مترادف ساعت : گاهنما، وقت نما، زمان سنج، روزگار، زمان، وقت، هنگام، واحد زمان، شصت دقیقه، رستاخیز، قیامت
برابر پارسی : سایه، زمان کوتاه، گاه نما، تسو، تسوک، گاه سنج
clock, hour, o'clock, time, timepiece, watch
watch or clock
hour
گاهنما، وقتنما، زمانسنج
روزگار، زمان، وقت، هنگام
واحد زمان، شصت دقیقه
رستاخیز، قیامت
۱. گاهنما، وقتنما، زمانسنج
۲. روزگار، زمان، وقت، هنگام
۳. واحد زمان، شصت دقیقه
۴. رستاخیز، قیامت
صورت فلکی کمنوری در آسمان جنوبی (southern sky) در همسایگی صورت فلکی نهر و تاربست
ساعت . [ ع َ ] (ع اِ) (گل ...) گلی است از تیره ٔ گل آویز و علت تسمیه ٔ آن این است که پرچمهای آن شبیه عقربک ساعت است .
ساعت . [ ع َ ] (ع اِ) آلتی که بدان تعیین وقت و هنگام کنند. (ناظم الاطباء). آلتی که بدان وقت را بحسب ساعات شناسند. و این لغت مولده است . (المنجد). دستگاهی است مصنوع که بدان تعیین گذشتن زمان کنند و گذشته و مانده ٔ روز و شب دانند. وقت شمار. وقت نما. وقت سنج . هنگام نما. گاه نما. تعبیه ٔ آلتی که اندازه ٔ گذشت زمان را نمایان سازد تاریخ دور و دراز دارد. ابتدا بشر ساعت های آفتابی و آبی و شنی را بکار میبرد. هرتسفلد تخت طاقدیس خسرو پرویز را نوعی ساعت آبی میشمارد و هارون الرشید ساعت آبی مکملی برای شارلمانی امپراطور فرانسه فرستاد. در قرن دهم میلادی ژربر نخستین بارآلت محرکه ای از نوع جدید در ساعت کارگذاشت . در قرن دوازدهم چرخهای ساعت تکمیل گردید و به سال 1370م . هنری دویک نخستین ساعت مهم را در پاریس نصب کرد. از قرن پانزدهم ابتکارات جدید،این دستگاه را که قبلاً فقط در کاخها و کلیساها نصب میگردید ظرافتی بخشید که قابل حمل و استفاده ٔ افراد گردید. کوشش گروئه ساعت ساز فرانسوی و تکمیل ساعت بوسیله ٔ او موجب شد که این آلت بسرعت در اروپا رواج گیرد. در تمام قرون وسطی شهرنورمبرگ مرکز ساعت سازی جهان بود و در اواخر قرن سیزدهم در آنجا ساعت های دیواری میساختند و در اواخر قرن پانزدهم کاروواژیوس ساعت های ظریف دیواری شماطه ساخت . بسال 1657 م . هویگنس لنگر (پاندول ) را اختراع کرد و همو به سال 1675 فنر را در ساعت بکار برد، و از این تاریخ ساعت در مسیر پیشرفت حقیقی افتاد. در دوره ٔ لوئی چهاردهم به سال 1676 ساعت زنگدار بوسیله ٔ بارلو انگلیسی اختراع شد. در 1750 م . هاریزون ساعت ساز انگلیسی نخستین ساعت دقیق (کرنومتر) ، و در 1840 م . الکساندربن نخستین ساعت الکتریکی را ساخت . ساعت های قدیم بوسیله ٔ کلیدی مستقل و جدا از ساعت کوک میشد و بعدها کلید جزء ساختمان خود ساعت قرار گرفت و اخیراً ساعت هائی ساخته اند که بخودی خود و با حرکات مچ دست کوک میشود. ساعت ها را از نظر حجم به سه دسته تقسیم توان کرد: ساعت های بزرگ غیرمنقول که بر فراز کلیساها و کاخها کار گذاشته شده اند. ساعت های متوسط منقول که در جائی قرار دهند چون ساعت های دیواری و رومیزی و طاقچه ای . و ساعت های کوچک ظریف که اشخاص با خود دارند (ساعت های مچی ، بغلی ). بعضی از ساعت های بزرگ اهمیت و شهرت تاریخی دارند که در رأس آنها از ساعت کلیسای استراسبورگ باید نام برد. این ساعت عجیب ، معظم ترین ساعت جهان و شاهکار عظیم هنر و صنعت است که از سال 1838 تا 1842 بدست شویلگه ساخته شده و در آن ساعت و روز و هفته و سال و اعیاد و اطلاعات متنوعی نمایان است . از آن گذشته ساعت کاخ وست مینستر در لندن ، و ساعتی در نیویورک و ساعتی در لیون شهرت جهانی دارند. برای آگاهی از شرح این ساعتهای تاریخی رجوع به مقاله ٔ حسین پژمان شود. ساعت های جدید گویا نخستین بار درنیمه ٔ اول قرن یازدهم هجری در دوره ٔ شاه صفی اول ازپادشاهان صفویه به ایران آمده است . شاه صفی ضمن نامه ٔ خود به چارلز اول پادشاه انگلیس از او خواست که چند تن صنعتگر از جمله «یک نفر وقت و ساعت ساز» به ایران فرستد. (تاریخ روابط ایران و اروپا نصراﷲ فلسفی ص 153). بنا بنوشته ٔ تاورنیه ٔ فرانسوی در سال 1041 یا 1042 هَ . ق . یک ساعت سازسویسی بنام «ردلف اشتادلر» از مردم شهر زوریخ که ابتدا مقیم قسطنطنیه بود به دعوت شاه صفی و به تشویق تاورنیه همراه او به اصفهان آمد و در این شهر پس از مدتی ساعت سازی ساعت ظریفی ساخت که به اندازه ٔ یک اشرفی بود و زنگ میزد. انگلیسها آن را به دویست اشرفی خریدند و به امامقلیخان بیگلر بیگی فارس هدیه دادند و او آن را در قزوین بشاه صفی تقدیم کرد. شاه آن را بزنجیر طلائی بست و بگردن خود آویخت . چندی بعد ردلف برای تعمیر ساعت شاه به دربار احضار شد و جزو مقربان درگاه گردید. از این زمان فن ساعت سازی در ایران رواج یافت و بعلت علاقه ٔ مخصوص شاه به ساعت هیچ تاجر ارمنی نبود که از اروپا برگردد و پنج شش ساعت برای تقدیم به شاه یا اعتمادالدوله همراه نیاورد تا آنجا که میرزا تقی وزیر اعظم (ساروتقی ) بیست و پنج یا سی ساعت داشت . ردلف ساعت ساز سویسی روز نهم جمادی الاخری سال 1047 هَ . ق . بتفتین اعتمادالدوله و بجرم قتل برادر یکی از دربانان شاهی کشته شد. رجوع به سفرنامه ٔ تاورنیه و مقاله ٔ شاه صفی و ساعت ساز سویسی ترجمه ٔ عباس اقبال در مجله ٔ یادگار سال اول شماره ٔ 6 ص 7 تا 18 شود.
- بند ساعت ؛ تسمه ٔ چرمی یا فلزی و غیره که برای بستن ساعت به مچ دست بکار رود.
- جلو بودن ساعت ؛ میزان نبودن و تند کار کردن آن .
- خوابیدن ساعت ؛ از کار افتادن و متوقف شدن آن .
- ساعت ماسه ای .
- شیشه ٔ ساعت ؛ شیشه ای که بر روی صفحه ٔ ساعت نصب کنند.
- صفحه ٔ ساعت ؛ صفحه ٔ مدرجی که عقربکها بر آن نصب شده و وقت را از آن دریابند.
- صندوق ساعت ؛ ساعت آبی . رجوع بصندوق ساعت شود.
- عقب بودن ساعت ؛ میزان نبودن و کُند کار کردن آن .
- کوک کردن ساعت ؛ بساز کردن آن .
- مثل ساعت ؛ دقیق و منظم و وقت شناس .
- میزان بودن ساعت ؛ درست کار کردن آن .
- میزان کردن ساعت ؛ تنظیم آن .
فردوسی .
ازرقی (دیوان چ نفیسی ص 16).
انوری .
انوری .
انوری .
نظامی (مخزن الاسرار).
خواجو (دیوان ص 421).
هلالی استرابادی .
هلالی (شاه و درویش ).
فردوسی .
فرخی .
مسعودسعد.
مسعودسعد.
مسعودسعد.
مسعودسعد.
ازرقی (دیوان چ نفیسی ص 1).
ازرقی (ایضاً ص 9).
انوری (چ نفیسی ص 495).
خاقانی .
خاقانی .
نظامی (خسرو و شیرین ).
سعدی (طیبات ).
سعدی (گلستان ).
سعدی (گلستان ).
سعدی (بوستان ).
خواجو (دیوان ص 231).
مسعودسعد.
سعدی (طیبات ).
محسن تأثیر (از آنندراج ).
خاقانی .
آغاجی .
کسائی .
فردوسی .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
خاقانی .
سوزنی .
انوری (دیوان چ نفیسی ص 505).
انوری (ایضاً ص 547).
۱. مقیاس زمان، یک جزء از ۲۴ جزء یک شبانه روز که عبارت از ۶۰ دقیقه و هر دقیقه ۶۰ ثانیه است.
۲. دستگاهی که بهوسیلۀ آن وقت را میشناسند و اوقات شب و روز را به دست میآورند.
۳. [مجاز] وقت؛ هنگام.
۴. [مجاز] زمان اندک.
〈 ساعت آبی: [قدیمی] وسیلهای برای اندازهگیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده میشد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطرهقطره از آن میچکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه میگرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخدار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفتهاند.
〈 ساعت آفتابی: [قدیمی] اسبابی که به کمک سایه گذشت وقت را نشان بدهد و شاخص یا میلهای است که عمودی بر سطح افقی نصب میشود و با اندازهگیری طول سایۀ آن حساب وقت را نگه میدارند؛ ساعت شمسی؛ ساعت ظلی.
〈 ساعت دیواری: ساعتی که به دیوار نصب کنند.
〈 ساعت رملی: [قدیمی] اسبابی مرکب از دو حباب شیشهای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم میریختند و شنها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی میریخت و قسمت بالایی خالی میشد بعد ظرف را وارونه میکردند و همان عمل تکرار میشد؛ ساعت شنی؛ ساعت ماسهای.
〈 ساعت شماطهدار: ساعتی که آن را کوک کنند و در سر ساعت معین زنگ بزند؛ ساعت صدادار.
تـَـسو، تسوگ، تاسوگ، واژه ای پهلوی است taَ su ،taَsoug، 24ساعت شبانه روز.
تسو، تسوک، گاهسنج