کلمه جو
صفحه اصلی

ثانیه


مترادف ثانیه : آن، دم، طرفه العین، لحظه، لمحه

برابر پارسی : دمک، دُوُمک، دَمک

فارسی به انگلیسی

second

فارسی به عربی

ثانیة

عربی به فارسی

از نو , دوباره , دگربار , پس , باز , يکبارديگر , ديگر , از طرف ديگر , نيز , بعلا وه , ازنو , بطرز نوين , از سر


دوم , دومي , ثاني , دومين بار , ثانوي , مجدد , ثانيه , پشتيبان , کمک , لحظه , درجه دوم بودن , دوم شدن , پشتيباني کردن , تاييد کردن


فرهنگ اسم ها

اسم: ثانیه (دختر) (عربی) (تلفظ: saniye) (فارسی: ثانیه) (انگلیسی: saniyeh)
معنی: واحد اندازه گیری زمان

مترادف و متضاد

second (اسم)
لحظه، ثانیه

آن، دم، طرفه‌العین، لحظه، لمحه


فرهنگ فارسی

مونث ثانی، یک شصتم دقیقه، ثانیه شمار: عقربک کوچک ساعت برای شمارش ثانیه ها
۱- ( صفت ) ۱- مونث ثانی . ۲- ( اسم ) شصت یک دقیه ۱/۶٠ دقیقه ۱/۳۶٠٠ ساعت و آن شامل ۶٠ ثالثه است . جمع : ثوانی .
تانیث ثانی شصت یک از دقیقه و او قسمت میشود به شصت ثالثه از درجه دوم از درجه ثانیه

فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . ] (اِ. ) یک شصتم دقیقه .

لغت نامه دهخدا

( ثانیة ) ثانیة. [ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث ثانی. || شصت یک از دقیقه و او قسمت میشود به شصت ثالثه ( فلک ). || از درجه دوم. از درجه ثانیه ( اصطلاح طب ). رجوع به درجه شود. ج ، ثوانی. || شاة ثانیة؛ گوسفند که گردن کج کند بی علتی.

ثانیة. [ ی َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ثانی . || شصت یک از دقیقه و او قسمت میشود به شصت ثالثه (فلک ). || از درجه ٔ دوم . از درجه ٔ ثانیه (اصطلاح طب ). رجوع به درجه شود. ج ، ثوانی . || شاة ثانیة؛ گوسفند که گردن کج کند بی علتی .


فرهنگ عمید

واحد اندازه گیری زمان، برابر با یک شصتم دقیقه.

دانشنامه عمومی

ثانیه گرد، دم ،دم گرد


ثانیه یکای زمان در سیستم متریک یا دستگاه SI بوده و نشانه ی آن s یا Sec است. ثانیه می تواند توسط ساعت مکانیکی، الکتریکی یا اتمی اندازه گیری شود.
۶۰ ثانیه را یک دقیقه می گویند.
۳۶۰۰ ثانیه را یک ساعت می گویند.
۸۶۴۰۰ ثانیه را یک روز می گویند.
۶۰۴۸۰۰ ثانیه را یک هفته می گویند.
۳۱۵۳۶۰۰۰ ثانیه را یک سال می گویند.
۳۱۵۳۶۰۰۰۰۰ ثانیه را یک قرن می گویند.
ثانیه مبنایی برای تعریف دیگر یکاها نیز قرار گرفته است. به طور مثال تعریف متر بر اساس تعریف ثانیه و سرعت نور است.
پیشوندهای SI می تواند برای ثانیه نیز استفاده شود. به طور مثال میلی ثانیه به یک هزارم ثانیه اطلاق می شود، میکروثانیه به یک میلیونیوم و نانوثانیه به یک میلیاردیم آن. همچنین واحدهای دیگری مانند کیلوثانیه نیز وجود دارد.
ثانیه علاوه بر دستگاه در دیگر سامانه های اندازه گیری نیز به عنوان یکا استفاده می شود. به طور مثال دستگاه واحدهای سانتیمتر-گرم-ثانیه و دستگاه امپراتوری.

ثانیه (ابهام زدایی). ثانیه: واحد زمان
ثانیه (زاویه): واحد زاویه

دانشنامه آزاد فارسی

ثانیه (second)
یکای پایۀ زمان۱ در دستگاه اِس آی۲، با نماد Sec یا S. بنا به تعریف، ثانیه مدت دوران ۹,۱۹۲,۶۳۱,۷۷۰ چرخۀ منظم یا دورۀ تابشی مطابق با گسیل بین دو سطح فوق ریز۳ حالت پایۀ ایزوتوپ سزیوم ۱۳۳ است. ثانیه در ریاضیات یکایی با نماد «ً» برای اندازه گیری های زاویه ای و برابر با۶۰/۱ دقیقه۴ است. دقیقه برابر۶۰/۱ درجه۵ است.timeSI Systemhyerline levelminutedegree

فرهنگ فارسی ساره

دومک، دم


پیشنهاد کاربران

تیک - هر تیکِ زَماسنج ( دستگاه ساعت ) - تَکی ( واحدی ) برای سنجشِ زَمان - تیک از اوایی که زَماسنج پَرامیفِکَنَد گرفته شده و به هیچ زبانی وابسته نیست.
یک ثانیه = یک تیک.

به نظر میاد که واژه ی ثانیه، فارسی است و با second در انگلیسی یکریشه دارند!

دَمَک

ثانیه : second
دقیقه : minute
ساعت : hour


Microsecond : میکرو ثانیه
Nanosecond : نانو ثانیه
Picosecond : پیکو ثانیه

خیلی خوبه که هم تلفس داره هم املا واقعن ممنون

دَمِه

ساعت ( Clock ) : تَساک ( برگرفته از تسوک در پارسی میانه )
ساعت ( Hour ) : گاس ( برگرفته از گاس در پارسی میانه، ریشه گاه )
دقیقه ( Minute ) : زَم ( همریشه با دم و دمان در پارسی میانه و زمان در پارسی نوین )
ثانیه ( Second ) : دَمِه ( همریشه با دم و دمان در پارسی میانه و زمان در پارسی نوین )

‏تَسو، هاسَر = ساعت ( hour )
هاسَرژه = دقیقه
وِسانژه = ثانیه

{برساخته از �هاسَر� و �وِسانَگ� پهلوی به همراه پسوند کوچک سازی �ژه� که دیسهٔ دیگری از همان پسوند �چه� است و در نایژه، مژه ( =موژه، موی کوچک ) دیده می شود.

هاسَر = ساعت، hour
وِسانَگ = ده ثانیه}

بن مایه: ۱ - فرهنگ کوچک پهلوی، مکنزی ۲ - لغت نامه دهخدا

‎#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست


کلمات دیگر: