کلمه جو
صفحه اصلی

یزدگرد دوم

فرهنگ فارسی

شانزدهمین پادشاه ساسانی فرزند بهرام گور است که از ( ۴۳۸ تا ۴۵۷ م . ) سلطنت کرده است .

دانشنامه عمومی

یَزدگِرد دوم از ۴۳۸ تا سال ۴۵۷ میلادی، شانزدهمین پادشاه ساسانی بود. لقب او کی بَغِ مزداپرست بود. وی بعد از مرگ پدرش، بهرام پنجم یا بهرام گور، بر تخت نشست.
زرین کوب، عبدالحسین. تاریخ مردم ایران. تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۴
پیرنیا، حسن (مشیرالدوله). تاریخ باستانی ایران. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۶۲
کریستن سن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان، ترجمهٔ رشید یاسمی. چاپ پنجم. تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۷
یزدگرد، اسم ترکیبی از «یَزَد» برگرفته از «یَزَتَه» به معنای «خدایی» و «کرتَه» به معنی «ساخته» است که در ترکیب، به معنی «خدا ساخته» است و شبیه به «بَغ کَرت» ایرانی و «Theokistos» یونانی است. صورت های دیگر این کلمه در فارسی میانه یَزدِکِرت ‏(yzdkrt')، در سریانی یَزدِگِرد و ایزدِگِرد و یزدِگِر، در یونانی ایسدیگِردِس ‏(Ἰσδιγέρδης) و صورت های متفاوت دیگر، در فارسی جدید یَزدْگِرد، یَزدِگِرد، یَزدگَرد و یَزدکَرد، در تلمود ایزدِگِر و اَزگر، در عربی یَزدِجِرد (در شعر اغانی: اَزدکِرد)، و در ارمنی یَزکِرت ‏(Յազկերտ) است.
او در همان آغاز فرمانروایی، چنانکه طبری خاطر نشان می کند، بارعام هایی را که در اعیاد نوروز و مهرگان برپا می شد و از رسم های دیرینهٔ نوروز در ایران باستان بود، لغو کرد. عامهٔ مردم در این بارعام ها، اجازهٔ آنرا داشتند که بطور آزادانه با شاه دیدار کرده و شکایات خود را مطرح کنند و شاه را حتی در برخی مواقع، مورد مؤاخذه قرار می دادند. از طرفی منابع تاریخی، خاطر نشان می کنند که احتمالاً رسم مزبور، توسط یزدگرد یکم که منفورترین پادشاه ساسانی در نزد روحانیان زردشتی است، لغو شده است. در اعمال شهدا از رسم دیگری سخن رفته است، در ابتدا رسم ساسانیان این بود که هفتهٔ اول هر ماه، همه کس حق داشت، نزد مأمورین دولت رفته، از ظلمی که دربارهٔ او شده، شکایت کند و دعاوی خود را که رسیدگی نشده باشد، به شاه عرض نماید. احتمال می رود که این رسم را یزدگرد دوم نسخ کرده باشد.
آرتور کریستن سن، ایرانشناس دانمارکی می نویسد، پادشاهان نخستین ساسانی، سالی دو بار در اعیاد نوروز و مهرگان بار عام می دادند و ورود همه کس را از خرد و کلان آزاد می گذاشتند. چند روز قبل از طرف شاه اعلام می شد که بار عام خواهد داد تا شاکی و کسی که از او شکایت شده بود، خود را برای جواب دادن، آماده کنند. پس آنگاه پادشاه به موبد موبدان امر می داد که مردمانی امین و مطمئن در مدخل قصر قرار دهد تا کسی از دخول متظلمان ممانعت نکند و اعلام می نمود که هر کسی در این موقع مانع شود از اینکه مظلومی شکایت خود را عرض کند، نسبت به خدا و پادشاه مرتکب گناهی عظیم شده و از امان قانون محروم خواهد بود. پس آنگاه مردان را داخل می کردند تخست به شکایاتی که طرف آن شخص پادشاه بود، رسیدگی می نمودند.


کلمات دیگر: