کلمه جو
صفحه اصلی

بلندگو

فارسی به انگلیسی

loud speaker, amplifier, pa, public-address system, loudspeaker

فارسی به عربی

مکبر الصوت
سماعة , مکبر الصوت

مکبر الصوت


مترادف و متضاد

amplifier (اسم)
تقویت کننده، نیروافزا، تقویت کنندهء برق، بلند گو، فزونساز

loudspeaker (اسم)
بلند گو

megaphone (اسم)
بلند گو

microphone (اسم)
بلند گو، میکروفن

فرهنگ فارسی

دستگاهی برای بلندکردن صداکه به قوه برق کارمیکند، ودرجلوناطق میگذارندتاصدای اوراهمه بشنوند
( اسم ) ۱ - آلتی است بشکل شیپور که برای انتقال صوت بمسافت دور بکار برند . یا بلند گوی برقی ( الکتریکی ) . ۲ - سخنگوی شخصی یا موئ سسه ای .

فرهنگ معین

( ~. ) ( اِ. ) وسیله ای به شکل شیپور برای انتقال صوت به مسافت دور.

لغت نامه دهخدا

بلندگو. [ ب ُ ل َ ] ( نف مرکب ) بلندگوی. بلندگوینده. آنکه یا آنچه به صدای بلند سخن گوید. || ( اِ مرکب ) اسبابی که تغییرات جریان برق را در یک دستگاه مخابراتی تبدیل می کند به صوتی که برای شنیدن آن نیازی به اینکه اسباب را به گوش نزدیک کنیم نیست ( برخلاف گوشی تلفن ). هر رادیوی گیرنده دارای بلندگواست. ساختمان بلندگو اساساً مانند ساختمان گوشی تلفن است و مرکب از غشائی است ( بشکل مخروطی از کاغذ سفت یا صفحه ای فلزی ) که متصل به پیچه ایست که میتواند درمیدان یک آهن ربای دائمی در امتداد محور خود حرکت کند. امواج رادیوئی باعث تولید جریان متغیر در پیچه میشوند و این جریان میدان مغناطیسی متغیری ایجاد می کند. در نتیجه تأثیر متقابل این میدان با میدان آهن ربای دائمی بلندگو پیچه مرتعش میشود و سبب ارتعاش غشاءمیگردد و این ارتعاشات ذرات هوای مجاور را مرتعش می کنند و تولید صوت می شود. بلندگو انواع دیگر نیز داردو اسباب ساده ای که شرح آن گذشت معمولاً جزء دستگاه کاملتری برای تولید اصوات به نحو مطلوب می باشد. ( دایرة المعارف فارسی ). || آلتی است بشکل شیپورکه برای انتقال صوت به مسافت دور بکار برند. ( فرهنگ فارسی معین ): جلو آنها بلندگو یا هت پارلور و پرده های متحرک اعلان میکردند. ( سایه روشن صادق هدایت ص 11 ).
- بلندگوی برقی یا الکتریکی ؛ میکرفون. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به میکرفون شود.
|| که از جانب کسی یا مؤسسه ای بر سرجمع سخن گوید. سخنگوی شخص یا مؤسسه ای. ( فرهنگ فارسی معین ).
- بلندگوی کسی بودن ؛ زبان او بودن. بجای او سخن گفتن. و این تعبیر گاه در مقام طعن کسی بکار رود.

فرهنگ عمید

۱. (برق ) دستگاهی که انرژی برقی را به انرژی صوتی تبدیل می کند.
۲. (صفت ) [مجاز] تبلیغ کننده.

دانشنامه عمومی

بلندگو یا اسپیکر (Speaker)، وسیله ای است که انرژی الکتریکی را به صدا تبدیل می کند. از بلندگو به همراه تقویت کننده، برای بلندتر کردن صدا استفاده می شود.
آمپلی فایر (تقویت کننده الکترونیکی)
بلندگوی رایانه
اسپیکر بلوتوث
واژه بلندگو ممکن است تنها به یک مبدّل، یا به سیستمی شامل چندین تقویت کننده و همچنین دیگر قطعات الکترونیکی اطلاق شود.
بلندگو بخشی اساسی از هر سیستم صوتی است و معمولاً تفاوت کیفیت در سیستم های صوتی، بیشتر ناشی از این بخش است و بیشترین اعوجاج در صدا در این بخش صورت می گیرد.
یوهان فیلیپ رایس یک بلندگوی الکتریکی را در سال ۱۸۶۳ در تلفن خود نصب کرد که قادر بود صدایی واضح تولید کند.

دانشنامه آزاد فارسی

بُلندگو (loudspeaker)
وسیله ای الکترومغناطیسی برای تبدیل سیگنال های الکتریکی به امواج صوتی و پخش آن ها. متداول ترین نوع بلندگو بلندگوی سیم پیچ متحرک است. در این بلندگو، سیگنال های الکتریکی، مثلاً از رادیو، دریافت می شوند و به پیچکی از سیم نازک خوانده می شوند که به دور نوک یک مخروط پیچیده شده است. این پیچک بین قطب های آهنربایی دایم قرار دارد. وقتی سیگنال ها از آن عبور می کنند، پیچک آهنربا می شود و نیرویی عمود بر جهت جریان و میدان مغناطیسی بر آن وارد می آید و آن را به حرکت درمی آورد. با تغییر سیگنال، پیچک و مخروط ارتعاش می کنند و امواج صوتی ایجاد می کنند. اگر سیگنال های الکتریکی فرکانسی برابر با ۲هزار هرتز داشته باشند، صدایی با فرکانس ۲هزار هرتز تولید می شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بلندگو: وسیله ی انتقال صوت به مسافت دور است.
از این عنوان، به مناسبت در باب صلاة و نیز تحت عنوان مسائل مستحدثه، سخن رفته است.

احکام بلندگو
۱. ↑ جواهر الکلام،ج ۱۱، ص ۲۴۰ تا ۲۴۲
...

واژه نامه بختیاریکا

جیقنا؛قارنا

پیشنهاد کاربران

مسیر اسپیکر

The worled around us is full of amazing things. Knowing this beautiful world is very interesting for humans


کلمات دیگر: