کلمه جو
صفحه اصلی

خمس


مترادف خمس : پنج یک، یک پنجم

برابر پارسی : پنج یک، پنجک

فارسی به انگلیسی

fifth

عربی به فارسی

پنجم , پنجمين


مترادف و متضاد

one fifth (اسم)
خمس

پنج‌یک، یک‌پنجم


فرهنگ فارسی

۱ - پنج یک هر چیز یک پنجم . ۲ - پنج یک سود تجارت یا غنیمت که مسلمانان پردازند . جمع : اخماس .
دهی است از دهستان شاهرود بخش شهرستان هرو آباد و دارای ۲۸۹۴ تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و سردرختی.

فرهنگ معین

(خُ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - یک پنجم هر چیز. ۲ - یک پنجم درآمد یا غنایم که مسلمانان باید به امام یا جانشین او بپردازند. ج . اخماس .

لغت نامه دهخدا

خمس . [ خ َ ] (ع عدد، ص ، اِ) مؤنث خمسة یعنی پنج . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). یقال : خمس نسوة. توضیح : هرگاه معدود مؤنث باشد خمس بدون تاء تأنیث می آید و هرگاه معدود مذکر باشد خمس با تاء تأنیث می آید :
چهارم ذوق و پنجم لمس باشد
نصیب لذتت زین خمس باشد.

ناصرخسرو.


وز خمس پی عشر چیزی که دهند آن
این از چه مخمس شد و آن از چه معشر.

ناصرخسرو.


- صلوات خمس ؛نمازهای پنجگانه . (یادداشت بخط مؤلف ).
- کلیات خمس ؛ مقدمات موصل تصوری است در منطق که آن را ایسام غوجی نیز می گویند و آن عبارت است از: نوع و جنس و فصل و عرض عام و عرض خاص . رجوع به کلیات شود.

خمس . [ خ َ ] (ع مص ) گرفتن پنج یک مال کسی . || جزو گروهی درآمدن و آن را پنج کردن .(از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).


خمس . [ خ َ م َ ] (اِ) مربا که از انگور کنند در گیلان . (یادداشت بخط مؤلف ).


خمس . [ خ ِ ] (ع اِ) نوعی از آب دادن شتر؛ یعنی سه روز شتران را چرانیدن و روز چهارم آب دادن . || نوعی از برد. || تب نوبه ای که یک روز آید و سه روز نیاید؛ یعنی زمان فتره ٔ آن سه روز باشد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
- تب خمس ؛ تب نائبه ای که به هر پنج روز یکبار آید؛ یعنی یک روزی آید و سه روزی نمی آیدو روز پنجم بازمی گردد. (یادداشت بخط مؤلف ).
- حمی الخمس ؛ تب خمس . رجوع به تب خمس شود.
- فلاة خمس ؛ دشتی که آبش چنان دور بوده که جهت ستوران آب یافتن روز چهارم باشد روزی که از آن آب نوشیده اند. (ناظم الاطباء).


خمس . [ خ ُ ] (ع اِ) پنج یک . (ناظم الاطباء). یک پنجم . (یادداشت بخط مؤلف ). ج ، اَخماس . || (اصطلاح فقه ) بدان که در هفت چیز به مذهب حضرت صادق (ع ) خمس واجب است : اول : غنائم دارالحرب و اگرچه اندک باشد. دوم : معادن و یاقوت و زبرجد و سرمه و قیر و نفط و کبریت همه در معادن داخلند. سوم : گنج . چهارم : آنچه از دریا بیرون آید همچو لاَّلی . پنجم : ارباح تجارات و صناعت و زراعات . ششم : زمینی که ذمی از مسلمان بخرد. هفتم : مال حلالی که ممتزج شود بحرام . یک نیمه از خمس حق امام است و یک نیمه ٔ دیگر را به یتیمان و مساکین و ابناء سبیل دهند که از اولاد ابیطالب و عباس و حارث باشند بشرط ایمان ایشان . (نفایس الفنون قسم اول ص 157). رجوع به کتب فقه شود.


خمس . [ خ ِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاهرود بخش شهرستان هروآباد و دارای 2894 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و سردرختی . شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


خمس . [ خ ُ م ُ ] (ع اِ) خُمْس . پنج یک . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) : فَاَن َّ ﷲ خمسه . (قرآن 41/8).


خمس. [ خ َ ] ( ع عدد، ص ، اِ ) مؤنث خمسة یعنی پنج. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). یقال : خمس نسوة. توضیح : هرگاه معدود مؤنث باشد خمس بدون تاء تأنیث می آید و هرگاه معدود مذکر باشد خمس با تاء تأنیث می آید :
چهارم ذوق و پنجم لمس باشد
نصیب لذتت زین خمس باشد.
ناصرخسرو.
وز خمس پی عشر چیزی که دهند آن
این از چه مخمس شد و آن از چه معشر.
ناصرخسرو.
- صلوات خمس ؛نمازهای پنجگانه. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- کلیات خمس ؛ مقدمات موصل تصوری است در منطق که آن را ایسام غوجی نیز می گویند و آن عبارت است از: نوع و جنس و فصل و عرض عام و عرض خاص. رجوع به کلیات شود.

خمس. [ خ َ ] ( ع مص ) گرفتن پنج یک مال کسی. || جزو گروهی درآمدن و آن را پنج کردن.( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

خمس. [ خ ِ ] ( ع اِ ) نوعی از آب دادن شتر؛ یعنی سه روز شتران را چرانیدن و روز چهارم آب دادن. || نوعی از برد. || تب نوبه ای که یک روز آید و سه روز نیاید؛ یعنی زمان فتره آن سه روز باشد. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).
- تب خمس ؛ تب نائبه ای که به هر پنج روز یکبار آید؛ یعنی یک روزی آید و سه روزی نمی آیدو روز پنجم بازمی گردد. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- حمی الخمس ؛ تب خمس. رجوع به تب خمس شود.
- فلاة خمس ؛ دشتی که آبش چنان دور بوده که جهت ستوران آب یافتن روز چهارم باشد روزی که از آن آب نوشیده اند. ( ناظم الاطباء ).

خمس. [ خ ُ ] ( ع اِ ) پنج یک. ( ناظم الاطباء ). یک پنجم. ( یادداشت بخط مؤلف ). ج ، اَخماس. || ( اصطلاح فقه ) بدان که در هفت چیز به مذهب حضرت صادق ( ع ) خمس واجب است : اول : غنائم دارالحرب و اگرچه اندک باشد. دوم : معادن و یاقوت و زبرجد و سرمه و قیر و نفط و کبریت همه در معادن داخلند. سوم : گنج. چهارم : آنچه از دریا بیرون آید همچو لاَّلی. پنجم : ارباح تجارات و صناعت و زراعات. ششم : زمینی که ذمی از مسلمان بخرد. هفتم : مال حلالی که ممتزج شود بحرام. یک نیمه از خمس حق امام است و یک نیمه دیگر را به یتیمان و مساکین و ابناء سبیل دهند که از اولاد ابیطالب و عباس و حارث باشند بشرط ایمان ایشان. ( نفایس الفنون قسم اول ص 157 ). رجوع به کتب فقه شود.

خمس. [ خ ُ م ُ ] ( ع اِ ) خُمْس. پنج یک. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) : فَاَن َّ خمسه. ( قرآن 41/8 ).

فرهنگ عمید

۱. پنج یک، یک پنجم.
۲. (اسم ) (فقه ) یک پنجم درآمد یا غنایم که مسلمانان باید به دستور شرع به امام یا جانشین وی بدهند که قسمتی از آن به مصارف خیریه برسد و قسمت دیگر به سادات داده شود.

دانشنامه عمومی

خمس - عربی و به معنای یک پنجم - یکی از انواع مالیات های اسلامی است که شیعیان بدان معتقدند و به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیه مالی حکومت اسلامی وضع شده است.
اول:آن چیزی است که در جنگ کفّار گرفته می شود، منقول باشد یا غیرمنقول.
دوم:معادن است و مستند آن اخبار مستفیظه می باشد مثل صحیفهٔ حلبی.
سوم:گنج که به عنوان مال ذخیره و در زمین معروف است و اجماع کافّهٔ علما بر وجوب خمس است.
چهارم:هرچه با غواصی از دریا خارج شود، مثل جواهر و دُر، اگر قیمتش یک دینار به بالا باشد.
پنجم:آنچه از هزینه سالانه شخص و نفقه خوارانش سرافتد.
ششم:هرگاه کافر ذمی، زمینی را از مسلمانی بخرد، خمس آن را باید بدهد
هفتم:هر گاه حلال با حرام مختلط شده باشد و قابل تمیز نباشد خمس بر آن واجب است.
کتاب مسلمانان قرآن تنها یک بار نام خمس را ذکر می کند. قرآن در سوره انفال آیه ۴۱ می گوید:«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌبدانید هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی (حق از باطل) روزی که ان دو گروه با هم روبرو شدند نازل کردیم، ایمان آورده اید؛ و خداوند بر هر چیزی تواناست
بر اساس روایت «کتاب مقدس» بخش عهد عتیق، حکم و دستور «خمس» در زمان حکومت «یوسف» نبی به عنوان عزیز مصر و در دوره سلطنت فراعنه، از جانب خداوند به یوسف صادر گردید. در کتاب «پیدایش» - نخستین کتاب «تورات» و همچنین نخستین کتاب «عهد عتیق» - آمده است که در دوره هفت ساله برکت - پیش از دوره هفت ساله قحطی - خداوند فرمان داد تا مردم از محصول مزارعشان چهار پنجم را به مصرف خانواده هایشان رسانده و یک پنجم - خمس - آن را به خزانه فرعون تقدیم کنند. در هنگام قحطی، به واسطه همین یک پنجم ها، مردم مصر توانستند ۷ سال قحطی را پشت سر بگذارند. این حکم در ترجمه کتاب مقدس به فارسی نیز، «خمس» ترجمه شده است.
میان خمس و زکات این تفاوت مهم وجود دارد که زکات جزء اموال عمومی جامعه اسلامی محسوب می شود، لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت می باشد، ولی خمس از مالیات هایی است که مربوط به حکومت اسلامی است، یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین می شود. محروم بودن سادات از دست یابی به زکات در حقیقت برای دور نگه داشتن خویشاوندان پیامبر از این قسمت است تا بهانه ای به دست مخالفان نیفتدکه پیامبر خویشان خود را بر اموال عمومی مسلط ساخته است، ولی از سوی دیگر نیازمندان سادات نیز باید از طریقی تأمین شوند. در حقیقت خمس نه تنها یک امتیاز برای سادات نیست، بلکه یک نوع کنار زدن آنها، به خاطر مصلحت عموم و به خاطر این که هیچ گونه سوء ظنی تولید نشود می باشد.

دانشنامه آزاد فارسی

خُمس
اصطلاحی در فقه، یکی از واجبات مالی و نوعی مالیات بر درآمد. به موجب آن شخص موظف است یک پنجم اموال مشمول خمس خود را به مستحقان خمس بپردازد. آیۀ ۴۱ انفال این واجب را در مورد غنایم جنگی تشریع کرده و اهل سنت نیز آن را فقط در غنایم جنگی واجب می دانند، اما شیعیان براساس روایات متواتر وارده از اهل بیت (ع) و سنت عملی آنان، آن را منحصر به غنایم جنگی نمی دانند بلکه در هفت مورد واجب می دانند: ۱. غنایمی که در جنگ با اذن امام معصوم (ع) به دست آمده است؛ ۲. معادن؛ ۳. سنگ های قیمتی که با غواصی از دریا به دست آید؛ ۴. مال حلال مخلوط به حرام؛ ۵. گنج های پنهان در زمین؛ ۶. زمینی که کافر ذمی از مسلمان بخرد؛ ۷. درآمد خالص سالانه.پول خمس به دو قسمت تقسیم می شود: ۱. سهم امام (ع)، که در زمان غیبت به مجتهد جامع الشرایط (مرجع تقلید) پرداخت می شود و او موظف است آن را در راهی که مورد رضایت امام (ع) تشخیص می دهد خرج کند؛ ۲. سهم سادات که به سادات فقیر پرداخت می شود. امامان نخستینِ شیعه، تا روزگار امام باقر (ع) و امام صادق (ع) این مالیات را از پیروان خود نمی ستاندند. در برخی روایات آمده است که امام موسی کاظم (ع) به پیروان خود دستور داد که آن را بپردازند و نظام وکالت نخست توسط ایشان بنیادگذاری شد. اما دریافت منظم این مالیات به عنوان یک فریضۀ مالی همگانی ظاهراً از ۲۲۰ق آغاز شد که امام جواد (ع) به وکلای مالی خود در بلاد دستور دادند از چند رقم درآمد مشخص که در سندی مکتوب تشریح شده است مطالبۀ خمس کنند. از اسناد تاریخی برمی آید که پس از این در سال های آخر امامت امام هادی (ع) مسئلۀ دریافت خمس به شکل منظم و مرتب با تشکیلات دقیق و متین توسط وکلای امام در نواحی مختلف کشور اسلامی انجام می شد و امام شخصاً بر آن نظارت داشته و دستورالعمل هایی به جامعۀ شیعه در نقاط مختلف می فرستاده اند. هر گروه از وکلا زیر نظر و در ارتباط با یک سروکیل ارشد که مسئول یک بخش بزرگ (مثلاً عراق عجم یا خراسان) بود، کار می کردند. این کار در دورۀ امام عسکری (ع) و سپس تا دورۀ غیبت صغری ادامه داشت.

فرهنگ فارسی ساره

پنج یک


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خُمس در اصطلاح شرع، حقی است که خروج آن از مال، واجب بوده و به دو قمست تقسیم می شود که یک قسمت آن سهم امام علیه السلام است و قسمت دیگر آن سهم سادات می باشد که به توضیح آن می پردازیم.
"خَمس" و "خَمسة" عددی است که برای مؤنث و مذکر به کار می رود؛ و "خُمس" واحدی از خمسة است؛ یعنی یک پنجم؛
پس خُمُس یا خُمس در اصطلاح شرع حقی است که خروج آن از مال واجب بوده و بنی هاشم مستحق آن هستند.

تشریع و وجوب خمس در آیینه ی قرآن
مسئله ی خمس در بیان قرآن جزو انفاقات واجب است که آیه ی مربوط به آن در سوره انفال بیان شده است:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی‏ وَالْیَتامی‏ وَالْمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی‏ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ...»
«بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بی‏ایمان) روز جنگ بدر نازل کردیم، ایمان آورده‏اید...»
آیه شریفه، پرداخت خمس را از نشانه های ایمان مشروط به آن نموده است. بنابراین نپرداختن خمس علامت نداشتن ایمان خواهد بود.
چنانچه حضرت حجت (عجل الله فرجه الشریف) در توقیعی می فرمایند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَعْنَه اللَّهِ والْمَلائِکَه والنَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنِ اسْتَحَلَّ مِنْ مَالِنَا دِرْهَما...، لَعْنَه اللَّهِ والْمَلائِکَه والنَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنْ أَکَلَ مِنْ مَالِنَا دِرْهَماً حَرَاماً ». «... لعنت خدا و لعنت ملائکه و لعنت همگان بر کسی که یک درهم از مال ما را حلال بشمارد... ولعنت خدا و ملائکه و همگان بر کسی که یک درهم از مال ما را بخورد در حالی که حرام است ».

آثار نپرداختن خمس
به همین جهت فقها در آثار نپرداختن خمس، مسایلی را مطرح نموده اند:
الف) انسان تا خمس مالش را ندهد، نمی تواند در آن تصرف کند. مثلاً غذایی که در آن خمس باشد نمی تواند مصرف کند.
ب) اگر با پول خمس نداده، خرید و فروش کند ( بدون اجازه حاکم شرع) به اندازه خمس مال، معامله باطل است. چنان که اگر آن را به کسی هدیه نماید، گیرنده هدیه نمی تواند به مقدار خمس، در آن مال تصرف نماید.
ج) اگر بخواهد پول خمس نداده را به صاحب حمّام بدهد و در حمام غسل کند، غسل او باطل است.

← نکاتی در تشریع و وجوب خمس در بیان آیه ی شریفه
...

[ویکی شیعه] خُمس، اصطلاحی فقهی به معنای پرداخت یک پنجم مازاد درآمد سالانه و برخی موارد دیگر مانند معدن و گنج با شروطی که در فقه آمده است. خُمس از فروع دین است و آیه ۴۱ سوره انفال و بیش از ۱۱۰ حدیث در کتابهای روایی از آن سخن گفته اند.
خمس از موضوعات مهم فقه اسلامی و به طور خاص فقه امامیه است. محاسبه و پرداخت خمس از تکالیفی است که شیعیان در طول زندگی به آن عنایتی ویژه دارند.
نیمی از خمس به سادات فقیر اختصاص دارد و نیم دیگر به عنوان سهم امام در دوران غیبت امام زمان توسط مراجع تقلید در اموری که با توجه به تاریخ زندگی اهل بیت(ع) مورد مصرف خمس تشخیص می دهند، هزینه می گردد.

[ویکی اهل البیت] کلید واژه: خمس، خمس در قرآن، آیه خمس، فلسفه خمس، آیه 5 سوره انفال،
یکی از واجبات مالی اسلام و از فروع دین، خمس می باشد که عبارتست از پرداخت یک پنجم از مال. (با شرایطی) این فریضه الهی، از ضروریات دین شمرده می شود و اگر کسی خمس را حلال بداند و وجوب آن را انکار کند، در ردیف کافران قرار می گیرد. در روایات، جزای کسی که خمس نمی دهد، دوزخ معرفی شده است.
خمس در لغت به معنای «یک پنجم» و در اصطلاح فقه عبارت از یک پنجم از درآمد و غنیمت است که باید طبق شرایط خاصی پرداخت شود.
خداوند در آیه زیر وجوب خمس و مصارف آن را به طور فشرده بیان نموده و اهمیت آن را گوش زد کرده است:
«وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبی وَالْیَتامی وَالْمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا؛ (ای مؤمنان) بدانید که آنچه به شما غنیمت و فایده رسد (کم یا زیاد) خمس (یک پنجم) آن مخصوص خدا و رسول و خویشان او و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان است اگر یتیمان به خدا و آنچه بر بنده خود نازل کرده ایم دارید».
اگر چه متعارف از غنیمت چیزی است که در جنگ از دشمن به دست می آید ولی با توجه به گفتار اهل لغت که غنیمت را مطلق سود گرفته اند و بر حسب روایات فراوانی که از پیغمبر اکرم و ائمه علیهم السلام رسیده آیه خمس شامل فوائد و سودهای دیگر نیز می گردد. چنان که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «وَاخراجُ الخُمسِ مِنْ کلِّ مایَملِکُهُ اَحَدٌ مِنَ النّاس؛ خمس از هر چه انسان مالک شود اخراج می گردد».
و شخصی از موسی ابن جعفر علیهماالسلام پرسید از چه چیز خمس باید داده شود؟ فرمود: «فی کُلِّ ما اَفادَ النّاسُ مِنْ قَلیلٍ اَوْ کَثیرٍ؛ در هر چیزی که مردم فائده برند کم باشد یا زیاد (باید خمس آن داده شود)».
با در نظر گرفتن روش رسول اکرم و امامان معصوم علیهم السلام که خمس را از امور دیگری غیر از غنیمت های جنگی نیز می گرفته اند و موارد فراوانی که نقل شده رسول اکرم صلی الله علیه و آله به دادن خمس امر می کرد از جمله آن حضرت به طایفه بنی قیس نوشت: «فَاَنتُم اِنْ اَقَمْتُمُ الصَّلوهَ و آتَیتُم الزَّکوهَ و اَعطَیتُم سهمَ اللهِ و الصفِی فَاَنتُمْ آمِنونَ؛ اگر شما نماز را به پا دارید و زکات و خمس بدهید درامانید».

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۸(بار)
پنج و می‏گویند پنج نفراند ششم آنها سگشان است.خامس: پنجم خمسین: پنجم . * راجع به این آیه در «عرج» بهث شده است . * . خمس بر وزن عنق پنج یک و یک پنجم است و آیه صریح است در اینکه یک پنجم غنائم مال خدا و فرق پنجگانه دیگر است این آیه از چند جهت قابل دقت است: اوّل آنکه اهل سنّت عقیده دارند که خمس منحصر به غنائم جنگی است زیرا در آیه لفظ «غَنِمْتُمْ» آمده است و ایضاً جنگ بدر است چنانکه از خود آیه و از ما قبل و ما بعدش روشن است ولی باید دانست: غنیمت فقط به معنی غنائم جنگی نیست در اقرب الموارد آن را غنائم جنگی و هر چیزیکه بدست آید... معنی کرده. در المنجد آن را غنائم جنگی و هر فائده دیگر گفته است. در نهج البلاغه نامه 45 فرموده «فَوَاللّهِ ما کَنَزْتُ مِنْ غَنائِمِها وَفْاً» به خدا از دنیای شما ریزه زری و ریزه نقره‏ای خزانه نکردم و از غنائم آن مالی نیاندوختم پیداست که مراد از غنائم اموال و فایده‏های دنیا است نه غنائم جنگی طبرسی رحمة اللّه که قول او از لحاظ لغت سند کامل است فرموده: در عرف لغت به هر فائده غنم و غنیمت اطلاق می‏شود. و نیز در آیه مراد از مغانم بهره‏ها و فائده هاست المنار و طبرسی آلرا فواضل و نعمتها و رزق گفته‏اند. راغب در مفردات گفته: غنم بر وزن فرس معروف است... و غنم (بر وزن قفل) رسیدن به گوسفند و بدست آوردن آن است سپس در هر چیزیکه از دشمن و غیره بدست آید بکار رفته است . از اینجاست که اهل بیت علیهم السلام آن را هر فائده گرفته‏اند در کافی از سماعة منقول است که از ابوالحسن علیه السلام از خمس پرسیدم فرموده: آن در هر چیزی است که مردم فائده برده‏اند کم باشد یا زیاد . وانگهی ئر مورد آیه گرچه جنگ بدر است ولی مورد مخصّص آیه نیست بلکه غنائم جنگ بدر سبب صدور این حکم کلّی شده است . به موجب روایات اهل بیت علیهم السلام خمس به هفت چیز راجع است غنائم جنگی، ارباح، مکاسب، کنز، معادن، مال، مخلوط به حرام، زمینیکه کافر ذمّی از مسلمانی بخرد، جواهریکه به واسطه غوّاصی بدست آید. دوّم «ذِی الْقُربی» در آیه مفرد است و یک مصداق بیشتر ندارد یعنی کسی که با حضرت رسول قرابت دارد و ان با امام و جانشین پیغمبر که شیعه عقیده دارد تطبیق می‏شود در هر عصر امام و جانشین آن حضرت فقط یک نفر می‏شود. سوّم آنکه «لِلّهِ وَ لِلرَّسولِ وَ لِدی الْقُربی» هر سه با لام که مفید اختصاص و ماکیّت است آمده و «الْیَتامی وَالْمَساکینِ وَبْنِ السَّبیلِ» بدون لام آمده و عطف به «لِذی الْقُربی» اند و این روشن می‏کند که این فرق سه گانه داخل در ذی القربی اند و به واسطه ذی القربی بودن از خمس سهم می‏برند و این همان است که ائمه علیهم السلام فرموده‏اند: مراد از این سه گروه، یتامی و مساکین و ابن سبیل سادات بنی هاشم اند . راجع به آیه شریفه مطالب دیگری هست که در فقه شیعه باید دید.

[ویکی فقه] خمس (دیدگاه اهل سنت). خمس بعنوان ۲۰% از درآمد؛ شامل هر نوع درآمد تجارت، زراعت و ... می شود. در این مقاله تاریخچه خمس در مذهب شیعه و اینکه چرا اهل تسنن خمس را فقط موکول به زمان جنگ و غنائم آن می دانند، مورد برررسی قرار می گیرند.
همه فقهای اسلام معتقدند که خمس و پرداخت یک پنجم از اموال در غنیمت های جنگی، گنج و معادن طلا و نقره واجب است. ابن زهره حلبی می گوید:واعلم ان مما یجب فی الاموال الخمس و الذی یجب فیه الغنائم الحربیّة و الکنوز و معادن الذهب و الفضة بلاخلاف.
ابن زهره، حمزة بن علی، سلسلة الینابیع الفقهیه (غنیة النزوع)، ج۱، ص۱۲۸.
یکی از مواردی که میان شیعه و سنی اختلاف نظر وجود دارد وجوب خمس در سود کسب و تجارت است که در ادامه به بررسی آن می پردازیم.فقهای شیعه معتقدند یکی از موارد وجوب خمس، مالی است که از مخارج و هزینه های زندگی انسان در یک سال اضافه مانده است، خواه این مال از راه تجارت یا زراعت و کشاورزی و یا حقوق ماهیانه که دریافت میشود، در ذیل به بعضی از کلمات فقهای شیعه اشاره میشود:
← سخن شیخ مفید
همانطور که از کتاب مبسوط
سرخسی، محمد بن أحمد، مبسوط سرخسی، ج۲، ص۲۱۱، باب المعادن.
...

جدول کلمات

یک پنجم

پیشنهاد کاربران

One fifth of the poverty

خمس

خمس، مقدار یک پنجم از درآمد انسان است که از مخارج سال او اضافه آمده و مصرف نشده باشد. نصف خمس سهم امام معصوم ( ع ) است ـ که در زمان غیبت تعیین مصرف آن بر عهده مجتهد جامع الشرائط است ـ و نصف دیگر آن سهم سادات فقیر است.

خمس - عربی و به معنای یک پنجم - یکی از انواع مالیات های اسلامی است که شیعیان بدان معتقدند و به منظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیه مالی حکومت اسلامی وضع شده است.
محتویات [نمایش]
خمس در قران [ویرایش]
کتاب مسلمانان قران تنها یک بار نام خمس را ذکر می کند. قرآن در سوره انفال آیه ۴۱ می گوید
و بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه‏ماندگان است. . .
خمس در کتاب مقدس [ویرایش]
بر اساس روایت «کتاب مقدس» بخش عهد عتیق، حکم و دستور «خمس» در زمان حکومت «یوسف» نبی به عنوان عزیز مصر و در دوره سلطنت فراعنه، از جانب خداوند به یوسف صادر گردید. در کتاب «پیدایش» - نخستین کتاب «تورات» و همچنین نخستین کتاب «عهد عتیق» - آمده است که در دوره هفت ساله برکت - پیش از دوره هفت ساله قحطی - خداوند فرمان داد تا مردم از محصول مزارعشان چهار پنجم را به مصرف خانواده هایشان رسانده و یکپنجم - خمس - آن را به خزانه فرعون تقدیم کنند. در هنگام قحطی، به واسطه همین یک پنجم ها، مردم مصر توانستند ۷ سال قحطی را پشت سر بگذارند. این حکم در ترجمه کتاب مقدس به فارسی نیز، «خمس» ترجمه شده است.
تفاوت خمس و زکات [ویرایش]
میان خمس و زکات این تفاوت مهم وجود دارد که زکات جزء اموال عمومی جامعه اسلامی محسوب می شود، لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت می باشد، ولی خمس از مالیات هایی است که مربوط به حکومت اسلامی است، یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین می شود. محروم بودن سادات از دست یابی به زکات در حقیقت برای دور نگه داشتن خویشاوندان پیامبر از این قسمت است تا بهانه ای به دست مخالفان نیافتد که پیامبر خویشان خود را بر اموال عمومی مسلط ساخته است، ولی از سوی دیگر نیازمندان سادات نیز باید از طریقی تأمین شوند. در حقیقت خمس نه تنها یک امتیاز برای سادات نیست، بلکه یک نوع کنار زدن آنها، به خاطر مصلحت عموم و به خاطر این که هیچ گونه سوء ظنی تولید نشود می باشد.
اعتقاد شیعه [ویرایش]
به اعتقاد شیعیان هر مالی که یک سال بدون استفاده قرار گیرد، غنیمت جنگی و چند مورد دیگر خمس به آن تعلق می گیرد و دادن خمس واجب است. [نیازمند منبع]
برخی علمای شیعه نیز اعتقادی به خمس از اموال تجاری نداشته اند. از جمله مقدس اردبیلی دریافت خمس را حرام دانسته است. [۱][۲] بعض از نواندیشان محقق و دانشمندان شیعی، تفکر مرسوم در مورد تعلق خمس به موارد غیر از غنائم جنگی را قبول نداشته و دلائل خود را ارائه داده اند. [۳][۴]
اعتقاد اهل سنت [ویرایش]
به اعتقاد اهل سنت خمس فقط به غنیمت جنگی تعلق می گیرد. علمای تسنن معتقدند که واژه غنیمت در قرآن، فقط به معنای دستاوردهای جنگی است و گرفتن خمس مکاسب نامشروع است. ولی علمای شیعه در جواب این شبهه، آنان را به مراجعه پیرامون معنای واژه غنیمت در عربی فصیح ( عربی قرآنی یا کلاسیک ) و متون قدیمی فراخوانده اند، جایی که غنیمت به مفهوم ماحصل کار و تلاش آمده است. [۵]
مصارف خمس [ویرایش]
طبق اعتقاد شیعه، خمس به دو سهم تقسیم می شود که یکی سهم سادات فقیر، یتیم و در راه درمانده است و دیگری سهم امام زمان که هر دو سهم باید به مرجع تقلید یا نمایندهٔ وی داده شود، مگر آن که از ایشان اجازه گرفته و در راهی مصرف شود که آن ها اجازه می دهند. [۶] سید محمد جواد غروی در کتاب خود چنین می نویسد که خمس در هفت چیز است:
اول:آن چیزی است که در جنگ کفّار گرفته می شود، منقول باشد یا غیر منقول. [۷]
دوم:معادن است و مستند آن اخبار مستفیظه می باشد مثل صحیفهٔ حلبی. [۸]
سوم:گنج که به عنوان مال ذخیره و در زمین معروف است و اجماع کافّهٔ علما بر وجوب خمس است. [۹]
چهارم:هرچه با غواصی از دریا خارج شود، مثل جواهر و در اگر قیمتش یک دینار به بالا باشد. [۱۰]
پنجم:آن چه از هزینه سالانه شخص و نفقه خوارانش سرافتد. [۱۱]
ششم:هرگاه شخص، زمینی را از مسلمانی بخرد، خمس بر آن واجب است و بر اساس آن چه در مدارک گفته است مراد زمین آماده شده برای زراعت است. [۱۲]
هفتم:هر گاه حلال با حرام مختلط شده باشد و قابل تمیز نباشد خمس بر آن واجب است. [۱۳]
انتقادات [ویرایش]
احمد کسروی، معتقد بود که: «زکات و مال امام، مالیات اسلام بوده. اسلام یک حکومتی داشته که سپاه می گرفته و حکم رانان می فرستاده و قاضی می گمارده و شحنه و شرطه برمی گزیده و یک کشور بسیار بزرگی را اداره می کرده و مسلمانان را نگهداری می نموده و در برابر آن از مردم مال امام و زکات می گرفته، اما اکنون که حکومت واحد اسلامی برافتاده و هر توده و نژادی از مسلمانان خود را جدا گردانیده و یک حکومت نژادی بنیاد گزارده اند و مالیات به دولت های خود می پردازند، دیگر نیازی به پرداخت زکات و مال امام به ملاها وجود ندارد». [۱۴]
البته بر خلاف تصور کسروی هیچ کدام از دو سهم خمس - چنانکه در قسمت مصارف همین مقاله اشاره شد - ( در نزد اهل تشیع دست کم ) به مصرف هزینه های دولتی نمی رسد. [۱۵]
منابع [ویرایش]
خمس ( مالیات اسلامی )
کتاب مقدس - عهد عتیق
پانویس [ویرایش]
↑ پرس و جو مسائل دینی
↑ اسلام پی
↑ قلمداران قمی، حیدرعلی. بحثی عمیق پیرامون مسئله خمس، ماخوذ از کتاب وسنت ۱۳۴۷ قم
↑ حسن اللهیاری، مجری شبکه اهل بیت در مناظره با یک عالم اهل سنت
↑ مغنیه، مد، الفقه علی المذاهب الخمسة، ص ۱۸۶
↑ تحریر الوسیله تالیف محمد باقر موسوی همدانی
↑ فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال و مولف، ۱۳۷۷، بخش سوم:احکامی چند در تعدیل ثروت
↑ فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال و مولف، ۱۳۷۷، بخش سوم:احکامی چند در تعدیل ثروت
↑ فقه استدلالی در مسائل خلافی، نشر اقبال و مولف، ۱۳۷۷، بخش سوم:احکامی چند در تعدیل ثروت
↑ فقه استدلالی در مسائل خلافی . . .


کلمات دیگر: