کلمه جو
صفحه اصلی

تورم


مترادف تورم : آماس، انتفاخ، برآمدگی، نفخ، ورم، آماس کردن، ورم کرن، آماسیدن، افزایش غیرمعقول قیمت ها

برابر پارسی : آماس، آماسیدن، آماهیدن

فارسی به انگلیسی

swelling, inflation, distension, distention, swell, weal

swelling, inflation


distension, distention, swell, weal


فارسی به عربی

انتفاخ , تضخم

مترادف و متضاد

protuberance (اسم)
بادکردگی، بر امدگی، تورم، قلنبگی

protuberancy (اسم)
بادکردگی، بر امدگی، تورم، قلنبگی

swell (اسم)
برجستگی، تورم

inflation (اسم)
پف، تورم

turgescence (اسم)
تکبر، بادکردگی، بر امدگی، اماس، تورم

turgidity (اسم)
باد، بادکردگی، ورم، اماس، طمطراق، تورم

struma (اسم)
گواتر، غمباد، تورم، اتساع و گشاد شدن هر عضوی

آماس، انتفاخ، برآمدگی، نفخ، ورم


آماس کردن، ورم کرن، آماسیدن


افزایش غیرمعقول قیمت‌ها


۱. آماس، انتفاخ، برآمدگی، نفخ، ورم
۲. آماس کردن، ورم کرن، آماسیدن
۳. افزایش غیرمعقول قیمتها


فرهنگ فارسی

ورم کردن، آماس کردن، آماسیدن/
۱ - ( مصدر ) آماس کردن ورم کردن . ۲ - ( اسم ) آماس آماه ورم . جمع : تورمات .
از انواع مرغان بلند پای دره نیل است . تورم برای به دست آوردن غذا تا دهان تمساح هم می رود .

افزایش نسبتاً طولانی‌مدت سطح عمومی قیمتکالاها و خدمات در یک دورۀ زمانی


فرهنگ معین

(تَ وَ رُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - ورم کردن . ۲ - انتشار بی رویة اسکناس بدون تناسب با پشتوانه .

لغت نامه دهخدا

تورم. [ ت َ رَ ] ( ع اِ ) از انواع مرغان بلندپای دره نیل است. تورم برای بدست آوردن غذا تا دهان تمساح هم می رود. ( از لاروس ). طیرالتمساح . قطقاط. و آن مرغی است که در دندانهای تمساح چینه چیند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). مرغی است شبیه کبوتر و آن را طیرالتمساح نامند. ( از اقرب الموارد ).

تورم. [ ت َ وَرْ رُ ] ( ع مص ) برآماهیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). آماسیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آماسیدن پوست. ( از اقرب الموارد ). تهبج. انتفاخ. ورم کردن. باد کردن. برآماسیدن. برآماهیدن. ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ). آماس شدن و بینی پرباد کردن. ( آنندراج ). || ( اِ ) آماس و ورم. ( ناظم الاطباء ).

تورم . [ ت َ رَ ] (ع اِ) از انواع مرغان بلندپای دره ٔ نیل است . تورم برای بدست آوردن غذا تا دهان تمساح هم می رود. (از لاروس ). طیرالتمساح . قطقاط. و آن مرغی است که در دندانهای تمساح چینه چیند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مرغی است شبیه کبوتر و آن را طیرالتمساح نامند. (از اقرب الموارد).


تورم . [ ت َ وَرْ رُ ] (ع مص ) برآماهیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آماسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آماسیدن پوست . (از اقرب الموارد). تهبج . انتفاخ . ورم کردن . باد کردن . برآماسیدن . برآماهیدن . (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). آماس شدن و بینی پرباد کردن . (آنندراج ). || (اِ) آماس و ورم . (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

۱. ورم کردن، آماس کردن، آماسیدن.
۲. (اقتصاد ) [مجاز] بالا رفتن قیمت ها و پایین آمدن ارزش پول.

دانشنامه عمومی

پَندام.


تورم (به فرانسوی: Inflation، انفلاسیون)(به انگلیسی: Inflation، اینفلِیشِن) از نظر علم اقتصاد اشاره به افزایش سطح عمومی تولید پول، در آمدهای پولی یا قیمت است. تورم عموماً به معنی افزایش غیرمتناسب سطح عمومی قیمت در نظر گرفته می شود. تورم، روند فزاینده و نامنظم افزایش قیمت ها در اقتصاد است. هر چند بر پایه نظریه های گوناگون، تعریف های متفاوتی از تورم ارائه می شود، اما، تمامی آن ها به روند فزآینده و نامنظم افزایش در قیمت ها اشاره دارند. مفهوم امروزی تورم، در سده نوزدهم میلادی رواج یافت. پیش از آن، مفهوم دیگری از تورم وجود داشت که جهت نشان دادن افزایش حجم اسکناس های غیرقابل تبدیل به طلا به کار برده می شد.
تورم دلالت بر وضعیتی دارد که در آن تقاضای پولی برای محصول نسبت به تولید رشد می کند، وضعیتی که، در نبود کنترلی مؤثر، به صورت افزایش بهای یک واحد از کالای تولید شده آشکار می شود. تورم معمولاً با افزایش واقعی یا بالقوهٔ سطح عمومی قیمت ها، یا به سخن دیگر، با کاهش قوهٔ خرید واحد پولی همراه است. در بعضی مواقع تورم زمانی به وجود می آید که سطح عمومی قیمت ها به میزانی که افزایش در بازدهی عوامل و فرایندهای اقتصادی ایجاب می کنند تنزل نیابد. تورم آن طور که معمولاً فهمیده می شود، رابطه ای با افزایش نامعمول قیمت ها دارد.
زمانی که اقتصاددانان دربارهٔ تورم صحبت می کنند، به رشد سطح عمومی قیمت ها اشاره دارند؛ تورم یعنی باید برای خرید کالاها و خدمات، پول بیشتری پرداخت شود.
پاره ای دیگر از تعاریف، تورم را سیر تراکمی افزایش قیمت ها و برگشت ناپذیری آن تعریف کرده اند. صاحب نظران دیگری همچون ریمون بار، ژان مارشال و گونار میردال تورم را افزایش زیاد و مداوم قیمت ها تعریف کرده اند. اگر رشد دستمزدها با رشد بهره وری در اقتصاد یکسان باشد، تورم به وجود نخواهد آمد.
نرخ تورم برابر است با تغییر در یک شاخص قیمت که معمولاً شاخص قیمت مصرف کننده است.کاهش درصد پشتوانه دار از پول ملّی نصبت به درصد پول خلق شده را تورّم گویند.نکته:بانک مرکزی باید به صورت نقطه به نقطه و وزارت اقتصاد به صورت حدّاقلّی روزانه ،کلّیّهء شاخص ها و پارامترهای مربوط به تورّم را بررسی کرده و با تغییردر استراتژیهای ممکن،آن رامینیمال کند.
کینز تلاش می کرد که میان «شبه تورم» و «تورم مطلق» یا واقعی تفاوت قائل شود. نوع اول، وقتی پدید می آید که در یک جریان بهبود دوره ای، افزایش در تقاضاهای پولی برای کالا تا حدی به صورت هزینه ها، منجر به افزایش اشتغال و بازده واقعی کالاها شود و تا اندازه ای نیز بها و هزینهٔ تولید یک واحد از کالا را بالا برد. نوع بعدی هنگامی پدید می آید که «افزایش در مقدار تقاضای مؤثر، موجب افزایش بازده نشده و تماماً خود را در افزایش هزینه هر واحد تولید منعکس می سازد که کاملاً متناسب با افزایش در تقاضای مؤثر است.
اغلب تعیین درجه یا میزان تورم مفید واقع می شود. بدین ترتیب «تورم حاد» (برخی اوقات تورم مهارناپذیر) واژه ای است که دربارهٔ تجاربی چون تجربهٔ آلمان در سال های ۱۹۱۹–۲۳ بکار می رود. می توان تورم حاد را وضعیتی تعریف کرد که در آن افزایش مدام قیمت ها انتظار افزایش باز هم بیشتر را پیش می آورد به نحوی که جوش و خروش برای کالاها وضعیتی را پدیدمی آورد که پایان آن سقوط کامل پول است، در حالت تورم حاد سرعت گردش پول نقش مهمی ایفا می کند و به آن چنان سطحی ارتقا می یابد که واحد پول نخست نقش خود را به صورت ذخیره ساز ارزش و بالاخره ضابطهٔ تعیین ارزش و واسطهٔ مبادله از دست می دهد. «تورم خزنده» از سوی دیگر، افزایش تدریجی اما دائمی هزینه ها و قیمت ها را می نمایاند که کم و بیش به وسیلهٔ سیاست های پولی و مالی با آن برخورد می شود.

تورم (شیروان و چرداول). مختصات: ۳۳°۴۵′۱۳″شمالی ۴۷°۲۴′۴۱″شرقی / ۳۳٫۷۵۳۵۸°شمالی ۴۷٫۴۱۱۴۱°شرقی / 33.75358; 47.41141
تورم (شیروان و چرداول)، روستایی از توابع بخش هلیلان شهرستان چرداول در استان ایلام ایران است.
این روستا در دهستان زردلان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۲ نفر (۵خانوار) بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

تَورّم (inflation)
افزایش مداوم و پیوسته سطح عمومی قیمت ها یا قیمت میانگین کالاها و خدمات که معمولاً به صورت درصد در یک سال تعیین می شود. افزایش قیمت ها در تورم اولاً باید مداوم و پیوسته باشد، یعنی طی یک دورۀ زمانی خاص مدام بالا رود، بنابراین به یک بار افزایش قیمت ها تورم نمی گویند. ثانیاً باید در کل کالاها و خدمات انجام گیرد و به افزایش یک یا چند کالا که می تواند علل مختلف داشته باشد تورم نمی گویند. علت تورم را اصولاً در نتیجۀ کشش تقاضا و فشار هزینۀ تولید می دانند. اگر تقاضای مصرف در کل کالاها بالا رود و در مقابل عرضه به همان نسبت افزایش نیابد، سطح عمومی قیمت ها بالا می رود و تورم پدید می آید. در ایران یکی از مهم ترین علل تورم را همین امر می دانند. جمعیت ایران در ۱۳۵۸ برابر ۳۶میلیون و در ۱۳۸۵ بالغ بر ۷۰میلیون نفر شد و در کنار آن تولید و عرضۀ کالا به همان نسبت افزایش نیافت. کمبود کالا باعث بالارفتن قیمت آن شد و دولت و بانک مرکزی برای بالابردن قدرت خرید مردم به انتشار گسترده پول پرداختند و حجم نقدینگی را افزایش دادند که باعث افت و کاهش ارزش ریال در کشور شد. انواع تورم عبارت اند از تورم ملایم که قیمت ها به کندی در طی یک سال افزایش می یابند و نرخ تورم کمتر از دَه درصد است؛ در تورم شتابان، نرخ تورم تا ۵۰ درصد در سال می رسد و در تورم سرکش، قیمت ها در هر سال صدها و گاه هزاران برابر سال قبل می شود. نرخ تورم را به این صورت محاسبه می کنند که قیمت سال قبل را از قیمت سال جاری کسر و به قیمت سال قبل تقسیم می کنند. این نرخ در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا قبل از ۱۳۶۱ کمتر از دَه درصد بود و از آن پس افزایش یافت و در ۱۳۷۴ به۴۹.۵ درصد، یعنی اوج تورم در ایران، رسید. در ۱۳۸۶ این نرخ را پانزده تا بیست درصد می دانند. برای مهار تورم، دولت سیاست کاهش تقاضا ازجمله اِعمال سیاست پولی انقباضی و سیاست افزایش عرضۀ کالای بیشتر و نیز تعدیل سیاست درآمدی از طریق کنترل سطح قیمت ها، عدم افزایش دستمزد و حقوق را پیش می گیرد.

تورم (کیهان شناسی). تَورُّم (کیهان شناسی)(inflation)
در کیهان شناسی۱ مرحلۀ فوق العاده سریع انبساطی که تصور می شود در دَه تا ۳۲ ثانیۀ نخست مِهبانگ۲ رخ داده است و ضمن آن تقریباً همۀ ماده و انرژی عالم آفریده شده است. الگوی تورمی۳ مبتنی بر این مفهوم، نزدیکی بسیارِ چگالی عالم به چگالی بحرانی۴، همواربودن تابش زمینۀ کیهانی۵، و توزیع همسان ماده در عالم را توجیه می کند. تورم را اخترفیزیک دان امریکایی، آلن گات۶، در اوایل دهۀ ۱۹۸۰ مطرح کرد.
cosmologyBig Banginflationary modelcritical densitycosmic background radiationAlan Guth

فرهنگستان زبان و ادب

{inflation} [اقتصاد] افزایش نسبتاً طولانی مدت سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در یک دورۀ زمانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بالا بودن نرخ خرید کالا و عدم توازن بین دو جریان کالا و پول را تورّم گویند. فقها در مسئلۀ ضمان کاهش ارزش پول در دیون، مانند قرض، مهر و غیر آن به بحث و بررسی این موضوع پرداخته اند.
تورّم در اصطلاح عبارت است از بالا بودن نرخ خرید کالا در مقایسه با کالاهایی که به خریداران عرضه می شود. به عبارت دیگر، عدم توازن بین دو شاخص کالا و پول پرداختی در ازای آن.

عوامل تورّم
عواملی مختلف همچون چاپ بی رویۀ اسکناس، افزایش نقدینگی در دست مردم، بالا رفتن قیمت موادّ اوّلیۀ وارداتی و احتکار در پیدایی تورّم نقش دارند که در نهایت موجب کاهش ارزش پول و پایین آمدن قدرت خرید می شود. ازاین رو موضوع تورّم در عصر حاضر از مباحث مهم و مطرح نزد صاحب نظران اقتصادی است.

تورم در فقه
فقها در مسئلۀ ضمان کاهش ارزش پول در دیون، مانند قرض، مهر و غیر آن به بحث و بررسی این موضوع پرداخته اند.
ضمن آنکه از دیرباز دربارۀ اسقاط ارزش مبادله ای پول طلا و نقره (درهم و دینار) از سوی سلطان این بحث را مطرح کرده اند که کسی که مقداری درهم و دینار قرض گرفته، سپس از سوی سلطان، ارزش مبادله ای آن سقوط کرده است آیا بر وام گیرنده واجب است هنگام ادای دین، درهم و دینار فعلی دارای ارزش مبادله ای را بپردازد یا پرداخت درهم و دینار پیش از سقوط نیز موجب برائت ذمّۀ وی می شود؟
اقوال در مسئله به تبعیّت روایات، مختلف است.

مسأله تورم با پیدایش اسکناس
...

[ویکی فقه] تورم (ابهام زدایی). واژه تورم ممکن است در معانی یا علوم ذیل به کار رفته باشد: • تورم (فقه)، یکی از اصطلاحات به کار رفته در فقه، به معنای بالا بودن نرخ خرید کالا و عدم توازن بین دو جریان کالا و پول• تورم (اقتصاد)، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم اقتصاد، به معنای افزایش سطح عمومی قیمت ها به شکل مستمرّ
...

[ویکی فقه] تورم (اقتصاد). تورّم در اصطلاح، عبارت از افزایش سطح عمومی قیمت ها به شکل مستمرّ است.
واژه Inflation نخستین بار در قرن نوزدهم در کشورهای اروپایی به مفهوم انتشار بیش از حد اسکناس، برای تامین هزینه جنگی مصطلح گردید. در دوره بعد از جنگ جهانی اول، اصطلاح تورّم به مفهوم افزایش بیش از حد وسایل پرداخت، اعم از پول مسکوک، اسکناس و پول اعتباری، به کار برده می شد. امروزه اکثر علمای اقتصاد، صرف افزایش حجم پول را تورّم تلقّی نمی کنند؛ بلکه این افزایش را فقط به عنوان یکی از علل تورّم محسوب می کنند.
کتابی، احمد، تورّم علل آثار و راه های مقابله با آن، تهران، اقبال، ۱۳۷۱، چاپ سوم، ص۲۱-۲۲.
نرخ تورّم عبارت است از درصد تغییر در سطح عمومی قیمت ها. برای مثال اگر نرخ تورّم یک سال خاص، بیست درصد باشد سطح قیمت ها در آن سال، نسبت به سال قبل، معادل بیست درصد افزایش یافته است.
طبیبیان، محمد، اقتصاد کلان، تهران، مؤسسه عالی پژوهش در برنامه ریزی و توسعه، ۱۳۷۹، ص۳۱۶.
تورّم را معمولا به چند دسته تقسیم می کنند:۱. تورم خفیف (Creeping Inflation)؛ این نوع ـ که غالباً از آن به "تورّم خزنده" و گاهی "تورم آرام یا بی سروصدا" تعبیر می شود ـ به افزایش ملایم قیمت ها اطلاق می شود.۲. تورّم شدید (expedite Inflation)؛ در این نوع، که از آن به "تورم شتابان یا تازنده" یاد می شود، آهنگ افزایش قیمت ها تند و سریع است.۳. تورّم بسیار شدید (Galloping Inflation)؛ این نوع، که از آن به "تورّم افسار گسیخته، فوق تورّم و ابرتورم" تعبیر می شود، شدیدترین حالت تورم به شمار می رود؛ که معمولا در وضعیت بحرانی، مانند جنگ یا فروپاشی، تهدید جدّی نظام سیاسی و نظایر آن اتفاق می افتد؛ که احتمالا قابل پیش بینی نیست.۴. تورّم مهارشده (Closed Inflation)؛ که توسط قوانین و دستگاه های مختلف کنترل شده و با برنامه ریزی مشخص، اندازه و حدود سالانه آن تعیین می شود.۵. تورّم باز (Open Inflation)؛ تورّمی است که برای کنترل آن، هیچ اقدامی صورت نمی گیرد؛ یعنی یا در حد و اندازه ای نیست که نیازی به دخالت دولت باشد و یا اصولا کسی توان کاهش یا مهار آن را ندارد.
شریف، مصطفی، اقتصاد کلان، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۷، ج۱، ص۱۶۹.
...

[ویکی فقه] تورم (فقه). بالا بودن نرخ خرید کالا و عدم توازن بین دو جریان کالا و پول را تورّم گویند. فقها در مسئلۀ ضمان کاهش ارزش پول در دیون، مانند قرض، مهر و غیر آن به بحث و بررسی این موضوع پرداخته اند.
تورّم در اصطلاح عبارت است از بالا بودن نرخ خرید کالا در مقایسه با کالاهایی که به خریداران عرضه می شود. به عبارت دیگر، عدم توازن بین دو شاخص کالا و پول پرداختی در ازای آن.
مبسوط در ترمینولوژی حقوق ۲، ص۱۴۵۶.
عواملی مختلف همچون چاپ بی رویۀ اسکناس،
فقه الطب و التضخم النقدی، ص۲۴۲.
فقها در مسئلۀ ضمان کاهش ارزش پول در دیون، مانند قرض، مهر و غیر آن به بحث و بررسی این موضوع پرداخته اند.
ضمن آنکه از دیرباز دربارۀ اسقاط ارزش مبادله ای پول طلا و نقره (درهم و دینار) از سوی سلطان این بحث را مطرح کرده اند که کسی که مقداری درهم و دینار قرض گرفته، سپس از سوی سلطان، ارزش مبادله ای آن سقوط کرده است آیا بر وام گیرنده واجب است هنگام ادای دین، درهم و دینار فعلی دارای ارزش مبادله ای را بپردازد یا پرداخت درهم و دینار پیش از سقوط نیز موجب برائت ذمّۀ وی می شود؟
اقوال در مسئله به تبعیّت روایات، مختلف است.
مختلف الشیعة ج۵، ص۳۹۴.
...

واژه نامه بختیاریکا

بوف

جدول کلمات

گرانی

پیشنهاد کاربران

باد کردن، بادکردگی

�کوبیدن سر به دیوار به نحوی که موجب شکستگی پیشانی و بادکردن چشم ها شد . . . �

برگرفته از گزارشی ویرایش شده از سوی اینجانب در پیوند زیر:
http://www. behzadbozorgmehr. com/2016/06/blog - post_58. html

از دید من، کاربرد �بادکردگی� بجای �تورم� در پهنه ی اقتصادی تا اندازه ای از �آماسیدن� و �آماسیدگی� است. همچنین کاربرد واژه ی �برآمدگی� یاد شده در بالا بجای �تورم� را نارسا و در پهنه ی اقتصادی نادرست می دانم.


کلمات دیگر: