جمع شق
( اسم ) شکاف چاک کفتگی جمع : شقوق .
دندان شتر بر آمدن یا دندان بچه بر آمدن یا بر آمدن صبح .
( اسم ) شکاف چاک کفتگی جمع : شقوق .
دندان شتر بر آمدن یا دندان بچه بر آمدن یا بر آمدن صبح .
خاقانی .
شقوق . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَق ّ. گویند: بید فلان شقوق و برجله شقوق ؛ یعنی در دست و پای فلان ترکها میباشد، لاتقل شقاق . (ناظم الاطباء). ج ِ شق ، به معنی کفتگی و شکاف . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شکاف دست و پای مردم . (مهذب الاسماء).
شقوق . [ ش ُ ] (ع مص ) دندان شتر برآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). دندان شتر برآمدن ، آن لغتی است از شقاء. || دندان بچه برآمدن . || برآمدن صبح . (از اقرب الموارد). و رجوع به شقاء شود.
شَق#NAME?