کلمه جو
صفحه اصلی

متی

فارسی به انگلیسی

matthew

Matthew


عربی به فارسی

کي , چه وقت , وقتيکه , موقعي که , در موقع


فرهنگ اسم ها

اسم: متی (پسر) (عبری) (تلفظ: matti) (فارسی: مَتی) (انگلیسی: matti)
معنی: نام پدر یونس ( ع )

مترادف و متضاد

matthew (اسم)
متی، نویسنده انجیل متی، اسم مذکر

فرهنگ فارسی

مترجم و دانشمند ( ف. ۳۲۹ ه. ق . ) وی از مشاهیر دانشمند و مترجمان اوایل قرن چهارم و استاد ابونصر فارابی است. از جمله آثار منقول او کتابهای زیر باقی مانده : [ ترجمه کتاب الشعر ] ( بوطیقا ) و [ ترجمه کتاب انالو طیقای ثانی ] از ارسطو. متی ترجمه های متعدد دیگری از آثار ارسطو یا شارحان او داشته است .
۱ - ( ادات استفهام ) کی ? چه زمان ۲ ? - ( اسم ) یکی از مقولات نه گان. عرض و عبارتست از بودن چیزی در زمان یا در حد زمان و یا نسبت چیزیست بزمان : پس هستی بر ده چیز افتد ... جوهر و کیفیت و اضافت و این متی و وضع و ملک ...
از شاگردان مسیح است

لغت نامه دهخدا

متی. [ م َت ْی ْ ] ( ع مص ) دراز کشیدن. ( از منتهی الارب ). دراز کشیدن ریسمان و جز آن را. ( ناظم الاطباء ). متی الحبل یمتیه متیاً ( یائی )؛ کشید آن را. ( از محیطالمحیط ) ( از اقرب الموارد ). || به دورو دراز سیر کردن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

متی. [ م َ تا ] ( ع اِ، ق ) اسم استفهام در زمان است. ( از اقرب الموارد ) ) ( از محیطالمحیط ). جهت سؤال از زمان. نحو متی نصراﷲ و نحو متی یجاری به. ( از منتهی الارب ). کی و چون. ( آنندراج ) ( غیاث ). ظرف غیرمتمکن است به معنی کی و چه هنگام و چه وقت و آن را مانند اسم استفهام استعمال می کنند و بدان سؤال از زمان می نمایند. مانند متی نصراﷲ، یعنی کی و چه هنگام است یاری خدا. ( ناظم الاطباء ). || و جهت شرط و جزا نیز: متی تذهب اذهب و متی اضع العمامه تعرفونی. ( از منتهی الارب ). مانند اسم شرط که دو فعل را جزم کند: متی اضع العمامة تعرفونی ؛ یعنی هر زمان عمامه بگذارم مرا می شناسید. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و متی ما یعنی هرگاه و هرکجا. ( ناظم الاطباء ). هرگاه. ( آنندراج ) :
حضوری گر همی خواهی ازو غائب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها.
حافظ ( دیوان چ قزوینی وغنی ص 2 ).
|| حتی متی و یا الی متی یعنی تا کی و تا چند. ( ناظم الاطباء ). || به معنی من ، نحو اخرجها متی کمة. ( از منتهی الارب ). یکی از حروف است بمعنی مِن. ( ناظم الاطباء ). حرف است بمعنی «من » یا «فی » و «این » در لغت هذیل گویند اخرجها متی کمة، ای منه و ادخلها متی کمة،ای فیه. ( از اقرب الموارد ). || به معنی وسط. نحو وضعه متی کمی ؛ ای وسط کمی. ( از منتهی الارب ).اسمی است مرادف وسط: و ضعه ُ متی کمی ؛ ای فی وسطه. وسط و در میان در لغت هذیل. یقال و ضعته متی کمی ؛ ای وسط کمی. ( ناظم الاطباء ).

متی. [ م َ تا ] ( ع اِ ) یکی ازمقولات نه گانه عَرَض است و عبارت از بودن چیزی است در زمان یا در حد زمان و یا نسبت چیزی است در زمان یا در حد زمان و یا نسبت چیزی است به زمان بنا بر تعاریف مختلفی که شده است. ( اسفار ج 2ص 83، از فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی جعفر سجادی ). حالتی است که عارض چیزی شود به سبب حصول در زمان. ( از تعریفات جرجانی ). هی حالة یحصل شی بسبب حصوله فی الزمان. ( بحرالجواهر ). عبارتست از حصول چیزی در زمان همچو حصول کسوف در وقت تلاقی. ( نفایس الفنون ). یکی ازمقولات عشر و آن نسبت چیزی است به زمانی محدود از گذشته و حال و آینده. مانند دی و کنون و فردا. یکی از مقولات عشر ارسطو. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : پس هستی بر ده چیز افتد... جوهر و کیفیت و اضافت و این و متی و وضع و ملک... ( دانشنامه ص 36 ).

متی . [ م َ تا ] (ع اِ) یکی ازمقولات نه گانه ٔ عَرَض است و عبارت از بودن چیزی است در زمان یا در حد زمان و یا نسبت چیزی است در زمان یا در حد زمان و یا نسبت چیزی است به زمان بنا بر تعاریف مختلفی که شده است . (اسفار ج 2ص 83، از فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی جعفر سجادی ). حالتی است که عارض چیزی شود به سبب حصول در زمان . (از تعریفات جرجانی ). هی حالة یحصل شی ٔ بسبب حصوله فی الزمان . (بحرالجواهر). عبارتست از حصول چیزی در زمان همچو حصول کسوف در وقت تلاقی . (نفایس الفنون ). یکی ازمقولات عشر و آن نسبت چیزی است به زمانی محدود از گذشته و حال و آینده . مانند دی و کنون و فردا. یکی از مقولات عشر ارسطو. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : پس هستی بر ده چیز افتد ... جوهر و کیفیت و اضافت و این و متی و وضع و ملک ... (دانشنامه ص 36).


متی . [ م َ تا ] (ع اِ، ق ) اسم استفهام در زمان است . (از اقرب الموارد) ) (از محیطالمحیط). جهت سؤال از زمان . نحو متی نصراﷲ و نحو متی یجاری به . (از منتهی الارب ). کی و چون . (آنندراج ) (غیاث ). ظرف غیرمتمکن است به معنی کی و چه هنگام و چه وقت و آن را مانند اسم استفهام استعمال می کنند و بدان سؤال از زمان می نمایند. مانند متی نصراﷲ، یعنی کی و چه هنگام است یاری خدا. (ناظم الاطباء). || و جهت شرط و جزا نیز: متی تذهب اذهب و متی اضع العمامه تعرفونی . (از منتهی الارب ). مانند اسم شرط که دو فعل را جزم کند: متی اضع العمامة تعرفونی ؛ یعنی هر زمان عمامه بگذارم مرا می شناسید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و متی ما یعنی هرگاه و هرکجا. (ناظم الاطباء). هرگاه . (آنندراج ) :
حضوری گر همی خواهی ازو غائب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها.

حافظ (دیوان چ قزوینی وغنی ص 2).


|| حتی متی و یا الی متی یعنی تا کی و تا چند. (ناظم الاطباء). || به معنی من ، نحو اخرجها متی کمة. (از منتهی الارب ). یکی از حروف است بمعنی مِن . (ناظم الاطباء). حرف است بمعنی «من » یا «فی » و «این » در لغت هذیل گویند اخرجها متی کمة، ای منه و ادخلها متی کمة،ای فیه . (از اقرب الموارد). || به معنی وسط. نحو وضعه متی کمی ؛ ای وسط کمی . (از منتهی الارب ).اسمی است مرادف وسط: و ضعه ُ متی کمی ؛ ای فی وسطه . وسط و در میان در لغت هذیل . یقال و ضعته متی کمی ؛ ای وسط کمی . (ناظم الاطباء).

متی . [ م َت ْ تا ] (اِخ ) ابن یونس . رجوع به ابوبشیر متی ... و رجوع به روضات الجنات چ کتابخانه ٔ گلبهار ص 710 و نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 29 شود.


متی . [ م َت ْ تی / م َت ْ تا ] (اِخ ) نام پدر حضرت یونس علیه وعلی نبینا الصلوة والسلام . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). نام پدر یونس پیغمبر. (ناظم الاطباء) :
یکی یعقوب بن اسحاق و دیگر یوسف چاهی
سیم ایوب پیغمبر چهارم یونس متی .

منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 135).



احمد اگر چه سوی ثریا برید راه
ور چند رفت یونس متی سوی ثرا.

حکیم جلال (از لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 389).



متی . [ م َت ْی ْ ] (ع مص ) دراز کشیدن . (از منتهی الارب ). دراز کشیدن ریسمان و جز آن را. (ناظم الاطباء). متی الحبل یمتیه متیاً (یائی )؛ کشید آن را. (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). || به دورو دراز سیر کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).


متی . [ م َت ْتا ] (اِخ ) یکی از شاگردان مسیح است که همواره از شروع و بعثت مسیح تا زمان صعودش ملازم آن حضرت بود. بواسطه ٔ قرعه از برای خدمت انتخاب شد (کتاب اعمال رسولان 1: 21 - 26)؛ از آن پس از حیات و خدمت وی اطلاعی نداریم مگر اینکه بعضی از تقلیدیان گویند که وی در کوش موعظه نموده هم در آنجا به درجه ٔ شهادت نایل گردید و برخی دیگر گمان می برند که وی در یهودیه به خدمت خود مشغول بوده تا یهودیان سنگ سارش نمودند. (از قاموس کتاب مقدس ). نویسنده ٔ یکی از اناجیل اربعه . یکی از دوازده حواری عیسی علیه السلام . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از شاگردان مسیح ونویسنده ٔ یکی از چهار انجیل (انجیل اول ) و اولین قدیس (پاک و مطهر و بی گناه ) در دین مسیح است و ذُکران وی روز بیست و یکم سپتامبر می باشد. (از لاروس ). و رجوع به متیو و متیاس شود.


فرهنگ عمید

از مقوله های منطق ارسطو که نسبت شیء به زمان را نشان می دهد.

دانشنامه عمومی

متی (با تلفظ: متا؛ در عبری:מתי، در یونانی:Ματθαίος؛ به معنی «بخشش خدا») پسر الفائوس، یکی از دوازده حواری عیسی و از نخستین مسیحیان بود. او از اهالی اورشلیم بود و یک سال از عیسی بزرگ تر بود. او را لاوی نیز می خوانده اند. او خواندن و نوشتن می دانست و پیشه اش جمع آوری مالیات بود. متی پیش از گرویدن به عیسی، در جلیل و کفرناحوم به هرود خدمت می کرد. وی جشنی بزرگ برای عیسی گرفت و بسیاری از جمع آوران مالیات را به آن جشن دعوت کرد. متی در انطاکیه سوریه، انجیل خود را نوشت؛ در این انجیل او از نوشته های مرقس بهره برد. متی در سال ۳۴ میلادی در حبشه درگذشت.
کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران: اساطیر، ۱۳۷۹، شابک ‎۹۶۴-۳۳۱-۰۶۸-X
جیمز هاکس (۱۳۷۵)، قاموس کتاب مقدس، ترجمهٔ عبدالله شیبانی، تهران: اساطیر، ص. ۱۱۴

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] "متی" در لغت اسم برای پرسش از زمان و به معنای «کی؟» و «چه وقت؟» می باشد و در اصطلاح فلاسفه ، یکی از مقولات نسبی است.
فلاسفه در تعریف «متی» گفته اند: "متی حالتی از شی ء است که از نسبت آن با زمان برای شی ء حاصل می شود». به عبارت ساده تر متی، همان حالت "در زمان بودن" (چه گاهی؟) شی ء را می گویند. وقتی گفته می شود فلان شی ء در این زمان است، "در این زمان بودن" به منزلۀ صفتی برای آن شی ء خواهد بود. به نظر فلاسفه صفت «متی» یا «در زمان بودن» (چه گاهی؟) در زمرۀ اعراض قرار دارد؛ زیرا وقتی می گوئیم فلان شی ء از زمانی به زمان دیگر منتقل می شود خودش ثابت است و فقط یکی از صفات آن که "در زمان بودن" (چه گاهی؟) است، تغییر می کند. (لازم به یاد آوری است که این بحث بدون در نظر گرفتن حرکت جوهری است والا با توجه به حرکت جوهری، هیچ چیز ثابتی در عالم ماده وجود نخواهد داشت بلکه همه چیز و از جمله زمان آنها نیز متغیر می باشد)، از آنجا که «زمان» فقط در موجودات مادی وجود دارد پس «متی» هم اختصاص به مادیات دارد و به عبارت ساده تر «متی» از نسبت بین وجود مادی و زمان آن بدست می آید. برخی از فلاسفۀ معاصر، برخلاف مشهور فلاسفه که متی را مقوله می دانند آن را از مفاهیم عام انتزاعی (معقول ثانی فلسفی) می دانند که از ارتباط «شی ء» با زمان انتزاع می شود و بر مبنای این نظریه، "متی" دیگر ما بازاء عینی نداشته و لذا مقوله نیز نخواهد بود. به این معنی که غیر از طرفین نسبت (شی ء و زمان آن شی ء) که منشا انتزاع این مفاهیم هستند، امر عینی دیگری به نام نسبت خارجی وجود ندارد کما اینکه در همۀ معقولات ثانیۀ فلسفی امر به همین منوال است.
اقسام متی
برای متی چند تقسیم ذکر شده است:
← تقسیم بر حسب انقسامات زمانی
۱. ↑ لسان العرب، ابن منظور، ج۱۵، ص۴۷۴.
...

[ویکی فقه] متی (فلسفه). "متی" در لغت اسم برای پرسش از زمان و به معنای «کی؟» و «چه وقت؟» می باشد
فلاسفه در تعریف «متی» گفته اند: "متی حالتی از شی ء است که از نسبت آن با زمان برای شی ء حاصل می شود». به عبارت ساده تر متی، همان حالت "در زمان بودن" (چه گاهی؟) شی ء را می گویند. وقتی گفته می شود فلان شی ء در این زمان است، "در این زمان بودن" به منزلۀ صفتی برای آن شی ء خواهد بود. به نظر فلاسفه صفت «متی» یا «در زمان بودن» (چه گاهی؟) در زمرۀ اعراض قرار دارد؛ زیرا وقتی می گوئیم فلان شی ء از زمانی به زمان دیگر منتقل می شود خودش ثابت است و فقط یکی از صفات آن که "در زمان بودن" (چه گاهی؟) است، تغییر می کند.
هستی شناسی، عبودیت، عبدالرسول، ص۲۵۲، قم، مؤسسۀ امام خمینی، چ۵، ۱۳۷۹.
برای متی چند تقسیم ذکر شده است:
← تقسیم بر حسب انقسامات زمانی
۱. ↑ لسان العرب، ابن منظور، ج۱۵، ص۴۷۴.
...

گویش مازنی

/mati/ وسیله فلزی شانه مانند که در بافندگی محلی به کار رود

وسیله فلزی شانه مانند که در بافندگی محلی به کار رود


پیشنهاد کاربران

نام دختر در زبان لری بختیاری به معنی
مهتاب.
Mata

چه وقت

در زبان انگلیسی 'مت' یا 'متیو' ( matt, matthew ) به معنی هدیه ای از طرف خداوند است

چه وقت ، چه زمانی


کلمات دیگر: