۴۱۳۹°شمالی ۴۳٫۸۹۳۳۳°شرقی / 36.74139; 43.89333
بلندا و جایگاه
۳۶°۴۵′۴۰″شمالی ۴۳°۵۳′۴۱″شرقی / ۳۶٫۷۶۱۲°شمالی ۴۳٫۸۹۴۶°شرقی / 36.7612; 43.8946
نینوا
عَقره (به کردی سورانی: ئاکری) یکی از شهرهای کردستان عراق است. این شهر در ۱۲۰ کیلومتری شهرستان دهوک قرار دارد. کارگردان کرد، هنر سلیم، زادهٔ عقره است.


کلمات دیگر: