کلمه جو
صفحه اصلی

التهاب


مترادف التهاب : برافروختگی، سوز، سوزش، اضطراب

برابر پارسی : جوش و خروش، تب و تاب، برافروختگی

فارسی به انگلیسی

incandescence, inflammation

inflammation


فارسی به عربی

اضطراب , التهاب , تاجج , غلیان

عربی به فارسی

اماس , التهاب , شعله ور سازي , احتراق


مترادف و متضاد

boil (اسم)
دمل، تحریک، هیجان، کورک، جوش، التهاب

tumult (اسم)
غوغا، اشوب، جنجال، التهاب، شلوغ، همهمه، هندل، هنگامه، جنجال راه انداختن

inflammation (اسم)
سوزش، التهاب، احتراق، اماس، سام، شعله ور سازی

fervor (اسم)
شوق، غیرت، گرمی، خونگرمی، التهاب، اشتیاق شدید، حرارت شدید

ophthalmia (اسم)
التهاب، چشم درد، اماس چشم، رمد، ملتحمه کره چشم

fervour (اسم)
التهاب، اشتیاق شدید، حرارت شدید

برافروختگی، سوز، سوزش


اضطراب


۱. برافروختگی، سوز، سوزش
۲. اضطراب


فرهنگ فارسی

افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، برافروختن ، برافروختگی
۱ - ( مصدر ) زبانه زدن زبانه کشیدن بر افروختن آتش .۲ - ( اسم ) بر افروختگی. جمع : التهابات .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) زبانه زدن ، افروخته شدن آتش . ۲ - (اِمص . ) برافروختگی . ج . التهابات .

لغت نامه دهخدا

التهاب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) افروخته شدن آتش. ( منتهی الارب ) ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). افروخته شدن. ( غیاث اللغات ). افروخته شدن. ( دهار ). || ( اِ ) زبانه و شعله آتش. ( مؤید الفضلاء ) :
اکنون بدینمقام در آن آتشم ز دل
کش ز آب دیده افزون میگردد التهاب.
مسعود سعد.
ترا کی بود چون چراغ التهاب
که از خود پری همچو قندیل از آب.
سعدی.

فرهنگ عمید

۱. افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، برافروختن.
۲. [مجاز] برافروختگی، خشم.
۳. (پزشکی ) سوزش، درد، و سرخی پوست بدن.

دانشنامه عمومی

اِلتِهاب یا بَراَفروختگی پاسخ حفاظی بافت در برابر آسیب واردشده یا تخریب یاختهها است.
سوختگی
حساسیت زاهای شیمیایی
یخ زدگی
مواد سمی
عفونت توسط بیمارگرها
زخم، سطحی یا نفوذی
واکنش ایمنی بدن در اثر بیش حساسی
پرتو یون ساز
اجسام خارجی هم چون خس و خاشاک
التهاب نوعی پاسخ موضعی بدن است که به دنبال خراش، بریدگی، سوختگی یا هر نوع آسیب بافتی دیگر بروز می کند و باعث تورم، قرمزی، گرمی، و خارش محل آسیب دیده می شود.
التهاب یک پاسخ فیزیولوژیک به محرک های گوناگون مانند عفونت و زخم های بافتی است که به سرعت ایجاد شده و پایان می یابد.
برانگیزاننده های التهاب می توانند میکروبیولوژیکی (باکتری، ویروس، قارچ) باشند یا شیمیایی (مواد حساسیت زا و غیره) یا جسمانی (گرما، پرتوهای یون ساز، پرتوهای فرابنفش و غیره). التهاب ها هم چنین ممکن است در پی واکنش های خودایمن بدن از حمله در رماتیسم پدید بیایند. بدن می کوشد از طریق التهاب عوامل آسیب زننده را برطرف کند و آسیب را ترمیم نماید.

دانشنامه آزاد فارسی

اِلتِهاب (inflammation)
واکنش دفاعی بافت های بدن به بیماری یا آسیب. با قرمزی، تورم، و گرم شدن مشخص می شود. در پزشکی التهاب با پسوند ـ یت، مثلاً آپاندیسیت، مشخص می شود. التهاب ممکن است حاد یا مزمن و با تشکیل چرک همراه باشد. واکنش التهابی جزء اساسی فرآیند ترمیم است. التهاب با آزادشدن ماده ای، با نام هیستامین از یاخته های آسیب دیده ایجاد می شود. هیستامین باعث گشادشدن رگ ها و نشت مایعات به بافت های اطراف می شود. این تغییرات باعث ایجاد قرمزی، تورم، و گرمی ناحیه می شوند. درد عمدتاً به علت فشار ناشی از تورم و تحریک پایانه های عصبی است. یاخته های سفید خون برای بلعیدن و حذف مواد خارجی و بافت های مرده در منطقۀ التهاب جمع می شوند.

التهاب (فیزیک). اِلتِهاب (فیزیک)(incandescence)
گسیل نور از جسم، بر اثر دمای زیاد آن جسم. رنگ نور گسیل شده از مایعات یا جامدات بستگی به دمای آن ها دارد و در جامدات، هرچه دمای جسم بیشتر شود، رنگ نور آن هم سفیدتر می شود. گازها را از طریق تابش یوننده می توان به حالت التهاب درآورد. نمونۀ آن درخشندگی لامپ های تخلیۀ الکتریکی است. اکسیدهای سریوم و توریوم به شدت التهاب پذیرند و به همین سبب در توری های روشنایی گازی کاربرد دارند. نوری که از لامپ رشته ای برق گسیل می شود، ناشی از ملتهب شدن رشته ای التهابی است که بر اثر عبور جریان برق گرم می شود و به رنگ سفید درمی آید.

فرهنگ فارسی ساره

برافروختگ


پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن این واژه های سنسکریت می باشد: تَپَس، مانیو mãnyo

التهاب به معنی سه چیز است سوزش/درد/تب

التهاب یعنی جوشیدن خروشان بودن

جوش، اضطراب، سوز

● اِلتِهاب: در اصطلاح پزشکی؛ یعنی واکنش بافت های زنده بدن به آسیب ها، ضربات و عفونت و. . . . که با درد و ورم و سرخ شدگی و حرارت مشخّص می شود. التهاب از لَهَب که به معنای شعله و زبانۀ آتش است، اشتقاق یافته و واژه ای است عربی.
واژه ی التهاب در معنای لغوی و اصلی؛ یعنی زبانه کشیدن و افروخته شدنِ آتش و از طریقِ ترجمه ی تحت اللّفظی واژه ی انگلیسی inflammation تبدیل به یک اصطلاح در پزشکی شده است.
خودِ واژه inflammation از in پیشوند مصدرساز یک اسمflame ( شعله و زبانه ی آتش ) ation پسوند مصدرساز ساخته شده است.

ناارامی


کلمات دیگر: