کلمه جو
صفحه اصلی

خرچنگ


مترادف خرچنگ : چنگار، کلنجار، سرطان

فارسی به انگلیسی

crab, lobster, crayfish

Crab, Lobster


فارسی به عربی

سرطان , سرطان بحری

مترادف و متضاد

cancer (اسم)
سرطان، خرچنگ، چنگار

crab (اسم)
سرطان، خرچنگ، ادم ترشرو، خارچنگ، سرزنش کننده، سیب صحرایی

crayfish (اسم)
خرچنگ، خرچنگ خاردار، خرچنگ اب شیرین

چنگار، کلنجار


۱. چنگار، کلنجار
۲. سرطان


فرهنگ فارسی

یکی از صور فلکی منطفه البروج سرطان
جانوری است دارای چنگالهای درازکه در آب زندگی، میکند، درخشکی هم راه میرودوبه یک پهلوحرکت میکند، یکی ازصورتهای فلکی
( اسم ) جانوریست از شاخ. بند پاییان از رد. سخت پوستان دارای چنگالهای بلند که در آب زندگی کند و در خشکی هم راه رود و بیک پهلو حرکت نماید پنجچا سرطان .

فرهنگ معین

(خَ چَ ) [ په . ] (اِمر. ) ۱ - جانوری است دوزیست با چنگال های بلند که به یک پهلو حرکت می کند. ۲ - یکی از صورت های فلکی منطقة البروج ، چهارمین برج از بروج دوازده گانه که خورشید تیرماه در این برج دیده می شود.
قورباغه ( ~. غِ ) (اِمر. ) (عا. ) نا - خوانا، بدخط .

(خَ چَ) [ په . ] (اِمر.) 1 - جانوری است دوزیست با چنگال های بلند که به یک پهلو حرکت می کند. 2 - یکی از صورت های فلکی منطقة البروج ؛ چهارمین برج از بروج دوازده گانه که خورشید تیرماه در این برج دیده می شود.


قورباغه ( ~. غِ) (اِمر.) (عا.) نا - خوانا، بدخط .


لغت نامه دهخدا

خرچنگ. [ خ َ چ َ ] ( اِ مرکب ) جانوریست معروف که دست و پای بزرگ و ناهموار دارد و بعربی سرطان خوانند. ( از برهان قاطع ). بزرگ چنگال که نام عربی او سرطان است. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرای ناصری ). پیچا. چنگار. ( از ناظم الاطباء ). پنجپایه. ( ازغیاث اللغات ). پنجپایک. خرچنگ از نظر جانورشناسان : خرچنگ که نام دسته ای از جانوران «سخت پوست » است بیشتر بنوع «تنهاگرد» آن یا گروه شبیه به این نوع اطلاق میشود. خرچنگها که بزیست در آب بیش از خشکی علاقه دارند اغلب در سواحل دریاها زندگی می کنند، گرچه بعضی ازانواع آنها بجزایر دوردست می روند و بعضی دیگر در داخل آبهای تازه اقامت می کنند ولی اغلب آنها در سواحل دریا کنار آبهای شور کم عمق می زیند، البته گونه هایی از آنها دیده شده است که جرأت را بجایی رسانده اند که دل بدریا زده و تا وسط آبهای دریاها پیش رفته اند.
شکل ظاهری خرچنگ : شکل خرچنگ معمولاً مثلثی یا بیضویست و شکم آن که شبیه دنباله ای می باشد در زیر بدن حیوان قرار دارد، خرچنگ مانند اغلب حیوانات پوسته دار بروی خود زره شاخی دارد و این زره در اوقات معینی می افتد و دوباره بیرون می آید چه اگر یک زره همواره بروی پوست حیوان باقی بماند پس از چندی آنچنان محکم میشود که دیگر رشد حیوان امکان ناپذیر می شود. چشم خرچنگ در بدن آن قرار داردو قادر است بهمه جهات بگردد و حتی در چشم کاسه فرورود. خرچنگ را یک جفت چنگل بزرگ است و چون بیشتر کارهایی که با این چنگل انجام می دهد کارهایی است که دیگرجانوران با دستهای خود انجام می دهند بهتر است این چنگل ها را بازوان خرچنگ بدانیم تا پاهای او. هر خرچنگ با چنگل های خود بشکار می پردازد و گاهی با آن بصورت دشمن چنگ می زند و جای این سلاح در ناحیه سر جانور است. در وراء چنگلها چهار جفت پا برای راه رفتن وجود دارد و این پاها چنانست که اگر در لای سنگی قرار گیرد یا در جنگ با جانوری بچنگ دشمن بیفتد به آسانی حیوان آن پا را رها می کند و خود را از مخمصه نجات می دهد وپای دیگر بر جای پای از دست رفته دوباره خواهد رویید. در بعضی از انواع خرچنگ دیده شده که یک جفت پا یاهمه پایهای حیوان در آب تغییر شکل داده و بصورت وسیله ای برای شنا کردن درآمده است. اندازه چنگال کوچکترین خرچنگ ها 12 اینچ و بزرگترین آنها نوع عظیم الجثه ژاپونی است و در بین نوع اخیر انواعی دیده شده اند که طول چنگلهای آنها به یازده پا می رسد. خرچنگ رنگ ثابتی ندارد و برنگهای گوناگون ازجمله سفید و سیاه دیده شده است.

خرچنگ . [ خ َ چ َ ] (اِ مرکب ) جانوریست معروف که دست و پای بزرگ و ناهموار دارد و بعربی سرطان خوانند. (از برهان قاطع). بزرگ چنگال که نام عربی او سرطان است . (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ). پیچا. چنگار. (از ناظم الاطباء). پنجپایه . (ازغیاث اللغات ). پنجپایک . خرچنگ از نظر جانورشناسان : خرچنگ که نام دسته ای از جانوران «سخت پوست » است بیشتر بنوع «تنهاگرد» آن یا گروه شبیه به این نوع اطلاق میشود. خرچنگها که بزیست در آب بیش از خشکی علاقه دارند اغلب در سواحل دریاها زندگی می کنند، گرچه بعضی ازانواع آنها بجزایر دوردست می روند و بعضی دیگر در داخل آبهای تازه اقامت می کنند ولی اغلب آنها در سواحل دریا کنار آبهای شور کم عمق می زیند، البته گونه هایی از آنها دیده شده است که جرأت را بجایی رسانده اند که دل بدریا زده و تا وسط آبهای دریاها پیش رفته اند.
شکل ظاهری خرچنگ : شکل خرچنگ معمولاً مثلثی یا بیضویست و شکم آن که شبیه دنباله ای می باشد در زیر بدن حیوان قرار دارد، خرچنگ مانند اغلب حیوانات پوسته دار بروی خود زره شاخی دارد و این زره در اوقات معینی می افتد و دوباره بیرون می آید چه اگر یک زره همواره بروی پوست حیوان باقی بماند پس از چندی آنچنان محکم میشود که دیگر رشد حیوان امکان ناپذیر می شود. چشم خرچنگ در بدن آن قرار داردو قادر است بهمه ٔ جهات بگردد و حتی در چشم کاسه فرورود. خرچنگ را یک جفت چنگل بزرگ است و چون بیشتر کارهایی که با این چنگل انجام می دهد کارهایی است که دیگرجانوران با دستهای خود انجام می دهند بهتر است این چنگل ها را بازوان خرچنگ بدانیم تا پاهای او. هر خرچنگ با چنگل های خود بشکار می پردازد و گاهی با آن بصورت دشمن چنگ می زند و جای این سلاح در ناحیه ٔ سر جانور است . در وراء چنگلها چهار جفت پا برای راه رفتن وجود دارد و این پاها چنانست که اگر در لای سنگی قرار گیرد یا در جنگ با جانوری بچنگ دشمن بیفتد به آسانی حیوان آن پا را رها می کند و خود را از مخمصه نجات می دهد وپای دیگر بر جای پای از دست رفته دوباره خواهد رویید. در بعضی از انواع خرچنگ دیده شده که یک جفت پا یاهمه ٔ پایهای حیوان در آب تغییر شکل داده و بصورت وسیله ای برای شنا کردن درآمده است . اندازه ٔ چنگال کوچکترین خرچنگ ها 12 اینچ و بزرگترین آنها نوع عظیم الجثه ٔ ژاپونی است و در بین نوع اخیر انواعی دیده شده اند که طول چنگلهای آنها به یازده پا می رسد. خرچنگ رنگ ثابتی ندارد و برنگهای گوناگون ازجمله سفید و سیاه دیده شده است .
تغذیه و تکثیر خرچنگ : خرچنگ ازجمله جانورانی است که همه چیز می خورد و بیک نوع خوردنی عادت ندارد. نوع ماده ٔ آن صدها تخم در زیر شکم خود دارد و همواره در کنار آبها تخم گذاری میکند و این نوع تخم گذاری برای همه ٔ خرچنگ ها حتی نوع بری آن عمومیت دارد چه خرچنگ های برّی هم برای تخم گذاری همواره راه آبها را در پیش می گیرندو در آنجا تخم می ریزند. هنگامی که بچه خرچنگها از تخم بیرون می آیند بصورت «لارو» و شکل کاملاً نامتشابه باخرچنگ اند. خرچنگها در سطح آبها تا مدتها شنا می کنندو بعبارت دیگر اوایل عمر خود را به این زندگی آبزیستی می گذرانند. اغلب خرچنگها برای خوردن مناسب اند و در اتازونی خرچنگهای آبی رنگی در کنار اقیانوس اطلس و خلیج مکزیک یافت میشود که بهترین نوع خرچنگ خوردنی است . دولتها با فروش انواع خرچنگهای خوردنی بسیار از تجارت خرچنگ نفع می برند :
که خرچنگ را نیست پرّ عقاب
نپرّد عقاب از بر آفتاب .

فردوسی .


همه کژدم وش و خرچنگ کردار
گوزن شیرچهر و گاوپیکر.

ناصرخسرو.


ز گاو و کژدم و خرچنگ وماهی
نیاید کار کردن زین نکوتر.

ناصرخسرو.


خرچنگ او رااز دور بدید. (کلیله و دمنه ).
نیروده تست ناف خرچنگ
عشرتگه تو دهان ضیغم .

خاقانی .


همچو خرچنگ طالع خویشم
که همه راه بازپس سپرم .

خاقانی .


در چشمه ٔ شرع کج روم چون خرچنگ
در بیشه ٔ دین چو روبهم پرنیرنگ
بر منبر وعظ همچو در کوه پلنگ
در دلق کبودهمچو در نیل نهنگ .

شرف الدین علی یزدی .


همه در پیش سر فکنده چو چنگ
همه واپس دویده چون خرچنگ .

؟


- امثال :
به خرچنگ گفتند چرا عقب عقب میروی گفت جوانی است و هزار چم و خم ؛ مثل است برای کسانی که مناسب جوانی کردن نیستند و جوانی می کنند.
- خرچنگ دریایی ؛ سرطان بحری .
- مثل خرچنگ قورباغه ؛ کنایه ای است از نهایت بدی خطی ولایقرء بودن آن .
|| یکی از بروج دوازده گانه ٔ فلک که برج چهارم و خانه ٔ ماه باشد. (از برهان قاطع). در آسمان برجی است که بصورت سرطان باشد. (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ). برج سرطان که میان برج جوزاء و اسد است . رجوع به برج سرطان شود :
یک رخ تو ماه و آن دگر رخ زهره
زهره بعقرب نهفته ماه بخرچنگ .

ابوطاهر (از لغت فرس ).


چو برزد ز خرچنگ تیغ آفتاب
بفرسود زنگ وبپالود خواب .

فردوسی .


چو برزد سر از برج خرچنگ هور
جهان پر شد از چنگ و آهنگ و شور.

فردوسی .


چو برزد سر از برج خرچنگ شید
جهان گشت چون روی رومی سپید.

فردوسی .


سرای دولت او باد دار ملک زمین
چنانکه خانه ٔ ما هست بر فلک خرچنگ .

فرخی .


بسی نماند که شاه جهان برادر او
سر علامت او بگذراند از خرچنگ .

فرخی .


عالمی را بهم آورد و سوی جنگ آمد
برکشیده سر رایات ببرج خرچنگ .

فرخی .


نهاد بزرگ و نوای چکاو
ز ایوان برآمد بخرچنگ گاو.

؟ (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).


عقیقین شد از خون بفرسنگ سنگ
فروریخت از چرخ خرچنگ چنگ .

(گرشاسب نامه ).


بودی آن روز بکردار چو خورشید به ثور
هستی امروز بمقدار چو مه در خرچنگ .

سنائی .


مهر است با زرین صدف خرچنگ را یار آمده
خرچنگ ناپروازتف پروانه ٔ نار آمده .

خاقانی .


کجاست رکن بساط خدایگان تا من
برم چو شعری ارکان شعر بر خرچنگ .

ظهیر فاریابی .


خرچنگ بچنگل ذراعی
انداخته ناخن سباعی .

نظامی .


ز ثورش زهره وز خرچنگ برجیس
سعادت داده از تثلیث و تسدیس .

نظامی .


- خرچنگ فلک ؛ برج سرطان . (ناظم الاطباء).
|| یک قسم گیاهی است . (از ناظم الاطباء). || یک نوع بیماری خطرناکی است که بنزد قدما این بیماری در بدن چو خرچنگ پنجه می انداخته و تاکنون نیز علاج قطعی آن بدست نیامده است . رجوع به سرطان (مرض ) شود.
- خرچنگ در مغز داشتن ؛ دیوانه بودن :
خیالش خرف کرد و کالیورنگ
بمغزش فروبرد خرچنگ چنگ .

سعدی (بوستان ).


وز آنجا شدم بر ره مولتان
نشینم ابوالفتح گیتی ستان
که با شاه محمود در جنگ بود
بمغز اندرش نیز خرچنگ بود.

حضرت ادیب (از امثال و حکم دهخدا).



فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) جانوری سخت پوست با چنگال های دراز، لاک خارجی پهن و سخت، یک یا دو زوج آرواره، و دو چشم پایه دار که به یک پهلو حرکت می کند و معمولاً در دریا و گاه در خشکی زندگی می کند.
۲. (نجوم ) = سرطان

دانشنامه عمومی

خَرچَنگ جانوری است از زیرشاخه سخت پوستان. خرچنگ ها سخت پوستان ده پایی هستند که معمولاً دُم بسیار کوتاهی دارند که کاملاً در زیر سینه شان پنهان است. به این خاطر در دسته بندی های آرایه شناختی، خرچنگ ها تشکیل فروراسته ای می دهند به نام کوتاه دُمان (Brachyura). کوتاه دمان بزرگ ترین و تخصص یافته ترین فروراسته سخت پوستان را تشکیل می دهند.
پیچایان
قورباغه ای واران
ریزخرچنگان
هوکوتاه دمان
دیگرروزنان
سینه روزنان
روی بدن خرچنگ ها از پوسته ای سخت و ضخیم پوشیده شده است. آن ها همچنین دارای یک جفت چنگال هستند. خرچنگ ها در تمام اقیانوسهای جهان یافت می شوند اما برخی نیز در آب های شیرین و همچنین درون خشکی به ویژه در مناطق گرمسیری نیز زیست می کنند. اندازه خرچنگ ها بسیار متنوع است از خرچنگ نخودی که تنها چند میلی متر اندازه دارد تا خرچنگ عنکبوتی ژاپنی که طول پاهایش بیشتر از ۴ متر است.
شماری از جانوران هستند که به خاطر ظاهرشان خرچنگ نامیده شده اند، ازجمله خرچنگ گوشه گیر، خرچنگ نعل اسبی و شاه خرچنگ اما در اصل خرچنگ واقعی نیستند.
در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری جهان در حدود ۸۵۰ گونه خرچنگ در آب های شیرین، خشکی ها و مناطق نیمه خشکی زندگی می کنند. قدیمی ترین سنگواره های مطمئن از خرچنگ ها از دوران ژوراسیک به دست آمده است، هرچند از دوره کربنیفر پشت لاکی به دست آمده مربوط به جانداری به نام خرچنگ ایمو (Imocaris) که ممکن است یک خرچنگ اولیه بوده باشد.

دانشنامه آزاد فارسی

خرچنگ (crab)
هریک از سخت پوستان ده پای گروه کوته دمان، دارای سخت پوستۀ بالایی عریض و بیشتر گرد، و شکمِ کوچکِ جمع شده ای در زیر بدن. خرچنگ ها با خرچنگ های دراز دریایی یا آب شور و خرچنگ های دراز آب شیرین خویشاوندند. خرچنگ ها عمدتاً دریازی اند، ولی برخی گونه ها ساکن آب های شیرین یا خشکی اند. این جانوران گوشتخوار، و لاشه خوار هایی هوشیارند؛ به صورت جانبی راه می روند و چنگال هایی قوی روی جفت پای اولی خود دارند؛ از چهار جفت پای دیگر برای راه رفتن استفاده می کنند. پوشش خارجی به تناوب می افتد تا رشد امکان پذیر شود. نام «خرچنگ» گاهی اوقات به بند پایان مشابه، ازجمله خرچنگ نعل اسبی، که نه خرچنگ حقیقی و نه سخت پوست است نیز اطلاق می شود.انواع خرچنگ. گونه های بسیاری از خرچنگ های حقیقی در جهان شناسایی شده اند. خرچنگ ساحلی اروپایی، Carcinus maenas، در ناحیۀ کشندی سواحل بریتانیا فراوان است. رنگ این جانور سبز کم رنگ است و حدود چهار سانتی متر یا بیش تر رشد می کند. خرچنگ خوراکی، paqurus Cancer، چهارده سانتی متر یا بیشتر رشد، و در عمق ۱۰۰متری زندگی می کند. این جانور به فراوانی صید می شود. سایر خرچنگ های حقیقی عبارت اند از خرچنگ ویولن زن Uca که جنس نر آن دارای چنگال های بلندی است که با تکان دادن آن ها ماده ها را جلب می کند؛ خرچنگ رودخانه ای اروپایی Thelphusa fluviatolis، و خرچنگ های عنکبوتی با بدن کوچک و پاهایی بسیار بلند؛ خرچنگ عنکبوتی ژاپنی Macrocheira kaempferi وقتی پایش را باز کند۳.۴ متر طول دارد؛ خرچنگ منزوی دارای شکم نرم و مارپیچی است و برای حفاظت از خود در صدف های خالی برخی از حلزون ها دریایی زندگی می کند. خرچنگ منزوی معمولی، Eupagurus bernharys، دَه سانتی متر طول دارد و در سواحل اقیانوس اطلس و مدیترانه یافت می شود. برخی از خرچنگ های منزوی استوایی در فواصل قابل توجهی از دریا یافت می شوند. خرچنگ غارتگر Birgus latro به حدی رشد می کند که قادر به بالارفتن از درختان نخل است و از میوه های نارگیل تغذیه می کند.

خرچنگ (اخترشناسی). رجوع شود به:سرطان (اخترشناسی)

نقل قول ها

خرچنگ (فیلم). خرچنگ (انگلیسی: The Lobster) یک فیلم در سبک علمی–تخیلی به کارگردانی یورگوس لانتی موس است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خرچنگ جانوری معروف است .
عنوان خرچنگ به مناسبت در بابهای تجارت، صید و ذباحه و اطعمه و اشربه به کار رفته است.

حکم فقهی خرچنگ
خرچنگ حرام گوشت است؛ از این رو، خوردن آن جایز نیست.
برخی، آن را از مسخ شدگان بر شمرده اند

← خربد و فروش خرچنگ
۱. ↑ جواهر الکلام ج۳۶،ص۲۵۳.
...

گویش اصفهانی

تکیه ای: xarčang
طاری: xarčang
طامه ای: xarčang
طرقی: xarčang
کشه ای: xarčang
نطنزی: xerčeng


گویش مازنی

/Kharchang/ خرچنگ & روستایی از توابع دهستان کلیجان رستاق ساری

خرچنگ


روستایی از توابع دهستان کلیجان رستاق ساری


واژه نامه بختیاریکا

چل چنگ؛ پادوال؛ کِرزِلِنگ

پیشنهاد کاربران

سرطان

دو نوع بیشتر شناخته شده آنها عبارتند از خرچنگ دراز ( Lobster ) و خرچنگ پهن ( Crab ) از فرمانرو ’جانوران‘ شاخه ’بندپایان‘، زیر شاخه ’سخت پوستان‘، و رده ’نرم زرهیان‘ می باشد. شکمشان کاملاً زیر بدنشان پنهان است. روی بدنشان از پوسته ای سخت پوشیده شده است. دارای یک جفت چنگال هستند. در تمام اقیانوس ها، آب های شیرین، و درون خشکی به ویژه در مناطق گرمسیری زندگی می کنند. همه چیز خوار هستند. بویژه از جلبک ها، نرم تنان، کرم ها، سایر سخت پوستان، قارچ ها، و باکتری ها تغذیه می کنند.

かに・カニ・蟹
( kani )
( کانی )
در مورد زبان ژاپنی، خرچنگ پهن خواه دریایی باشد یا رودخانه ای باشد ، شامل کانی かに می گوید.

چنگال. چنگ. خرچنگ. . . تورکی است. چون در عربی و لهجه هایش حروف گچپژ وجود ندارد.


کلمات دیگر: