مترادف رابطه : ارتباط، انتساب، انس، بستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، ربط، سروکار، نسبت، وابستگی
متضاد رابطه : ضابطه
برابر پارسی : بستگی، پیوند، وابستگی
connection, relation, tie
affiliation, alliance, association, communication, connection, interconnection, intercourse, interrelationship, kinship, liaison, linkage, links, pertinence, relation, relationship, respect, tie-in, tie-up, touch, traffic, transaction
شرکت , انجمن , معاشرت , اتحاد , پيوستگي , تداعي معاني , تجمع , اميزش , قيد , پيوند , بهم پيوستن , پيوند دادن
ارتباط، انتساب، انس، بستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، ربط، سروکار، نسبت، وابستگی ≠ ضابطه
رابطة. [ ب ِ طَ ] (اِخ ) دختر سفیان بن حارث خزاعی . زن قدامةبن مظعون بوده است . (الاصابة قسم اول از جزء هشتم ص 78).
رابطة. [ ب ِ طَ ] (اِخ ) دختر عبداﷲ و زن عبداﷲبن مسعود بوده است . (قسم اول از جزء هشتم الاصابة).
رابطة. [ ب ِ طَ ] (اِخ ) دختر کرامت مذحجی بوده است و طبرانی در کتاب کبیر حدیثی از قول پیغمبر ازاو نقل کرده است . (استیعاب قسم اول از جزء هشتم ).
رابطة. [ ب ِ طَ ] (اِخ ) دختر حارث بن جبلةبن عامربن کعب قریشی بود. تیمی بن اسحاق در زمره ٔ کسانی که به حبشه مهاجرت کرده اند نام او را آورده و گفته است اسم او رابطة بوده است و در موقع بازگشت از حبشه در راه هلاک شد. (الاصابة قسم اول از جزء هشتم ص 78).
رابطة. [ ب ِ طَ ] (اِخ ) دختر حبان بن عنزةبن ناشرة. از اسیران هوازن . پیغمبر او را به علی بخشید پس علی بن ابیطالب قسمتی از قرآن را به او تعلیم کرد. ابن اسحاق در روایت یونس بن بکیر از او یاد کرده است . (الاصابة قسم اول ).
میرزا رضی (از آنندراج ).
بستگی، پیوند، وابستگ