کلمه جو
صفحه اصلی

رقیه

فارسی به انگلیسی

feminine proper name

فرهنگ اسم ها

اسم: رقیه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: roqiye) (فارسی: رُقيه) (انگلیسی: roghayeh)
معنی: دعا، افسون، نام دختر امام حسین ( ع )، به معنی دعا، تعویذ، ( اَعلام ) یکی از چهار دختر پیامبر اسلام ( ص ) [قرن اول هجری] از خدیجه و همسر عثمان، [این واژه در عربی به صورت رقَیَّه/roqayya ( e ) / تلفظ می شود]، ( در اعلام ) یکی از چهار دختر پیغمبر اسلام ( ص ) از خدیجه، دختر امام حسین ( ع )، ]این واژه در عربی به صورت رُقَیَّه /roqayya ( e ) / تلفظ می شود[، سحر و افسون، نام یکی از چهار دختر پیامبر ( ص ) از خدیجه

(تلفظ: roqiye) (عربی) به معنی دعا ، تعویذ ؛ (در اعلام) یکی از چهار دختر پیغمبر اسلام (ص) از خدیجه ؛ دختر امام حسین (ع) ؛ ]این واژه در عربی به صورت رُقَیَّه /roqayya(e)/ تلفظ می‌شود[.


فرهنگ فارسی

یکی از چهار دختر پیغامبر اسلام (ص ) از خدیجه . وی بازدواج عثمان بن عفان در آمد و در سفر او بحبشه همراهش بود . سپس رقیه با پدر خود بمدینه مهاجرت کرد و مریض شد و در گذشت ( ۲ ه. ق. / ۶۲۴ م. )
( اسم ) ۱ - دعا تعویذ . ۲ - افسون سحر .

فرهنگ معین

(رُ یِ ) [ ع . رقیة ] (اِ. ) ۱ - دعا، تعویذ. ۲ - افسون .

لغت نامه دهخدا

رقیه. [ رِق ْ ی َ ] ( ع اِ ) هیأت صعود کردن. || نوع صعود کردن. ( ناظم الاطباء ).

رقیة. [ رَق ْ ی َ ] (ع اِ) یک بار صعود کردن . (ناظم الاطباء).


رقیة. [ رَق ْ ی َ ] (ع مص ) یا رُقیَه . مصدر به معنی رَقْی . (ناظم الاطباء). رجوع به رَقْی شود.


رقیة. [ رِق ْ قی ی َ ] (از ع ، اِمص ) رقیت . بندگی کردن و غلامی نمودن . (آنندراج ). رجوع به رقیت شود.


رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) بنت الحسین (ع ). (ناظم الاطباء). نام دختری از حسین بن علی (ع ). (یادداشت مؤلف ). به نقل بیشتر اهل منبر وی همان است که در خرابه ٔ شام شبی پدرش [امام حسین علیه السلام ] را در خواب دید و بیدار شد و از حضرت زینب پدرش را خواست همه ٔ اسرا در خرابه و به شیون درآمدند و یزید آن ناله و گریه را شنید و سبب پرسید جریان را گفتند دستورداد سر امام را به خرابه بردند همینکه روپوش از سر مطهر برداشتند و چشم دختر بر سر پدر افتاد چنان بی تاب و دگرگون گشت که از شدت گریه و اضطراب روح از تنش جدا شد. ولی حاج شیخ عباس قمی در ذکر آن واقعه در منتهی الاَّمال به رقیه بودن نام آن دختر اشاره ای نکرده است . رجوع به منتهی الاَّمال ص 316 و 317 و 334 شود.


رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) بنت عبدالمطلب شاعره بوده و در مدح حضرت رسول (ص ) اشعاری سروده است . رجوع به البیان و التبیین ج 3 ص 255 شود.


رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) بنت علی بن ابیطالب (ع ) از فاطمه که در صغر سن درگذشت . جوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 436 شود.


رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) رقیه بنت علی بن ابیطالب (ع ) از ام الحبیب التغلبیة بود. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 455 و حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 584 شود.


رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) فاطمه بنت عمربن خطاب (رض ). (یادداشت مؤلف ). رجوع به عقدالفرید ج 7 ص 99 و ماده ٔ فاطمه بنت عمربن خطاب و حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 493 شود.


رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ](اِخ ) بنت علی بن ابیطالب (ع ) از صهباء. سه دختر امیرالمؤمنین علی (ع ) نام رقیه دارند و یکی از آن سه زوجه ٔ مسلم بن عقیل بن ابیطالب است . (یادداشت مؤلف ).


رقیة. [ رُق ْ / رَق ْ ی َ ] (ع مص ) مصدر به معنی رَقْی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). افسون کردن . (دهار). دردمیدن افسون خود بر کسی . (از آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 53) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به رقی شود.


رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) رقیه . نام دختر آن حضرت (ص ) (ناظم الاطباء). نام دختر نبی (ص ). (منتهی الارب ). نام دختر رسول (ص ) و رقیة تصغیر رَقیَه باشد از مأخذ ترقی و ارتقاء و بعضی به کسر «قاف » نوشته . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). دختر حضرت رسول (ص ) از خدیجه و زوجه ٔ عثمان که از حضرت زینب کوچکتر و از حضرت ام کلثوم بزرگتر بود. حضرت رقیه و حضرت ام کلثوم نخست نامزد دو پسر ابولهب بنامهای «عتبه » و «عتیبه » بودند پس از نزول آیه ٔ شریفه ٔ «تبت یدا ابی لهب » (قرآن 1/111). ابولهب و زنش پسران خود را از ازدواج با رقیه و ام کلثوم بازداشتند از اینرو بعدها رقیه بهمسری عثمان درآمده و با وی به حبشه مهاجرت کرد و در آنجا پسری بدنیا آورد که وی را عبداﷲ نامیدند ولی او پس از مرگ رقیه در شش سالگی بسال چهارم هجری قمری درگذشت و خود رقیه پس از بازگشت از حبشه در مدینه بیمار شد و بسال دوم هجری قمری دار فانی را وداع گفت و عثمان پس از وی با ام کلثوم دختر دیگر حضرت ازدواج کرد و بدین سبب لقب ذوالنورین گرفت . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).یکی از چهار دختر پیغامبر اسلام (ص ) از خدیجه . وی به ازدواج عثمان بن عفان درآمد و در سفر به حبشه همراهش بود. سپس رقیه با پدر خود به مدینه مهاجرت کرد و مریض شد و درگذشت . (2 هَ .ق . = 624 م .). (فرهنگ فارسی معین ). رسول را سه پسر بود از خدیجه : قاسم و طیب و طاهر، و چهار دختر. رقیه و فاطمه و ام کلثوم و زینب . (قصص الانبیاء ص 216). از وی [از خدیجه ] هشت فرزند [حضرت رسول ] بود چهار پسر: قاسم ، طاهر و طیب و عبداﷲ ،و چهار دختر: زینب ، رقیه و ام کلثوم ، و فاطمه . (مجمل التواریخ و القصص ص 262). رجوع به تاریخ گزیده چ کمبریج ص 141 و 35 و 158 و 192 و عقد الفرید ج 3 ص 146 و ج 5 ص 7 و 42 و ج 7 ص 97 و امتاع الاسماع ج 1 ص 20 و 48 و 49 و 94 و 183 و حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 311 و 430 و 431 و 519، 518 و الاعلام زرکلی چ جدید ج 3 شود.


رقیة. [ رُق ْ ی َ ] (ع اِ) افسون . (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ). سحر و افسون . (غیاث اللغات ): نشرة؛ افسون که بردیوانه و مریض دمند. (منتهی الارب ).افسون و تعویذ ج ، رُقی ̍ و آن مباح است اگر بزبان عربی و به اسمای الهی و صفات وارده ٔ خدای تعالی باشد ونیز بر رقیه تکیه نبود. (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). تعویذ، ج ، رُقی ̍. (ناظم الاطباء). دعا. نشره . عوذه . تعویذ. معاذه . (یادداشت مؤلف ). افسون . ج ، رُقاً و رُقیات و رُقَیات . (از اقرب الموارد) :
نآید به وزارت به محل پدرت کس
مرکب نشود مهتاب از رقیه ٔ شولم .

مختاری غزنوی .


چون به نزدیک آن طلسم رسید
رخنه ای کرد و رقیه ای بدمید.

نظامی .


- رقیه ٔ عقرب ؛ رقعه ٔ عقرب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیب رقعه ٔ عقرب در ذیل ماده ٔ رقعه شود.
|| یکبار تعویذ خواندن . (ناظم الاطباء). || بندگی . (دهار).

فرهنگ عمید

آنچه برای حصول امری یا به جهت حفظ و نگه داری خود به کار می برند از قبیل افسون، دعا، تعویذ، و مانند آن.

دانشنامه عمومی

رقیه (نام کوچک). رُقَیّه (به عربی: رُقَیّة) یکی از نام های زنان در عربی است. رقیه ممکن است یکی از این افراد باشد:
رقیه بنت محمد (پیامبر اسلام) از صحابی زن
رقیه بنت حسین امام سوم شیعیان
رقیه بنت علی بن ابی طالب امام اول شیعیان همسر مسلم بن عقیل

دانشنامه آزاد فارسی

رُقَیَّه (۱)
دختر پیامبر (ص). حدود بیست سال پیش از هجرت به دنیا آمد. پیش از اسلام نامزد عتبه، پسر ابولهب، شد و هنگامی که سورۀ مسد نازل شد، ابولهب پسر را از این ازدواج منع کرد. رقیه با مادر خود خدیجه اسلام آورد، سپس عثمان با وی ازدواج کرد و با هم به حبشه هجرت کردند. پس از بازگشت به مدینه در اوایل هجرت وفات یافت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] رقیه (ابهام زدایی). واژه رقیه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: معانی• رقیه، رقیه به معنای تعویذ، شیء، نوشته، تصویر، دعا و ورد برای دفع بلا، بیماری و تعرض موجودات و نیروهای شریر اعلام و اشخاص• رقیه بنت الحسین، دختر امام حسین (علیه السلام) و از اسرای کربلا• رقیه بنت رسول خدا، دومین دختر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) و مادرش خدیجه بنت خویلد• رقیه بنت علی، دختر امام علی (علیه السلام) و از اسرای کربلا
...

[ویکی شیعه] رقیه (ابهام زدایی). رقیه ممکن است به یکی از اشخاص زیر اشاره داشته باشد؛

پیشنهاد کاربران

رقیه یعنی ارمش بخش زندگی همه ، یعنی مهربانی ، دلسوزی ، یعنی خوش زبانی

برگ گل لطیف. .

رقیه به معنای شکستن سکوت است به معنای دعا و تعویذ و افسون است

رقیه یعنی دعای صبحگاهی که سکوت صبح رو میشکنه

درگرو عشق. . درگرو محبت

رقیه یعنی افسونگر


نام دختری از حسین بن علی ( ع )

ستاره کوچولوی من. ومعنی دیگر ان که از رقعه گرفته شده به معنای نامه است

نام عربی، از ماده رقی، به معنی ترقی و پیشرفت کننده. در مورد مؤنث: زن پیشرفت کننده، بالارونده

رقیه یعنی امید و زندگی شادی


رقیه ب معنی برتری. امید.

رقیه بمعنای بالا رفتن و ترقی و صعود است. معنای دیگر آن دعا است که با بالارفتنو استجابت دعا ارتباط دارد.

رقیه یعنی آرام صبور

رقیه یعنی اختیار دار
از دعای کمیل
و مالک رقی" ای مالک و اختیار دار من

رقیه به معنای دعاونور معنای قرآنی دارد واز ریشه فارسی ترقی صعود ومثل دعا بالا رفتن است که همینطور لقب دختر کوچک نازنین امام حسین ع فاطمه می باشد. البته معنای دیگری آن تعویذ ، سحر می باشد

رقیه یعنی جان سپردن برای پدر

رقیه به معنای دعاوافسون

یعنی جمیل زیبا یک اسک افسانه ای است

یکی از دختران امام حسین ( ع )

رقیه یعنی پاکدامن و بسیار دانا

رقیه نام دختر پیامبر و نام نازدانه امام حسین ع است.
یعنی نور چشم و میوه دل پیامبر و امام حسین
و این معنای اجابت دعا ، ترقی، بالا بردن و افسون است و معنای واقعی کلمه *عشق*

زیباترین اسم آرامش بخش امام حسین

رقی ، یعنی یاری دهنده ی پنهان ، پاکدامن و عفیف ، دارای عشق حقیقی

زینب یعنی زینت و بهترینِ پدر

سلام. . رقیه یعنی جان امام حسین علیه السلام تک دانه فاطمه عشق عمو ابوالفضل دختر جان سپرده به راه اشک بابا.

رقیه یعنی معنایی واقعی عشق دختربه پدر

رقیه به معنی دعا تعویض جادو سحر افسون زیبا

رقیه نام که حسین برای دختر خودش انتخاب کرد. جااانم فدای حسین

رقیه یعنی امیدواری

رقیه به معنای پرنده زرد کوچک است مانند قناری
چون که میگن رقیه عزیزوم قناری

رقیه با تشدید "ی"یعنی بنده مونث ( عربی )
رقیه بدون تشدید یعنی دعا یا طلسم که شخص همراه خود نگه میدارد

رقیه دردانه امام حسین علیه السلام


رقیه یعنی صبر وتقوا پاک دامنی مهر بانی پابه پابودن با پدر

رقیه یعنی . . . . انقدر قشنگ است کلمه ای پیدا نمیکنم
عشق امام حسین


رقیه شرعی یعنی دم آیات قران بر فرد محسور. جن زده و طلسم شده توسط راقی انجام میگیرد. راقی بایستی به قران و سنت و حدیث مسلط باشد اشتباه کن با تقوا و با ایمان باشد. راقی کلام الله را میخواند و فوت میکند بر کسی که محسور شده جن را بحرف می آورد و از جن میپرسد چه کسی ( ساحر ) او را فرستاده چرا آمده و اگر مسلمان شود او را از جسد ( فرد محسور شده ) خارج. میکند و مسلمان میکند. اجنه بر چهار نوعند شیاطین کافر. مسیحی یهودی و مسلمان.

رقیه یعنی دنیا که کل جهان را می پوشاند


رقیه به معنای نورانی ومهربان
به معنای دعاوتعویذ افسون است



رقیه یعنی عشق رقیه یعنی عمخوار رقیه یعنی درکو فهم رقیه یعنی از خود گذشتگی رقیه یعنی تشنه ی برادر

رقیه بهترین اسم
اسم یکی از چهار دختر پیامبر
اسم دختر امام حسین

رقیه نور آینه ، دختر امام حسینه

رقیه یعنی نور چشم بابا. رقیه یعنیصبور . آرامش
مهربانی . ودر آخر رقیه یعنی عشق

اسم دختر ناز من که از روی اسم دردانه ی امام حسین ( ع ) برداشتم.

رقیه یعنی تمام خوبی ها یعنی صبوری . عشق. وفاداری. . . . .

رقیه یعنی
همه چی

یک جای دیگه خواندم که رقیه به معنی سهر، جادو وتا آخر عمر تمام آرزو هایش برآورده می شودمثال آن دختر امام حسین علیه السلام که به آرزوی دیدن پدرش رسیدو بعد به شهادت رسید.

اسم رقیه نام فرزند امام حسین ع است که بسیار اسم زیبایی است من خودم دختر عموم که اسمش رقیه است ولی پدرشو در دوسالگی از دست داده خیلی دوستش دارم
رقیه کوچولوی ما خیلی ناز و خوشگله مثل بقیه رقیه ها🌹

بالا رفتن ٫ترقی کردن٫ستودن

رقیه یعنی بالارونده ی کوچک😊

اذکارى را که بر شخص ممسوس یعنی فردی که جن زده شده، می خوانند رقیة گویند.

رقیه یعنی دارو نداره امام حسین
رقیه یعنی عشق
رقیه یعنی دلسوز خانواده اش
رقیه یعنی هستی جهان

رقیه یعنی دلسوز یار


کلمات دیگر: