مترادف ذخیره : اندوخته، پس افت، پس انداز، پستا، تدارک، توشه، تهیه، ذخر، رزرو
برابر پارسی : اندوخته، پس انداز، پشتوانه
reserve, store(s)
backup, supply, reserved, reserves, reservoir, standby, stockpile, store
مهمات , قلعه , دفاع , تدارکات , جنگ افزار تهيه کردن
(ذَ رِ) [ ع . ذخیرة ] (اِ.) 1 - پس انداز، اندوخته . ج . ذخایر. 2 - آن که می تواند در صورت غیبت یا کناره گیری عضوی از یک گروه جانشین او شود. 3 - آن که به خاطر به وجود آمدن نیاز جنگی به خدمت در ارتش فراخوانده شود. 4 - (کن .) معلومات ، افکار. 5 - (کن ) پول ، مال ، طلا.
ذخیرة. [ ذَ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است ونوعی از خرما را بدانجا نسبت دهند. (مراصدالاطلاع ).
فرخی (از حاشیه لغت نامه اسدی ص 155).
خاقانی .
ظهیر فاریابی .
فریدن العکاشه (معاصر شیخ ابواسحاق ).
اندوخته