کلمه جو
صفحه اصلی

طیبه


مترادف طیبه : پاک، مطهر، عفیف، عفیفه، پاک دامن، خوش بو، معطر

فارسی به انگلیسی

feminine of good deed

good deed


عربی به فارسی

ظرافت , دقت , نازک بيني , خوراک لذيذ


فرهنگ اسم ها

اسم: طیبه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: tayyebe) (فارسی: طَيبه) (انگلیسی: tayyebe)
معنی: پاک، نیکو، خوش بو، مؤنث طیب، ( عربی ) ( مؤنث طیب )، طیب، مطهر، پاکیزه

(تلفظ: tayyebe) (عربی) (مؤنث طیب) ، ← طیب .


مترادف و متضاد

پاک، مطهر


عفیف، عفیفه، پاک‌دامن


خوش‌بو، معطر


۱. پاک، مطهر
۲. عفیف، عفیفه، پاکدامن
۳. خوشبو، معطر


فرهنگ فارسی

مونث طیب به معنی پاک وپاکیزه وحلال وکلام نیکووخوش
( صفت ) ۱ - مونث طیب جمع طیبات . ۲ - از اعلام زنان است .
شهریست میان واسط و عراق و کوره اهواز و دعبل شاعر شیعی خزاعی بدانجا در گذشت .

فرهنگ معین

(طَ یّ بِ یا بَ ) [ ع . طیبة ] (ص . ) ۱ - مؤنث طیب . ج . طیبات . ۲ - از اعلام زنان است .

لغت نامه دهخدا

طیبة. [ ب َ ] (اِخ ) بنت العجاج المجاشعی ، عیال فرزدق شاعر. رجوع به حاشیه ٔ ج 4 عیون الاخبار ابن قتیبه چ دار الکتب المصریه شود.


طیبة. [ ب َ ] (اِخ ) دهیست نزد زرود. || نام زمزم . || نام مدینه ٔ منوره . یثرب . مدینةالسلام . رجوع به طابة شود. (منتهی الارب ).


طیبة. [ ب َ ] (ع ص ) حلال . || روا. || شراب صافی و خالص آن . (منتهی الارب ). || (مص ) حلال شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || خوش شدن . || خوش بوی شدن . || پاکیزه شدن . (تاج المصادر بیهقی ).


طیبة. [ طَی ْ ی ِ ب َ ] (اِخ ) شهری است میان واسط و عراق و کوره ٔ اهواز، و دعبل شاعر شیعی خزاعی بدانجا درگذشت . و رجوع به روضات الجنات ص 277 شود.


طیبة. [ طَی ْ ی ِ ب َ ] (اِخ ) نام مدینه ٔ رسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم . || دوده ای است به مصر. (منتهی الارب ). || نام قریه ٔعرض از توابع شام که واقع بین تدمر و حلب میباشد.


طیبة. [ طَی ْ ی ِ ب َ ] (ع ص ) تأنیث طیب ، و در تمام معانی با طیب برابر است . ج ، طیبات . مقابل خبیثة. قوله تعالی : اء لم تر کیف ضرب اﷲ مثلاً کلمةً طیبةً کشجرة طیبة (قرآن 24/14)؛ نمی بینی ای محمدیعنی نمیدانی که چگونه مثل زد خدای تعالی که گفت کلمتی پاکیزه چون درختی پاک است . مفسران گفتند: مراد بکلمه ٔ پاک گفتن لااله الااﷲ است . (تفسیر ابوالفتح ). و نیز قوله تعالی : و جرین بهم بریح طیبة (قرآن 22/10)؛ وکشتیها ببرد ایشان را بباد خوش چون باد نرم باشد کشتی خوش رود و راست و آسان رود. (تفسیر ابوالفتوح ).
- ارواح طیبة ؛ روانهای پاک . در برابر ارواح خبیثة (روانهای پلید و ناپاک ).
- خمسه ٔ طیبة؛ محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین صلوة اﷲ و سلامه علیهم اجمعین .
- طیبةالرائحة ؛ خوشبوی . معطر.


طیبة. [ ی َ ب َ ] (ع ص ) کار بی دغا و فریب . یقال : سبی ٌ طیبة، ای بلا غدر و نقض عهد. (منتهی الارب ). برده ای که در او هیچ شبهت نباشد. (مهذب الاسماء).


طیبة. [ ب َ ] (اِخ ) مدینة الرسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم . قبل انما سمیت بطیبة بنت قیداربن اسماعیل وکانت تسکنها. (منتهی الارب ). مدینه . یثرب . طابة. شهری که پیغمبر صلواة اﷲ علیه و آله بدانجا هجرت کرد.


فرهنگ عمید

۱. = طَیب
۲. خوش بو.
۳. (اسم، صفت ) پاک دامن.

دانشنامه عمومی

طیبه (روستا). طیبه (در عربی: الطیبة) روستایست کوهستانی از توابع امارت فجیره از امارات هفتگانه کشور امارات متحده عربی که در شمال شرقی این کشور واقع شده است. این روستا در فاصلهٔ ۱۵ کیلومتری روستای مسافی در داخل کوه و در کنار جادهٔ ارتباطی دبا به ذَید قرار دارد. روستای مذکور در وسط رشته کوه های سر بفلک کشیدهٔ کوه حجر و در بطن وادی (دره) طیبة قرار دارد. راه این روستا از شهر ذَید می گذرد، و پس از عبور از بازار جمعه و از سربالایی تپهٔ وادی مسافی به مسافت ۱۶ کیلومتر به سمت مشرق وارد روستا می شود. خانه های روستا در دو طرف وادی و روی تپه ای قرار دارند که منظره ای جالبی به خود داده اند. در پایهٔ کوه مملوه از درختان کوهستانی مانند: سلم، سمر، کُنار، کُور، کِرت است که برزیبایی این روستای کوهستانی افزوده است.روستای طیبه جایی است بسیار سرسبز و زیبا مخصوصاً در فصل زمستان و بهار، از چشم اندازی بسیار زیبا و شاعرانه برخوردار است.
دکتر: المجد، کمال، احمد، (دولة الامارات العربیة المتحدة، دراسة مسحیة شاملة) . ، شرکه المصریة للطباعة والنشر: قاهره، چاپ اول، انتشار سال ۱۹۷۸ میلادی.
خلفان، الروم، محمد، “ (تقویم بنی یاس) “، ج۱. چاپ سوم، ابوظبی: “شرکة ابوظبی للطباعة والنشر“، انتشار ۱۹۸۸ میلادی.
محمدیان، کوخردی، محمد، “ (الإمارات عبر التاریخ) “، ج۱. سال انتشار ۲۰۰۸ میلادی به (عربی).
رحمة، عبدالرحمن، عبدالله، «(الإمارات فی ذاکرة أبنائها)»، جلد دوم. چاپ القراءة للجمیع للنشر والتوزیع، ابوظبی:، انتشار سال ۱۹۹۰ میلادی.
جمعیت روستا در حدود ۵۰۰ نفر (۵۵ خانوار) است که از اهل سنت و مالکی مذهب هستند، یعنی از پیروان امام مالک بن انس هستند. بیشتر مردم روستا کشاورز هستند.
به علت وجود آب شیرین درختان مرکبات و میوه های گوناگون، و باغ های میوه های مختلف مانند: سیب، هلو، انار، پرتقال، نارنگی، لیمو ترش، لیمو شیرین، نارنج، بالنگ، نخل وسبزیجات، وسیفی جات کاشته می شود. ساکنان این منطقهٔ کوهستانی در کنار کشاورزی از کوه های اطراف روستاهای خود عسل نیز جمع آوری می کنند و می فروشند، عسل این مناطق طعم مخصوصی دارد و گران قسمت است.
یکی از شاعران محلی در وصف آب وهوای وزیبائی روستای الطیبة می سراید:

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در روایات فراوانی، طیبه، محل زندگی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در طول غیبت، معرفی شده است و همان گونه که ذکر خواهد شد، مقصود از آن مدینة النبی (صلی الله علیه واله و سلم) است.
مدینه را طیبه و طابه نامند؛ چرا که مدینه پیش از آن یثرب خوانده می شد و یثرب از ریشۀ ثرب به معنای فساد است. پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) از بردن نام یثرب نهی فرمود و آن را طابه و طیبه نامید که به معنای پاک و پاکیزه است. گفته شده: طیبه از طیب و طاهر است؛ به سبب خلوص آن و طهارتش از شرک.
طیبه در روایات
ابو بصیر از امام صادق(علیه السّلام) روایت کرده است: صاحب این امر، از غیبتی ناگزیر است و در غیبت خود، ناچار از گوشه گیری و کناره جویی از دیگران است. طیبه (مدینه) خوش منزلی است و با وجود سی تن (یا به همراهی سی نفر) در آن جا وحشت و ترسی نیست «لابد لصاحب هذا الامر من غیبة و لابد له فی غیبته من عزلة و نعم المنزل طیبة و ما بثلاثین من وحشة». همچنین ابو هاشم جعفری گوید: به امام حسن عسکری (علیه السّلام) عرض کردم: بزرگواری شما مانع آن است که من از شما پرسش کنم. اجازه بفرمایید بپرسم. حضرت فرمود: بپرس گفتم: آقای من! آیا برای شما فرزندی هست؟ فرمود: بله، گفتم: اگر اتفاق ناگواری برای شما رخ داد، در کجا او را جست و جو کنم؟ فرمود: در مدینه.

[ویکی الکتاب] معنی طَیِّبَةٍ: پاک و پاکیزه
معنی یَثْرِبَ: نام قدیم شهر مدینه (کلمه یثرب نام قدیمی مدینه طیبه است ، قبل از ظهور اسلام این شهر را یثرب میخواندند ، بعد از آنکه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به این شهر هجرت کردند نامش را مدینة الرسول نهادند ، و سپس کلمه رسول را از آن حذف کرده و به مدینه مشهور ...
ریشه کلمه:
طیب (۵۰ بار)

پیشنهاد کاربران

پاکیزه دامن و خوشبو

پاک

نیکو، پاک ، خوشایند، خواستنی

تمیز پاک

پاک. خوشبو. پاکیزه

طیبه : /tayyebe/ طَیبه : ( عربی ) ( مؤنث طیب ) ، ی طیب. . �طیب� در لغت به معنای پاکیزه، دلپذیر و خوشایند است. مترادف طیب: پاک، طاهر، مطهر، مهذب ، تمیز، پاکیزه ، منقح، پاک شدن، پاکیزه شدن، حلال شدن، حلال، روا | خوش بو، معطر، عطرآگین، شمیم، بوی خوش، خوشی، لذت، میل، پاک، پاکیزه، حلال، روا ، خوبی، نکویی، پاکی، پاکیزگی . مترادف طیبه: پاک، مطهر، عفیف، عفیفه، پاک دامن، خوش بو، معطر . طیبه: ( اسم، صفت ) پاک دامن. طیبه : مطهر و پاک و خوب ونیکو و خوشایند . اسم طیبه از القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها است .


طیبه به معنی پاک ، مطهر ، پاکیزه و خوشبو هستش

پاک و مطهر

پاکیزه

پاک و خوش بو مطهر

جایی که انسان به آرامش رسیده وبه او خوش بگذرد.

طیبه به معنی نوره طیبه به معنی زیبایی یه طیبه به معنی وفادریه به معنی یه عشقه من یکیشو دارم واقعا اسمش بهش میاد


کلمات دیگر: