فیلسوف ریاضی دان و فیزیک دان فرانسوی ( و.لاهه فرانسه ۱۵۶۹ف.۱۶۵٠م. ) وی پس از آنکه دوره تحصیلات خود را در فلسفه و ریاضیات بسر برد مدتی در نظام خدمت کرد و در جنگها شرکت نمود . عاقبت بپاریس برگشت و بمقام استادی دانشگاه رسید.سپس بسیاحت و سفر پرداخت و مدت ۲٠ سال از عمر خود را در هلند بعزلت و مطالعه گذارنید. در ۱۶۴۹ملکه سوئد ویرا باستکلهم دعوت کرد و دکارت اجابت نمود ولی آب و هوای آن شهر بمزاج وی ناسازگار بود و او پس از چند ماه اقامت در گذشت . جنازه او بپاریس بردند و در کلیسای (( سن تتن ) ) دفن کردند.از آثار او کتب ذیل را باید نام برد : ۱ - قواعدی برای رهبری فکر ( ۲ ) ۱۶۲۸ - بحث درباره روش ( ۳ ) ۱۶۳۷ - تفکرات مابعدطبیعی ( ۴ ) ۱۶۴۱ - اصول فلسفه ( ۵ ) ۱۶۴۴ - بحث درباره عواطف روح ( ۱۶۵٠ ) تفکرات وی موجب ایجاد مابعدالطبیعه جدید شد و اساس مکتب اسکولاستیک را ویران کرد و روی نو برای رهبری عقل ابداع نمود .این روش که بنام اوکارتزیانیسم نامیده میشود در عبارت ذیل تلخیص میگردد : (( برای وصول بحقیقت باید یک بار در زندگی خود خویشتن را از همه عقایدی که پذیرفته اند خلاص کرد واز نو و از پایه همه دستگاههای معارف خود را بنیاد نهاد. ) ) دکارت برای کسب دانش روشی مخصوص اختیار کرد و بهره ها از آن برده و معتقد است که انسان بر تحصیل علم یعنی فهم حقیقت خلقت و معلوم ساختن مجهولات توانایی دارد. پیشینیان و مخصوصا اصحاب اسکولاستیک گذشته از اینکه علمشاه منحصر به اخذ گفته های دیگران بود و تحصیل معرفت را عبارت از تعلیم کتب میدانستند وسیله کسب علم را منطق یعنی فن برهان- یافته بودند و حال آنکه قواعد منطق با همه درستی و استواری مجهولی را معلوم نمیکند و فایده حقیقی آن همانا دانستن اصطلاحات و داراشدن قوه تفهیم و بیان است زیرا که برهان استخراج نتیجه است از مقدمات پس هر گاه مقدمات معلوم نباشد نتیجه نخواهد بود و تنها با قواعد منطقی معلولی را نمیتوان بدست آورد و اگر مقدمات درست در دست باشد نتیجه خود حاصل است . عقل سلیم انسان بفطرت خود قواهد منطقی را بکار میبرد و با این همه بحث و جدال منطقیان حاجت ندارد. وی ریاضیات را نمونه و فرد کامل علم میداند و معتقد است که برای کشف مجهولات باید همان راهی که ریاضیون پیش میروند کار کرد و بملاحظه آنکه علم جز حاصل عقل چیزی نیست پس همچنانکه که عقل انسان یکی است علم هم یکی بیش نیست . همین علوم مختلف همه بهم مربوط و از سنخ واحدند و شخص عالم باید جامع همه باشد و میتواند باشد. در اسلوب عملیات ریاضی دکارت طریقه تحلیل را پسندیده که پیشینیان در هندسه بکار میبردند و متاخران در حساب نیز معمول ساختند و جبر و مقابله نامیدند.دکارت اصول روش خود را در ۴ قاعده بیان کرد: ۱ (( هیچ چیز را حقیقت ندانم مگر اینکه بر من بدیهی باشد و در تصدیقات خود از شتابزدگی و سبق ذهن و تمایل بپرهیزم و نپذیرم مگر آنرا که چنان روشن و متمایز باشد که هیچگونه شک و شبهه در آن نماند. ) ) ۲ (( هر یک از مشکلاتی که بمطالعه در آورم تا میتوانم و باندازه ای که برای تسهیل حل آن لازم است تقسیم باجزائ نمایم . ) ) ( عمل تحلیل ) ۳ (( افکار خویش را بترتیب جاری سازم و از ساده ترین چیزها که علم بانها آسان باشد آغاز کرده کم کم بمعرفت مرکبات برسم و حتی برای اموری که طبعا تقدم و تاخر ندارد ترتب فرض کنم. ) ) ۴ (( در هر مقام شماره امور و استقصارا چنان کامل کنم و بازدید مسایل را باندازه ای کلی سازم که مطمئن باشم چیزی فروگذار نشده است. ) ) ( سیر حکمت )
فیلسوف و ریاضی دان و فیزیک دان فرانسوی .
فیلسوف و ریاضی دان و فیزیک دان فرانسوی .