کلمه جو
صفحه اصلی

جامعه باز و دشمنان ان

دانشنامه عمومی

جامعه باز و دشمنان آن. جامعه باز و دشمنان آن (به انگلیسی: The Open Society and Its Enemies) نام کتابی است از کارل پوپر (۱۹۰۲-۱۹۹۴) فیلسوف انگلیسی اتریشی تبار، که در ۱۹۴۵ انتشار یافت. به نظر پوپر در این کتاب، افلاطون و هگل و کارل مارکس دشمنان جامعه بازند و وی آن ها را به نقد می کشد.
جامعه باز و دشمنان آن، رحمت اله جباری، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۹۷
جامعه باز و دشمنان آن، عزت الله فولادوند، تهران: انتشارات خوارزمی
جامعه باز و دشمنان آن، امیرجلال الدین اعلم، تهران: انتشارات نیلوفر
جامعه باز و دشمنانش، ترجمه علی اصغر مهاجر، دو جلد در یک مجلد، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۴، ۶۳۹ص.
این کتاب چهار بار به فارسی ترجمه شده است:

دانشنامه آزاد فارسی

جامعه باز و دشمنان آن. جامعۀ باز و دشمنان آن (The Open Society and its Enemies)
کتابی در فلسفۀ سیاسی، نوشتۀ کارل ریموند پوپر، به زبان انگلیسی، منتشرشده در ۱۹۴۵. مؤلف در این کتاب با رودررونهادن دو گونه جامعه، جامعۀ باز و جامعۀ بسته، ضمن بحثی پُردامنه به نقد دیدگاه های کل گرا از افلاطون تا مارکس همت گماشته و در برابر این دیدگاه ها به دفاع از جامعۀ باز، که به باور او دستاورد یونانیان بوده، پرداخته است. در نظر پوپر، افلاطون و هگل و مارکس دشمنان جامعۀ بازند. بر این مبنا، پوپر به تحلیل و نقد آرای این فیلسوفان می پردازد و تناقض های هرکدام را به زعم خود آشکار می کند. پوپر، درپی این بحث و در ادامۀ مباحثی که پیش تر در فقر تاریخیگری نیز مطرح شده بود، به نقد نظریه های رفورمیسم و نیز نظریه های انقلاب پرداخته و به بحثی روش شناختی در باب جامعه شناسی و روش آزمایشی در علوم اجتماعی رسیده است. جامعۀ باز و دشمنان آن به عنوان یکی از منابع اصلی در نقد و نفی مارکسیسم و جریان های چپ، نه فقط در دنیای انگلیسی زبان بلکه حتی در دیگر کشورها، ازجمله ایران، همواره مطرح بوده و بدان ارجاع داده شده است.

نقل قول ها

جامعه باز و دشمنان آن. جامعهٔ باز و دشمنان آن (به انگلیسی: The Open Society and Its Enemies) نام کتابی است از کارل پوپر (۱۹۰۲–۱۹۹۴) فیلسوف انگلیسی اتریشی تبار، که در ۱۹۴۵ انتشار یافت.
• «تاریخ بشر وجود ندارد. آنچه هست تاریخ های جنبه های گوناگون زندگی انسان به تعداد نامحدود و نامعین است. یکی از اینها، تاریخ قدرت سیاسی است که به سطح تاریخ جهان ارتقاء داده می شود؛ ولی این کار، به عقیدهٔ من، توهین به هر تصور نیک و پاکیزه از بشر است و هیچ مزیتی بر این ندارد که تاریخ اختلاس یا دزدی یا زهر دادن به دیگران را تاریخ بشر قلمداد کنیم. تاریخ قدرتمداری سیاسی چیزی نیست مگر تاریخ جنایات بین المللی و کشتارهای عام. (و البته باید تصدیق کرد، تاریخ کوشش های آدمی برای پایان دادن به این اعمال). این است تاریخی که در مدارس تدریس می شود و در آن از بزرگترین جانیان به عنوان قهرمانان تاریخ مورد احترام و ستایش قرار می گیرند؛ ولی آیا براستی تاریخ عمومی به مفهوم تاریخ واقعی بشر وجود ندارد؟ پاسخی که، به عقیدهٔ من، هر انسان بشردوست و خصوصاً هر مسیحی مؤمن باید بدهد این است که: امکان ندارد چنین تاریخی وجود داشته باشد؛ تاریخ واقعی بشر اگر وجود می داشت، می بایست تاریخ همهٔ افراد آدمی باشد؛ زیرا هیچ انسانی از دیگران مهم تر نیست. پیداست که نوشتن تاریخی در این حد از واقعیت و با این جزئیات، هرگز امکان پذیر نیست. باید انتزاع کنیم و از جزئی به کلی برسیم و نادیده بگیریم و قائل به انتخاب شویم. اما همینکه چنین کردیم، می رسیم به همان تاریخ های متعددی که یکی از آنها تاریخ جنایات بین المللی و کشتارهای عام است و تاریخ بشر قلمداد و اعلام می شود. اما چرا تاریخ قدرتمداری انتخاب شده است و نه مثلاً تاریخ دین یا شعر؟ به چند دلیل؟ یکی اینکه قدرت در همگان تأثیر می گذارد و شعر تنها در این عده ای قلیل. دلیل دیگر، تمایل آدمیان به قدرت پرستی است؛ ولی پرستش قدرت بی گمان یکی از بدترین اقسام بت پرستی و بازماندهٔ عهد زندگی در قفس و بندگی و عبودیت آدمی است. قدرت پرستی زاییدهٔ ترس است و ترس احساسی است که بحق باید از آن بیزار باشیم. سومین دلیل اینکه قدرتمداری سیاسی محور «تاریخ» قرار داده شده این بوده که مصادر قدرت خواسته اند در مقام بت و معبود قرار بگیرند و توانسته اند به این خواست خود جامهٔ عمل بپوشانند. امپراتوران و سرداران و دیکتاتورها بر کار بسیاری از مورخان نظارت و مراقبت داشته اند.»• «در میان همه آرمان های سیاسی، آن که ادعای خوشبخت کردن جامعه بشری را دارد، از همه خطرناک تر است. تلاش برای برپایی بهشت بر روی زمین، همیشه به جهنم راه برده است. کسانی که می پندارند، قادرند بشریت را سعادتمند کنند، انسان های خطرناکی هستند. اساساً رؤیای ساختن بهشت بر روی زمین، رؤیای خطرناکی است، چراکه پس از مدتی باور می کنند که حق دارند، تعداد بی شماری انسان شرور را از میان بردارند، تا دیگران را به اصطلاح سعادتمند کنند.»


کلمات دیگر: