کلمه جو
صفحه اصلی

انرژی


مترادف انرژی : توان، کارمایه، حال، قدرت

برابر پارسی : کاربری، نیرو، پرکاری، کارمایه

فارسی به انگلیسی

energy, sap, vim, zap, pep, steam, bounce

energy, sap, vim, zap


فارسی به عربی

حماسة , طاقة , قد

مترادف و متضاد

توان، کارمایه


حال، قدرت


might (اسم)
توانایی، قدرت، نیرو، توان، زور، انرژی، توش

energy (اسم)
توانایی، نیرو، زور، انرژی، کارمایه، قوه فعلیه، حس

zing (اسم)
روح، گرمی، قدرت، زور، انرژی، جیغ شدید و تند، صدایی شبیه جیغ

vigor (اسم)
قدرت، نیرو، توان، زور، انرژی، نیرومندی

zip (اسم)
نیرو، زور، انرژی، زیپ

vim (اسم)
توانایی، قدرت، نیرو، توان، فشار، زور، انرژی

۱. توان، کارمایه
۲. حال، قدرت


فرهنگ فارسی

توانایی انجام کار متـ . کارمایه


نیرو، قوه، قدرت، توانایی، پرکاری، استعدادکاروکوشش
( اسم ) نیرو قوه قدرت .

فرهنگ معین

(اِ نِ ) [ فر. ] (اِ. ) نیرو، قدرت ، توانایی انجام کار، کارمایه (فره ). ،~ اتمی نوعی انرژی که در واکنش های هسته ای آزاد می شود، انرژی هسته ای . ،~ خورشیدی انرژی تابشی پرتوهای خورشید. ،~ پتانسیل انرژی که اجسام بر اثر قرار گرفتن در وضع خاصی دارا می شوند.

(اِ نِ) [ فر. ] (اِ.) نیرو، قدرت ، توانایی انجام کار، کارمایه (فره ). ؛~ اتمی نوعی انرژی که در واکنش های هسته ای آزاد می شود، انرژی هسته ای . ؛~ خورشیدی انرژی تابشی پرتوهای خورشید. ؛~ پتانسیل انرژی که اجسام بر اثر قرار گرفتن در وضع خاصی دارا می شوند. ؛~ مکانیکی انرژی حاصل از عملیات مکانیکی . ؛~ الکتریکی انرژی مربوط به بارهای برقی و حرکت آن ها که بر حسب وات ساعت یا کیلووات ساعت اندازه گیری می شود. ؛~ جنبشی انرژی موجود در جسم در حال حرکت ، انرژی سینتیک .


لغت نامه دهخدا

انرژی. [ اِ ن ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) نیرو. قوه. قدرت. ( فرهنگ فارسی معین ). کارمایه. ( یادداشت مؤلف ). مفهوم انرژی یکی از اساسی ترین مفاهیم فیزیکی است ولی تعریف ساده و در عین حال دقیق آن دشوار است ، معمولاً انرژی را توانایی یا قابلیت انجام دادن کار تعریف می کنند. مثلاً اسب انرژی دارد، زیرا میتواند باری را بکشد،فنر کوک شده ساعت دارای انرژی است ، زیرا میتواند عقربه ها را حرکت دهد. خازنی که بار برقی دارد در ضمن تخلیه کار میکند و بنابراین انرژی دارد. اغلب انرژی را با نیرو ( عامل تغییر حرکت جسم ) و قدرت ( کاری که درواحد زمان انجام میگیرد ) اشتباه میکنند. انرژی از جنس کار است و با آحاد کار اندازه گیری میشود. هرگاه کاری بر جسمی انجام گیرد معادل آن کار بر انرژی افزوده میشود و اگر جسمی کاری انجام دهد معادل آن کار از انرژی جسم کاسته میشود. ( از دایرة المعارف فارسی ).
- باانرژی ؛ باقوت. نیرومند. ( از یادداشتهای لغت نامه ).
- بی انرژی ؛ بی قوت. ناتوان. ( از یادداشتهای لغت نامه ).

فرهنگ عمید

۱. نیرو،کارمایه.
۲. هریک از منابع نیرو مانند، نفت، زغال سنگ، خورشید، و مانند این ها.

دانشنامه عمومی

آنرژی. آنرژی به آن بخشی از انرژی گفته می شود که به مصرف مفید نمی رسد. گرمای خروجی از اگزوز خودرو یا دودکش بخاری مانندهایی از آنرژی اند. بخش مفید انرژی اکسرژی نام دارد.
اودو لویشنر، مفاهیم و علوم پایه.
فرمول ساده: انرژی = اکسرژی + آنرژی.
en:RWTH Aachen UniversityDynamic Exergy Analysis of Buildings
کریمی، قربانیان، رضایی. دانشگاه شریف. Energy and exergy analyses of an integrated gas turbine thermoacoustic engine

دانشنامه آزاد فارسی

اِنِرژی (energy)
اِنِرژی
اِنِرژی
قابلیّت انجام دادن کار. به اشکال بسیار گوناگون وجود دارد. به عنوان مثال انرژی پتانسیل ناشی از حالت یا موقعیتاست؛ بنابراین فنر کشیده شده دارای انرژی پتانسیل کشسانو جسمی که تا ارتفاعی بالاتر از سطح زمین برده شده است یا آب در مخزنی مرتفع، دارای انرژی پتانسیل گرانشی اند. اجسام متحرک انرژی جنبشی دارند. انرژی را می شود از یک شکل به شکل دیگر تبدیل کرد، اما مقدار کل انرژی در هر سیستم ثابت می ماند (اصل پایستگی انرژی). انرژی هرگز از بین نمی رود، اما بعد از چندین بار تبدیل شدن، در دماهای نسبتاً کم به انرژی جنبشیدر حرکت تصادفی مولکول ها، مثلاً مولکول های هوا، تبدیل می شود. این انرژی از نوع تجزیه شدهاست که تبدیل دوباره آن به اشکال دیگر دشوار است.انواع انرژی و انتقال آن. باتریِ خالی چراغ قوه را روشن نمی کند، امّا اگر باتری کاملاً پر شده باشد آن قدر انرژی شیمیایی دارد که لامپ چراغ قوه روشن شود. وقتی جسم الف روی جسم دیگری مثل ب کار انجام دهد، الف انرژی را به ب انتقال می دهد. انرژی انتقال یافته برابر با مقدار کاری است که الف روی ب انجام داده است. از این رو، انرژی را بر حسب (ژول) اندازه گیری می کنند. آهنگ انجام کار یا مصرف انرژی توان نامیده می شود و بر حسب وات(ژول بر ثانیه) اندازه گیری می شود. انرژی از هر شکل به شکل دیگر تبدیل می شود. توپی که روی سطح شیب داری ساکن نگهداشته شده است دارای انرژی پتانسیل است و وقتی از روی سطح به پایین بغلتد، به تدریج انرژی آن به انرژی جنبشی چرخشیو انرژی جنبشی انتقالیتغییر می یابد. وقتی آونگی نوسان می کند، انرژی پیوسته از شکل پتانسیل در بالاترین نقطۀ نوسان به انرژی جنبشی در پایین ترین نقطه و برعکس تبدیل می شود. در مکان های بین این دو حّدِ کرانه ای، سیستم هم دارای انرژی جنبشی و هم انرژی پتانسیل، با نسبت هایی متفاوت است. هر وزنه بردار وقتی وزنه ای را بلند می کند انرژی شیمیاییرا از ماهیچه هایش به انرژی پتانسیل وزنه تبدیل می کند. اگر وزنه بردار وزنه را از بالای سر رها کند، ضمن سقوط، انرژی پتانسیل به انرژی جنبشی تبدیل می شود و این انرژی ضمن اصابت وزنه به کف اتاق به انرژی گرماییو انرژی صوتیتبدیل می شود. کلوخۀ زغال سنگ و تانک نفت، به همراه اکسیژنِ لازم برای سوختن ، حاوی انرژی شیمیایی اند. گونه های دیگر انرژی عبارت اند از انرژی الکتریکی، انرژی هسته ای، انرژی صوتی و انرژی نوری. با این حال، همۀ این انرژی های گوناگون نهایتاً یا به انرژی جنبشی یا انرژی پتانسیل طبقه بندی می شود.
منابع. منابع انرژی ذخایر انرژی تبدیل شدنی اند. منابع تجدیدناپذیرعبارت اند از سوخت های فسیلی، ازجمله زغال سنگ، نفت، و گاز، و سوخت های شکافت هسته ای، مثلاً اورانیوم ۲۳۵. واژه «سوخت» را برای هر ماده ای به کار می برند که بتوان از آن انرژی به دست آورد. آدمی ذخایر سوختی از قبیل زغال سنگ و نفت را مصرف، و انرژی آن ها را به سایر اشکالِ مفید تبدیل می کند. از انرژی شیمیایی، که بر اثر سوختن ماده سوختی آزاد می شود، برای انجام کار استفاده می کنند. از منابع تجدیدپذیری مثل انرژیِ باد، جزر و مد و نیروی زمین گرمایی که تاکنون کمتر بهره برداری شده است، اما طرح های هیدروالکتریک اکنون کاملاً متداول اند و توربین های بادی و سیستم های جزر و مدّی نیز توسعه یافته اند.
پایستگی انرژی و بازده. همۀ اشکال انرژی بر اثرِ فرآیند های مناسب به یکدیگر تبدیل می شوند. انرژی از یک شکل به شکل دیگر تبدیل می شود، اما جمع کل انرژیِ بعد از تبدیل همواره برابر انرژی اولیه است. به عبارت دیگر، مقدار انرژی در همۀ مراحل ثابت می ماند. این قاعده اصل پایستگی انرژی است. این اصل را می توان با استفاده از نمودارهای جریان انرژی، به نام نمودارهای سَنکِی، نمایش داد. این نمودارها تبدیلات انرژی را نشان می دهند. استفاده از موتور بنزینی برای ایجاد نیرو در خودرو حدود ۷۵ درصد از انرژی سوخت را هدر می دهد. با آن که کل انرژی ورودی برابر با کل انرژی خروجی است، اما مقدار زیادی انرژی به صورت گرما تلف می شود، به نحوی که موتور فقط در حدود ۲۵درصد بازده دارد. سوختنِ آمیزه ای از بنزین ـ هوا انرژی گرمایی و جنبشی تولید می کند. همۀ اشکال انرژی تمایل دارند به انرژی گرمایی تبدیل شوند، از این رو نمی توان آن را به راحتی به سایر اشکال مفید انرژی تبدیل کرد.
انتقال گرما. اختلاف دما بین دو جسم یا تماس گرمایی به انتقال انرژی به شکل گرمامی انجامد. گرما انرژی انتقال یافته به سبب اختلاف دماست و بر اثر حرکت ذراتی که انرژی جنبشی دارند، از طریق رسانایی، همرفتی، و تابشانتقال می یابد. رسانایی عبارت است از جابه جایی گرما از درون مادۀ جامد به سبب حرکت الکترون های آزاد. مثلاً، انرژی گرمایی در خانه از طریق رسانایی و از دیوارها و پنجره ها هدر می رود. انتقال انرژی از طریق همرفتی به سبب حرکت ذرات سیال است. همۀ اجسام به شکل تابشِ امواج الکترومغناطیسگرما ساطع می کنند. اجسام داغ تر انرژی بیشتری از اجسام سرد گسیل می کنند. روش های کاهش انتقال انرژی گرمایی با استفاده از عایق ها به این دلیل مهم است که ذخایر سوخت جهان محدود است و گرم کردن خانه مستلزم هزینۀ زیادی است. انتقال گرما از خانه ها و اتلاف آن را از راه های گوناگون کاهش می دهند. مثلاً، عایق کردن فضای زیرشیروانی، عایق کردن فضای خالی درون دیوارها، و به کار بردن شیشه های دوجداره راه های کاهش اتلاف گرمایند. بازدۀ مواد عایق کاری در ساختمان سازی، با توجه به اندازۀ خواص گرماـ رسانایی آن ها صورت می گیرد و با عدد u نمایش داده می شود. مقدار کم عدد u نشان دهندۀ برتری مواد عایق کاری است.
جرم و انرژی اکنون. معلوم شده است که جرم را می توان در شرایط معینی طبق نظریۀ نسبیت اینشتینبه انرژی تبدیل کرد. این گونه تبدیل جرم به انرژی اساس نیروی اتمی است. نظریۀ نسبیت خاص اینشتین(۱۹۰۵) هرگونه انرژی تبادل شده (E) را با رابطه E = mc۲به تبدیل جرم (m) ربط می دهد. در این رابطه، c سرعت نور است. تبدیل جرم به انرژی برمبنای این معادله، هرچند فقط برای واکنش های هسته ای با درصد تغییر جرم بزرگ و مشخص به کار می رود، کاربرد عام دارد.

انرژی (زیست شناسی). اِنِرژی (زیست شناسی)(energy)
در زیست شناسی، عامل اساسی فرآیندهای زیستی. بخش اعظم فرآیندهای حیاتی در گرو انتقال انرژی است. انرژی از محیط پیرامون موجود زنده وارد پیکر آن شده و در بدنش نیز جابه جا می شود. موجودات زنده از انرژی برای اعمالی مانند رشد و حرکت استفاده می کنند. با این اعمال، انرژی از ماده ای به مادۀ دیگر یا از جایی به جای دیگر منتقل می شود. تقریباً همۀ شکل های حیات روی زمین به انرژی نورانی خورشید وابسته اند. در گیاهان سبز، فتوسنتز به واسطۀ انرژی نورانی ممکن می شود. در این فرآیند، مادۀ شیمیایی سبزرنگی، با نام سبزینه (کلروفیل)، انرژی نورانی خورشید را جذب و انرژی را به گیاه منتقل می کند. گیاهان از این انرژی برای ساخت گلوکز استفاده می کنند که در واقع بخشی از انرژی نورانی خورشید را به صورت انرژی شیمیایی در خود ذخیره می کند. طی تنفس سلولی، گیاه از گلوکز به منزلۀ سوخت و برای رشد استفاده می کند. در واقع، گلوکز انرژی لازم همۀ فرآیندهای زیستی را فراهم می کند. جانوران با تغذیه از گیاهان انرژی را از گیاه به پیکر خود وارد می کنند. مواد شیمیایی گیاه جذب جانور می شود و سپس، براثر سوختن این مواد انرژی لازم برای جانور فراهم می شود. وقتی جانوری از جانور دیگر تغذیه می کند، مجدداً انتقال انرژی رخ می دهد. توانایی استفادۀ مؤثر از انرژی در ورزش، به منظور انقباض ماهیچه ها، به تناسب اندام بستگی دارد.

فرهنگ فارسی ساره

کارمایه، نیرو


فرهنگستان زبان و ادب

{energy} [فیزیک] توانایی انجام کار متـ . کارمایه

نقل قول ها

در فیزیک، انرژی خاصیتی است که باید به جسمی انتقال یابد تا اجرای کار یا گرما روی آن جسم را انجام دهد.
• «در زمان ما اهمیت انرژی به قدری زیاد است که تصور می شود که حتی در زمان باستان نیز مردم با این واژه آشنایی داشته اند، ولی نه. در زمان باستان، مردم با این واژه آشنایی نداشته اند. این واژه را نزدیک به دو سده پیش دانشمند انگلیسی به نام تامِس یانگ ساخته است. در ۱۸۰۷م بود که یانگ نخستین بار واژهٔ را به کار بُرد.» -> اِنِرژی Energy
• « چیزی است که انجام دادن کاری را ممکن می کند و کار چیزی است که انجام دادن آن، زور و کوشش نیاز دارد. بلند کردن یک چیزِ سنگین، کار است… انرژی و کار با هم نسبت مستقیم دارند، هر چه کاری را می خواهیم انجام دهیم بیشتر باشد، انرژی بیشتری برای انجام دادن آن نیاز داریم. هرچه انرژی بیشتری داشته باشیم، کار بیشتری می توانیم انجام دهیم.» -> انرژی
• «تامس یانگ واژهٔ را از زبان یونانی گرفته است. این واژه در زبان یونانی یعنی «کار در دَرون». انرژی چیزی است که «کار در درونِ خود» دارد. ما می توانیم انرژی مصرف کنیم و در برابر آن کار به دست آوریم.» -> انرژی
• «مردمان دوران باستان اگرچه این واژه را به کار نمی بردند، ولی با آن آشنایی داشتند… .»ایزاک آسیموف -> مَفهوم

جدول کلمات

کارمایه

پیشنهاد کاربران

از نظر علمی انرژی کاملا با نیرو فرق داره.

انرژی
نَرزی/ نِرزی : نَر - زی
نَر = کوتاه شده ی نیرو
زی = کوتاه شده زندگی

انرژی
نیرزی= نیرویِ زِندِگی ( بَخش )

زور، جنبندگی، کنش آوری

یا کارمایه، توانایی انجام کار است. خصوصیتی از جسم است که قابل انتقال به اشیای دیگر بوده و همراه با انجام کار فرآیند انتقال ( تبدیل ) صورت می گیرد. انرژی قابلیت تبدیل شدن به حالت ها و اشکال مختلف را دارد. انرژی می تواند از صورتی به صورت دیگر تبدیل شود ولی هرگز خلق و یا نابود نمی شود ( قانون بقای انرژی ) . انرژی دو فرم اصلی و پایه دارد:
1. جنبشی
2. پتانسیل

انرژی =توان روی ( توان رفتن بودن و شدن ) .

در پهلوی " اژ ozh " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو "
با اژ = با انرژی
اژزا = انرژی زا


انرژی
انرژی از نگر ساختار واژه ای ایرانوویچی ( هندواروپایی ) به شمار می آید :
اِنِرژی : اِن - اِرژ - ای
ستاک این واژه اِرژ است که همان واژه ی " وَرز" پارسی است که وات " و" افتاده است که ورز مینه ی کاری را پیوسته انجام دادن و به گفته ای نیرو است .
اِن : پیشوند است و همان پیشوند اَن - برای نمونه در اَنجُمَن میباشد که مینه ی از درون به بیرون را می دهد
- ای : پسوند نام ساز
با پِی نگری به ستودهای ( تعاریف ) بالا میتوان این گونه گرته برداری کرد :
اَنوَرزی ، اَنَرزی
دیگر پیش نهاد ها :
وَرزه ، نیر ، نیرزی ، نیرزه

انرژی
تَوَنجام ( توانایی انجام )
آوَرزه
نیرا ، نیرزا ، آنیرزی ( آ - نیر - زی )
آ - = پیشوند اَفشارندگی
نیر = توانایی انجام
- زی = مایه ی زندگی و زیست

انرژی
تَوانیر : تَوا - نیر
تَوا : کوتاه شدهء تَوان
نیر : کوتاه شدهء نیرو
دیگر پیش نهادها :
وانیر ، نیره ، نیر ، نیری ، نیرا ، آنیر

توان روی، کارمایه، نیرو

انرژی بعنی توانایی انجام یک کار
به انگلیسی:energy or pep

انرژی =توانایی انجام یک کار


کلمات دیگر: