کلمه جو
صفحه اصلی

شقوق

فرهنگ فارسی

جمع شق
( اسم ) شکاف چاک کفتگی جمع : شقوق .
دندان شتر بر آمدن یا دندان بچه بر آمدن یا بر آمدن صبح .

لغت نامه دهخدا

شقوق. [ ش ُ ] ( ع مص ) دندان شتر برآمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). دندان شتر برآمدن ، آن لغتی است از شقاء. || دندان بچه برآمدن. || برآمدن صبح. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به شقاء شود.

شقوق. [ ش ُ ] ( ع اِ ) ج ِ شَق . گویند: بید فلان شقوق و برجله شقوق ؛ یعنی در دست و پای فلان ترکها میباشد، لاتقل شقاق. ( ناظم الاطباء ). ج ِ شق ، به معنی کفتگی و شکاف. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). شکاف دست و پای مردم. ( مهذب الاسماء ).

شقوق. [ ش ُ ] ( اِخ ) از آبهای ضبة است در سرزمین یمامه. ( از معجم البلدان ) :
بر سر چاه شقوق از تشنگان صف صف چنانک
پیش یوسف گرسنه چشمان کنعان دیده اند.
خاقانی.

شقوق . [ ش ُ ] (اِخ ) از آبهای ضبة است در سرزمین یمامه . (از معجم البلدان ) :
بر سر چاه شقوق از تشنگان صف صف چنانک
پیش یوسف گرسنه چشمان کنعان دیده اند.

خاقانی .



شقوق . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَق ّ. گویند: بید فلان شقوق و برجله شقوق ؛ یعنی در دست و پای فلان ترکها میباشد، لاتقل شقاق . (ناظم الاطباء). ج ِ شق ، به معنی کفتگی و شکاف . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شکاف دست و پای مردم . (مهذب الاسماء).


شقوق . [ ش ُ ] (ع مص ) دندان شتر برآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). دندان شتر برآمدن ، آن لغتی است از شقاء. || دندان بچه برآمدن . || برآمدن صبح . (از اقرب الموارد). و رجوع به شقاء شود.


فرهنگ عمید

= شَق

شَق#NAME?


دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] شقوق، از منزل گاه های مسیر مکه وکوفه. بنا به گفتۀ ابن اعثم، در واقعه کربلا، امام حسین(ع) در این منزل با فرزدق دیدار و گفتگو کرد. اما سایر منابع تاریخی، دیدار امام با فرزدق را در صفاح، ذات عرق و گزارش کرده اند.
شقوق، به معنای ناحیه ها. محلی نزدیک کوفه که پیش از واقصه و پس از بطان قرار دارد. این مکان متعلق به بنی سلامه از قبیله بنی اسد بوده است. فاصله آن تا بطان ۲۱ میل است.
امام حسین(ع) پس از ثعلبیه راهی شقوق شد. به گفتۀ ابن اعثم کوفی در آنجا با فرزدق دیدار کرد. فرزدق اوضاع کوفه را به امام گزارش کرد. دیدار امام با فرزدق در صفاح، نزدیکی مکه و ذات عرق نیز گزارش شده است.

پیشنهاد کاربران

جمع شق، بخش ها، جزئیات.

بخش ها، قسمت ها، دلایل

با سلام در تاریخ28/10/96 شقوق را جمع شق، و به معنای بخش ها ، جزییات پیشنهاد کردم و یقیین دارم درست ترین معنی پیشنهاد شده میباشد اما جهت تکمیل لازم است این نکته را یادآور شوم بنده واژ ( شقوق ) فارسی یا فارسی شده را فارغ از اینکه غلط مصطلح است یا واژه فارسی ، و در بررسی بین جملات ادبی فارسی که شقوق در آن بکار رفته بود معنی کرده ام و در اصل عربی شقوق معنی فارغ از انجه در فارسی رایج است دارد یکی ازتباط ان با شتر و دندان بچه شتر میباشد که خاص شقوق عربی است. البته در عربی مکان هایی به اسم شقوق وجود دارد.

موارد
حالات


کلمات دیگر: