مترادف سرنوشت : اقبال، بخت، تقدیر، طالع، قدر، قسمت، قضا، مقدر، نصیب، سرگذشت، ماجرا، سرانجام، عاقبت
سرنوشت
مترادف سرنوشت : اقبال، بخت، تقدیر، طالع، قدر، قسمت، قضا، مقدر، نصیب، سرگذشت، ماجرا، سرانجام، عاقبت
فارسی به انگلیسی
chance, destination, destiny, doom, fate, fortune, hap, lot, luck, necessity, portion, predestination, star
predestination, fate
فارسی به عربی
اتجاه , قدر , قسمة , قطعة , مصیر
مترادف و متضاد
۱. اقبال، بخت، تقدیر، طالع، قدر، قسمت، قضا، مقدر، نصیب
۲. سرگذشت، ماجرا
۳. سرانجام، عاقبت
کار، کردار، سرنوشت، مراسم دینی، حاصل کردار انسان
طاس، مهره، سرپیچ، سرنوشت، جفت طاس، سر سکه، قمار
سهم، محوطه، قسمت، کالا، تکه، قطعه، بخش، پارچه، توده انبوه، قواره، سرنوشت، قرعه، بهره، قطعه زمین، چندین، جنس عرضه شده برای فروش
سرگذشت، تقدیر، سرنوشت، فلک، ابشخور، نصیب و قسمت
منزل، مقصد، تقدیر، سرنوشت
تقدیر، بخش، بخت، سرنوشت، فلک، نصیب و قسمت، قضا و قدر
تقدیر، سرنوشت، فلسفه جبری، جبر و تفویض
سرنوشت، قضا
ضلالت، حکم، سرنوشت، فلک، محشر، سرنوشت بد، حکم مجازات
تقدیر، سرنوشت، محکومیت قبلی
قسمت، سرنوشت
اقبال، بخت، تقدیر، طالع، قدر، قسمت، قضا، مقدر، نصیب
سرگذشت، ماجرا
سرانجام، عاقبت
فرهنگ فارسی
بخت، طالع، آنچه ازروزازل برای انسان مقدراست
( صفت ) آنچه که برای شخص مقرر گردیده بخت طالع نصیب قسمت .
حکم ازل و قضای ازل یعنی آنچه در روز ازل تقدیر شده باشد .
( صفت ) آنچه که برای شخص مقرر گردیده بخت طالع نصیب قسمت .
حکم ازل و قضای ازل یعنی آنچه در روز ازل تقدیر شده باشد .
فرهنگ معین
( ~ . نِ وِ ) (اِمر. ) تقدیر.
لغت نامه دهخدا
سرنوشت. [ س َ ن ِ وِ ] ( اِ مرکب ) حکم ازل و قضای ازل یعنی آنچه در روز ازل تقدیر شده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). قضا. قدر. نوشته :
از این دو برون نیستش سرنوشت
اگر دوزخ جاودان گر بهشت.
سرگذشتی به داور اندازد.
که سر برنگردانم از سرنوشت.
این بود سرنوشت ز دیوان قسمتم.
قضای نوشته نشاید سترد.
او راچه گنه که سرنوشت است.
نگاه گوشه ابرو خداشناسم کرد
بنام صاحب کار است سرنوشت کمان.
از این دو برون نیستش سرنوشت
اگر دوزخ جاودان گر بهشت.
اسدی.
کیست کز سرنوشت طالع من سرگذشتی به داور اندازد.
خاقانی.
نبینم جزآن چاره ای در سرشت که سر برنگردانم از سرنوشت.
نظامی.
عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم این بود سرنوشت ز دیوان قسمتم.
حافظ.
مرا از ازل عشق شد سرنوشت قضای نوشته نشاید سترد.
حافظ.
محراب یهود اگر سرشت است او راچه گنه که سرنوشت است.
امیر حسینی.
|| آنچه بر گوشه کمان نویسند و آن بیشتر نام کمانگر میباشد.( آنندراج ) : نگاه گوشه ابرو خداشناسم کرد
بنام صاحب کار است سرنوشت کمان.
حسن بیک رفیع ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
آنچه از روز ازل برای انسان مقدر شده، بخت، طالع.
دانشنامه عمومی
سرنوشت یا تقدیر اشاره دارد به یک سری اتفاقات از پیش تعیین شده (از سر نوشته شده) که معمولاً اشاره به آینده دارد، چه کلی و چه جزئی. ریشهٔ اعتقاد به سرنوشت در اعتقاد به این که اتفاقات جهان یک نظم طبیعی را دنبال می کند، است.
استفادهٔ سنتی تقدیر به عنوان یک قدرت تعیین کننده که دستور مسیر حوادث را تعریف می کند می باشد. تقدیر وقایع را به عنوان دستور یا «اجتناب ناپذیر» تعریف می کند. در اسلام، تقدیر یا قدر فرمان الله است.
استفاده از سرنوشت با توجه به قطعیت از وقایع به عنوان اینکه آن خود اتفاق می افتد می باشد، پیش بینی از آینده برای تبدیل شدن به جریان وقایع به عنوان اینکه آن ها خود کار خواهند کرد.
به عقیده جبرگرایان چون انسان به جبر آفریده شده و به جبر از دنیا می رود، تمام اعمالش جبری است. زیرا تک تک افعال در طول عمر انسان دخالت دارد و این در حالی است که بر اساس اعتقاد اغلب فرق و مکاتب مخالف و موافق جبرگرایی موضوع مرگ و تولد نوعی جبر تکوینی است در نتیجه هر آنچه با جبر آغاز و با جبر به پایان رسد با جبر در حال وقوع است. جبر گرایان معتقدند که اختیار انسان نه در افعال او بلکه در تفکر و جهانبینی اوست و بر پایه همین تفکر انسان ها به بهشت یا دوزخ می روند.
عبارت های «سرنوشت» و «تقدیر» اگر چه اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند، دارای معانی مجزا می باشند.
استفادهٔ سنتی تقدیر به عنوان یک قدرت تعیین کننده که دستور مسیر حوادث را تعریف می کند می باشد. تقدیر وقایع را به عنوان دستور یا «اجتناب ناپذیر» تعریف می کند. در اسلام، تقدیر یا قدر فرمان الله است.
استفاده از سرنوشت با توجه به قطعیت از وقایع به عنوان اینکه آن خود اتفاق می افتد می باشد، پیش بینی از آینده برای تبدیل شدن به جریان وقایع به عنوان اینکه آن ها خود کار خواهند کرد.
به عقیده جبرگرایان چون انسان به جبر آفریده شده و به جبر از دنیا می رود، تمام اعمالش جبری است. زیرا تک تک افعال در طول عمر انسان دخالت دارد و این در حالی است که بر اساس اعتقاد اغلب فرق و مکاتب مخالف و موافق جبرگرایی موضوع مرگ و تولد نوعی جبر تکوینی است در نتیجه هر آنچه با جبر آغاز و با جبر به پایان رسد با جبر در حال وقوع است. جبر گرایان معتقدند که اختیار انسان نه در افعال او بلکه در تفکر و جهانبینی اوست و بر پایه همین تفکر انسان ها به بهشت یا دوزخ می روند.
عبارت های «سرنوشت» و «تقدیر» اگر چه اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند، دارای معانی مجزا می باشند.
wiki: کره جنوبی و با بازی لی مین هو، کیم هی سان، یو اوه سانگ، ریو دوک هوان و پارک سه یونگ می باشد. این مجموعه در ژانرهای فانتزی، تاریخی، پزشکی و عاشقانه ساخته شده است. این سریال همچنین با نام پزشک اعظم (The Great Doctor) هم شناخته می شود. سریال سرنوشت در سال ۲۰۱۲ آمادهٔ پخش شد. این سریال از تاریخ ۲۷ دی ۱۳۹۳ ساعت ۲۲:۰۰ به وقت تهران تا تاریخ ۲۲ بهمن از شبکه نمایش سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.
لی مین هو در نقش چوی یونگ
کیم هی سان در نقش یو اون سو
پارک سه یونگ در نقش ملکه این دوک
یو اوه سانگ در نقش گی چول
فیلیپ لی در نقش جانگ بین
کیم سو یون در نقش دئو گی
سانگ هون در نقش چوم اوم جا
شین ایون جانگ در نقش هوا سو این
ریو دوک هوان در نقش شاه امپراتور گنگ مین
پارک یون جائه در نقش شاهزاده دوک هونگ
آن جائه ووک در نقش پزشک دربار (دستیار یو اون سو)
فرمانده چوی یانگ (لی مین هو) بادیگارد امپراتور گنگ مین از سلسله گوریو است که به دستور امپراتور از یک دریچه سری عبور کرده و پزشک زنی به نام یو ایون سو (کیم هی سان) را برای نجات جان ملکه با خودش به گذشته(۶۶۲ سال قبل) می برد. چوی یانگ به ایون سو قول می دهد که او را به زمان خودش برگرداند و تا پای جان از او محافظت کند. از یک سو شایعاتی مبنی بر این که پزشک زنی با مهارت ها ی فوق العاده از سرزمینی مخفی به گوریو آمده و می تواند آینده را بخواند، بر سر زبان ها جاری می گردد و جان ایون سو به خطر می افت. گی چول فردی بسیار ثروتمند است که تلاش می کند یو ایون سو را بدست آورد؛ و همین امر باعث تقابل چوی یانگ و گی چول می شود. چوی یانگ جنگجویی بسیار شجاع و وفادار از که به علت مرگ دختری که هفت سال قبل عاشقش بوده هدف خاصی را در زندگیش دنبال نمی کند اما با آمدن ایون سو شادی و طراوت دوباره به زندگی چوی یانگ بر می گردد و او مانند یک جنگجوی واقعی بر عهدی که با ایون سو بسته وفادار می ماند و تا پای جان از او محافظت می کند. چوی یانگ با این که می داند نمی تواند با ایون سو بماند (به علت اینکه جان او در خطر است و باید به زمان خودش برگردد) با تمام وجود عشق او را احساس می کند … ایون سو دفتری از گی چول دریافت می کند که گی چول معتقد است آن دفتر متعلق به هواتا (پزشک افسانه ای که مردم معتقد بودند او از سرزمین مخفی آمده بود) است و ایون سو مطالبی را در آن دفتر پیدا می کند که حاوی زمان دقیق بازشدن دریچه زمان و نامه هایی است که ایون سو برای خودش نوشته است اما ایون سو به یاد ندارد که چنین نامه هایی را نوشته باشد! با این وجود او به وسیلهٔ همین نامه ها که اطلاعاتی از آینده می دهند، خطرات پیش روی چوی یانگ را برطرف کرده و از جان وی محافظت می کند.
در پایان زمانی که دریچه زمان باز می شود گی چول چوی یانگ را زخمی کرده و ایون سو را از دریچه عبور می دهد به امید آنکه خودش هم همراه وی به آینده برود اما گی چول نمی تواند از دریچه عبور کند… ایون سو تعدادی لوازم پزشکی برمی دارد و با سرعت به محل دریچه زمان می رود تا با برگشتن به گذشته جان چوی یانگ را نجات دهد اما او به صد سال قبل از تولد چوی یانگ سفر می کند … ایون سو نامه هایی را که دریافت می کرده در همان زمان می نویسد و پی می برد که نامه ها را خودش نوشته است و با این امید زندگی می کند که روزی دوباره برگردد و چوی یانگ زنده باشد. بعد از مدتی دوباره دریچه باز می شود و ایون سو از آن عبور کرده و دوباره به آینده بر می گردد اما به سرعت باز هم از دریچه عبور می کند به امید آنکه بتواند به زمان چوی یانگ بر گردد. در پایان ایون سو با عبور دوباره از دریچه زمان به پنج سال بعد از این که از چوی یانگ جداشده بر می گردد و او را در همان مکان می یابد. چوی یانگ پنج سال در همان تاریخ به یاد ایون سو چند روزی را در کنار محل باز شده دریچه می گذرانده و به قولی که به ایون سو داده بوده پایبند بوده و زندگی خوبی داشته.
و بالاخره چوی یانگ و ایون سو باز هم به هم می رسند اما این بار برای همیشه.
لی مین هو در نقش چوی یونگ
کیم هی سان در نقش یو اون سو
پارک سه یونگ در نقش ملکه این دوک
یو اوه سانگ در نقش گی چول
فیلیپ لی در نقش جانگ بین
کیم سو یون در نقش دئو گی
سانگ هون در نقش چوم اوم جا
شین ایون جانگ در نقش هوا سو این
ریو دوک هوان در نقش شاه امپراتور گنگ مین
پارک یون جائه در نقش شاهزاده دوک هونگ
آن جائه ووک در نقش پزشک دربار (دستیار یو اون سو)
فرمانده چوی یانگ (لی مین هو) بادیگارد امپراتور گنگ مین از سلسله گوریو است که به دستور امپراتور از یک دریچه سری عبور کرده و پزشک زنی به نام یو ایون سو (کیم هی سان) را برای نجات جان ملکه با خودش به گذشته(۶۶۲ سال قبل) می برد. چوی یانگ به ایون سو قول می دهد که او را به زمان خودش برگرداند و تا پای جان از او محافظت کند. از یک سو شایعاتی مبنی بر این که پزشک زنی با مهارت ها ی فوق العاده از سرزمینی مخفی به گوریو آمده و می تواند آینده را بخواند، بر سر زبان ها جاری می گردد و جان ایون سو به خطر می افت. گی چول فردی بسیار ثروتمند است که تلاش می کند یو ایون سو را بدست آورد؛ و همین امر باعث تقابل چوی یانگ و گی چول می شود. چوی یانگ جنگجویی بسیار شجاع و وفادار از که به علت مرگ دختری که هفت سال قبل عاشقش بوده هدف خاصی را در زندگیش دنبال نمی کند اما با آمدن ایون سو شادی و طراوت دوباره به زندگی چوی یانگ بر می گردد و او مانند یک جنگجوی واقعی بر عهدی که با ایون سو بسته وفادار می ماند و تا پای جان از او محافظت می کند. چوی یانگ با این که می داند نمی تواند با ایون سو بماند (به علت اینکه جان او در خطر است و باید به زمان خودش برگردد) با تمام وجود عشق او را احساس می کند … ایون سو دفتری از گی چول دریافت می کند که گی چول معتقد است آن دفتر متعلق به هواتا (پزشک افسانه ای که مردم معتقد بودند او از سرزمین مخفی آمده بود) است و ایون سو مطالبی را در آن دفتر پیدا می کند که حاوی زمان دقیق بازشدن دریچه زمان و نامه هایی است که ایون سو برای خودش نوشته است اما ایون سو به یاد ندارد که چنین نامه هایی را نوشته باشد! با این وجود او به وسیلهٔ همین نامه ها که اطلاعاتی از آینده می دهند، خطرات پیش روی چوی یانگ را برطرف کرده و از جان وی محافظت می کند.
در پایان زمانی که دریچه زمان باز می شود گی چول چوی یانگ را زخمی کرده و ایون سو را از دریچه عبور می دهد به امید آنکه خودش هم همراه وی به آینده برود اما گی چول نمی تواند از دریچه عبور کند… ایون سو تعدادی لوازم پزشکی برمی دارد و با سرعت به محل دریچه زمان می رود تا با برگشتن به گذشته جان چوی یانگ را نجات دهد اما او به صد سال قبل از تولد چوی یانگ سفر می کند … ایون سو نامه هایی را که دریافت می کرده در همان زمان می نویسد و پی می برد که نامه ها را خودش نوشته است و با این امید زندگی می کند که روزی دوباره برگردد و چوی یانگ زنده باشد. بعد از مدتی دوباره دریچه باز می شود و ایون سو از آن عبور کرده و دوباره به آینده بر می گردد اما به سرعت باز هم از دریچه عبور می کند به امید آنکه بتواند به زمان چوی یانگ بر گردد. در پایان ایون سو با عبور دوباره از دریچه زمان به پنج سال بعد از این که از چوی یانگ جداشده بر می گردد و او را در همان مکان می یابد. چوی یانگ پنج سال در همان تاریخ به یاد ایون سو چند روزی را در کنار محل باز شده دریچه می گذرانده و به قولی که به ایون سو داده بوده پایبند بوده و زندگی خوبی داشته.
و بالاخره چوی یانگ و ایون سو باز هم به هم می رسند اما این بار برای همیشه.
نقل قول ها
قسمت، بخت و اقبال و تقدیر موضوع این نوشتار است.
• «افراد تهی مغز به قسمت عقیده دارند؛ افراد دانا و قوی به علت و معلول معتقدند.»• «انسان نمی تواند مستقیما مقدرات خود را تعیین کند ولی می تواند با انتخاب صحیح افکار به طور غیرمستقیم بر مقدرات خویش تاثیر و نفوذ نماید.»جیمز آلن• «اعتقاد به بخت و قسمت بدترین نوع بردگی است.»اپیکتت• «بخت و اقبال اصطلاحی است که ضعفا به کار می برند و عذر و بهانه ای برای ارتکاب هر نوع اشتباه است. افراد توانا و فاضل به وجود سرنوشت عقیده ندارند.»راسفور• «مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می ریزند و از آن غولی به وجود می آورند که نامش تقدیر است.»جان اولیور هانبز• «هرکس در شاهراه سرنوشت به کسی غیر از خودش بر نمی خورد.»• «همت بلند نیری محرکه ای است که آدمی را برمی انگیزد با سرنوشت خود گلاویز شده و آن را تغییر دهد.»ناشناس• «هرچه ما را محدود می کند آن را بخت و اقبال می خوانیم.»
• «افراد تهی مغز به قسمت عقیده دارند؛ افراد دانا و قوی به علت و معلول معتقدند.»• «انسان نمی تواند مستقیما مقدرات خود را تعیین کند ولی می تواند با انتخاب صحیح افکار به طور غیرمستقیم بر مقدرات خویش تاثیر و نفوذ نماید.»جیمز آلن• «اعتقاد به بخت و قسمت بدترین نوع بردگی است.»اپیکتت• «بخت و اقبال اصطلاحی است که ضعفا به کار می برند و عذر و بهانه ای برای ارتکاب هر نوع اشتباه است. افراد توانا و فاضل به وجود سرنوشت عقیده ندارند.»راسفور• «مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می ریزند و از آن غولی به وجود می آورند که نامش تقدیر است.»جان اولیور هانبز• «هرکس در شاهراه سرنوشت به کسی غیر از خودش بر نمی خورد.»• «همت بلند نیری محرکه ای است که آدمی را برمی انگیزد با سرنوشت خود گلاویز شده و آن را تغییر دهد.»ناشناس• «هرچه ما را محدود می کند آن را بخت و اقبال می خوانیم.»
wikiquote: سرنوشت
واژه نامه بختیاریکا
بر خدادادی؛ تیگ نویس؛ تیگ نوشت؛ خدا خواست
پیشنهاد کاربران
یعنی دست تقدیرهمان قضا وقدرالهی است.
منظور از سرنوشت اتفاق هایی است که قرار است برای ما اتفاق بیفتد و هیچوقت قابل تغییر نیستند چون آنها دیگر قابل پاک کردن و از سر نوشتن نیستن و باید با آنها روبرو شد
تقدیر
دست تقدیرهمان قضا وقدرالهی است.
هر فرد انسانی میتواند در مکان در جهت های مختلفی قدم بردارد اما در زمان فقط در یک جهت. بنا بر این میتوان تصور کرد که اختیار انتخاب تنها در مکان و آنهم در شرایط ویژه آزاد است اما نه در زمان. حرکت در زمان اجباری است. همه راه هایی که قرار است به دلخواه خویش و در چارچوب قوانین و مقررات طی کنیم ، همگی مثل جوی بار هایی در یک دلتای مشترک به رودخانه زمان می پیوندند و در این پیوستن اختیار از ما صلب گردیده است. در مکان می توانیم مسیر خود را به عقب یا به چپ و راست برگردانیم اما در زمان نمیتوانیم به گذشته بر گردیم و احیانا اشتباهی که کرده ایم آنرا اصلاح نمائیم. شاید به توان باور داشت که تقدیر یا سرنوشت دو نوع می باشد، یکی مکانی که محدود به شرایط اما اختیاری و دیگری زمانی که علاوه بر محدویت امکانات و شرائط اجباری و راهی است که چه بخواهیم و چه نخواهیم خود به خود طی میشود. تولد هر فرد انسانی از محدوده اختیارات خود او خارج بوده و می باشد، اما پا گذاشتن او از طریق تولد به عرصه زندگی اجباری .
چون از طریق بررسی فلسفی علت و معلول نمی توانیم به علت اولیه دست یابیم، لذا باور داشتن دینی و حکمی به خداوند به عنوان علت اولیه در بیشتر مواقع نقش شفا بخش را در بررسی شکست های حاصل از برخورد با سنگ و چوب های سرنوشت و تقدیر، ایفا میکند. والدین من در تولید من نقش ابزار و اسباب را بازی کرده اند و نه نقش طراح و تصمیم گیرنده. در این مورد طراحی و تصمیم آنها هم اسباب و ابزار بوده است. البته من همیشه سعی و کوشش ام این است که به دام بلای مذهب و فرقه گرایی نیافتم. به خدا اعتقاد داشتن به معنای دینی - مذهبی بودن نیست.
چون از طریق بررسی فلسفی علت و معلول نمی توانیم به علت اولیه دست یابیم، لذا باور داشتن دینی و حکمی به خداوند به عنوان علت اولیه در بیشتر مواقع نقش شفا بخش را در بررسی شکست های حاصل از برخورد با سنگ و چوب های سرنوشت و تقدیر، ایفا میکند. والدین من در تولید من نقش ابزار و اسباب را بازی کرده اند و نه نقش طراح و تصمیم گیرنده. در این مورد طراحی و تصمیم آنها هم اسباب و ابزار بوده است. البته من همیشه سعی و کوشش ام این است که به دام بلای مذهب و فرقه گرایی نیافتم. به خدا اعتقاد داشتن به معنای دینی - مذهبی بودن نیست.
عاقبت - آینده
سرنوشت یعنی: آینده
سرنوشت به معنای تقدیر ، بخت ، چیزی که انسان انسان رقمش میزند چیزی که برای همه رقم خورده همانند آینده
اقبال، بخت، تقدیر، طالع، قدر، قسمت، قضا، مقدر، نصیب، سرگذشت، ماجرا، سرانجام، عاقبت
سرنوشت علی دست حامد بود.
چیزی که در اینده اتفاق می افتد
سرنوشت تمام اتفاقات چه جزعی چه کلی داخل سرمون نوشتست صحبت از وجود هاردی در مغزمونه که تمام وقایع زندگیمون داخلش ثبت وظبته واندازه ی عمر هر موجودی بر اساس ظرفیت این هارد باهم متفاوته.
کلمات دیگر: