کلمه جو
صفحه اصلی

مقبره


مترادف مقبره : آرامگاه، تربت، ضریح، قبر، گورگاه، لحد، مدفن، مزار

برابر پارسی : آرامگاه، دخمه، گور، مغاک

فارسی به انگلیسی

cemetery, tomb, mausoleum, sepulcher, sepulchre, vault

mausoleum, sepulcher, sepulchre, tomb, vault


فارسی به عربی

ضریح , قبر , نصب

عربی به فارسی

گورستان , قبرستان , ارامگاه


مترادف و متضاد

bier (اسم)
مقبره، مزار، تخت روان، جسد، لاشه، جای گذاردن تابوت در قبر

tomb (اسم)
خاک، مقبره، مزار، ارامگاه، قبر، گور

mausoleum (اسم)
مقبره، ارامگاه بزرگ

monument (اسم)
مقبره، پایه مجسمه، اثر تاریخی، بقعه، بنای یاد بود، بنای یادگاری، لوحه تاریخی

sepulcher (اسم)
مقبره، مزار، دفن، قبر، مرقد، گور، قبر ساختن

graveyard (اسم)
مقبره، قبرستان

sepulture (اسم)
مقبره، دفن، بخاک سپاری

tumulus (اسم)
تپه، مقبره، پشته خاک روی قبر

آرامگاه، تربت، ضریح، قبر، گورگاه، لحد، مدفن، مزار


فرهنگ فارسی

گور، گورستان، مقابر جمع
( اسم ) ۱ - محل دفن گور. ۲ - عمارتی که روی قبر سازند جمع : مقابر
گورستان جمع مقابر

فرهنگ معین

(مَ بَ رَ یا رِ ) [ ع . مقبرة ] (اِ. ) ۱ - گور. ۲ - در فارسی عمارتی که روی قبر سازند.

لغت نامه دهخدا

( مقبرة ) مقبرة. [ م َ ب َ / ب ِ رَ / م َ ب ُ رَ / م ِ ب َ رَ ] ( ع اِ ) گورستان. ج ، مقابر. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). موضع قبور. ( اقرب الموارد ). محل گور. ( ناظم الاطباء ). || گور مرده. ( غیاث ).
مقبره. [ م َ ب َ رَ / رِ ] ( از ع ، اِ ) گور. || محل گور. ( ناظم الاطباء ). مقبرة. گورگاه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || گنبد یا عمارتی که بالای بعضی از قبور سازند.

مقبره . [ م َ ب َ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) گور. || محل گور. (ناظم الاطباء). مقبرة. گورگاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || گنبد یا عمارتی که بالای بعضی از قبور سازند.


مقبرة. [ م َ ب َ / ب ِ رَ / م َ ب ُ رَ / م ِ ب َ رَ ] (ع اِ) گورستان . ج ، مقابر. (مهذب الاسماء) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ). موضع قبور. (اقرب الموارد). محل گور. (ناظم الاطباء). || گور مرده . (غیاث ).


فرهنگ عمید

گور، گورستان.

فرهنگ فارسی ساره

آرامگاه


پیشنهاد کاربران

خود گور

ب نام الله

مقبره: قبر را نشان دار کردن، خواه با یک سنگ، خواه عمارت ویا گنبد.


کلمات دیگر: