کلمه جو
صفحه اصلی

کوبان

فارسی به انگلیسی

chisel, thumping

فرهنگ فارسی

کوبنده . یا در حال کوبیدن

ورزشی که در آن دو یا چهار بازیکن در چهاردیواری زمین مخصوص این ورزش بازی می‌کنند و به‌ترتیب توپ لاستیکی را با دستاک به دیوار می‌کوبند به‌نحوی‌که در بازگشتِ توپ، حریف نتواند ضربۀ مناسب و مؤثری به آن بزند


لغت نامه دهخدا

کوبان. ( نف ) کوبنده. || ( ق ) در حال کوبیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
بر نیک محضر فرستاد کس
در توبه کوبان که فریاد رس.
سعدی.
- کوبان کوبان ؛ در حال کوبیدن و به شتاب درنوردیدن :
از جور سپهر سبزه وار این دل
کوبان کوبان به اسفرایین آمد.
؟ ( لباب الالباب چ لیدن ج 1 ص 143 ).
|| رقص کنان و پای کوبان :
معشوقه خراباتی و مطرب باید
تا نیم شبان زنان و کوبان آید.
عنصری.
- پای کوبان ؛ رقص کنان. ( ناظم الاطباء ). در حال پای کوبی و پای کوبیدن. و رجوع به همین کلمه ها شود.

کوبان. ( اِخ ) از دیه های مرو است و آن را جوبان نیز گویند. ( از معجم البلدان ). و رجوع به گوبان شود.

کوبان. ( اِخ ) از دیه های اصفهان است.ابن منده گوید: از نواحی خان لنجان و ناحیتی بزرگ و دارای دکانها و مردم بسیار است. ( از معجم البلدان ).

کوبان . (اِخ ) از دیه های اصفهان است .ابن منده گوید: از نواحی خان لنجان و ناحیتی بزرگ و دارای دکانها و مردم بسیار است . (از معجم البلدان ).


کوبان . (اِخ ) از دیه های مرو است و آن را جوبان نیز گویند. (از معجم البلدان ). و رجوع به گوبان شود.


کوبان . (نف ) کوبنده . || (ق ) در حال کوبیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
بر نیک محضر فرستاد کس
در توبه کوبان که فریاد رس .

سعدی .


- کوبان کوبان ؛ در حال کوبیدن و به شتاب درنوردیدن :
از جور سپهر سبزه وار این دل
کوبان کوبان به اسفرایین آمد.

؟ (لباب الالباب چ لیدن ج 1 ص 143).


|| رقص کنان و پای کوبان :
معشوقه خراباتی و مطرب باید
تا نیم شبان زنان و کوبان آید.

عنصری .


- پای کوبان ؛ رقص کنان . (ناظم الاطباء). در حال پای کوبی و پای کوبیدن . و رجوع به همین کلمه ها شود.

دانشنامه عمومی

این رود از دامنه های کوه البروس (و از یخچال «اوللوکام» سرچشمه می گیرد و از پیوستن رودهای «اوللوکام» و «اوچ کولان» به وجود می آید. رود کوبان در خلیج تمریوک به دریای آزوف می ریزد. درازای رودخانه ۸۷۰ کیلومتر و مساحت حوضه آبریز آن ۵۷۹۰۰ کیلومتر مربع است.
Azarbaijan Sovet Ensiklopediasi, V. Baku ۱۹۷۶–۸۸ سرواژه Kuban.
امیراحمدیان، بهرام، جغرافیای گرجستان، انتشارات بین المللی الهدی، تهران ۱۳۷۷.
مختصات: ۴۵°۲۰′ شمالی ۳۷°۲۴′ شرقی / ۴۵٫۳۳۳°شمالی ۳۷٫۴۰۰°شرقی / 45.333; 37.400کوبان (به روسی: Куба́нь) رودخانه ای است در سرزمین های «استاوروپول» و «کراسنودار» در قفقاز شمالی در فدراسیون روسیه.
این رود از منابع مختلف تغذیه می شود و در بعضی سال ها سطح آن منجمد نمی شود. شاخابه های مهم آن عبارتند از: تِبرِدا، زِلنِچوک بزرگ، زِلنِچوک کوچک، اوروپ، لابا، بِلایا و پِشیش. بر روی رودخانه کوبان سدهای تِشیک، کِراسنودار و شایسوق احداث شده است. مقداری از آب آن توسط کانال آبیاری نویننومیسک به رودخانه «یِئگورلیک» (در حوضه دُن) منتقل می شود. در کوبان ماهی صید می شود و از شهر کراسنودار تا دهانه ریزشگاه رود، قابل کشتیرانی است. شهرهای قاراچایوسک، چرکسک، نویننومیسک، کروپوتکین، اوست لابینسک، کراسنودار و تمریوک در ساحل این رودخانه واقع شده اند.

دانشنامه آزاد فارسی

کوبان (Kuban)
(به یونانی باستان: هیپانیس) رودی به طول ۹۰۶ کیلومتر در اروپای شرقی. از کوه های البروس، در گرجستان، سرچشمه می گیرد، در جهت غرب از روسیه عبور می کند و از طریق دلتای باتلاقیِ پهناوری به دریای آزوف می ریزد. بندر اصلی آن کراسنودار است. سایر شهرهای بزرگ بر ساحل کوبان عبارت اند از آرماویر و چِرکِسْک. استپ کوبان، ناحیه ای که رود در آن جاری است، از قرن ۱۸ محل سکونت تعداد زیادی قزاق بوده است؛ قزاق ها پس از شکنجه و آزار در دوران حکومت شوروی، به زندگی دوباره دست یافتند.

فرهنگستان زبان و ادب

{squash} [ورزش] ورزشی که در آن دو یا چهار بازیکن در چهاردیواری زمین مخصوص این ورزش بازی می کنند و به ترتیب توپ لاستیکی را با دستاک به دیوار می کوبند به نحوی که در بازگشتِ توپ، حریف نتواند ضربۀ مناسب و مؤثری به آن بزند


کلمات دیگر: