کلمه جو
صفحه اصلی

اندازه گیری


مترادف اندازه گیری : پیمایش، ذرع، سنجش

فارسی به انگلیسی

measure, measurement, mensuration

فارسی به عربی

مقیاس

مترادف و متضاد

measurement (اسم)
اندازه، سنجش، اندازه گیری

module (اسم)
حدود، گنجایش، نمونه، پیمانه، واحد، اندازه گیری، اتاقک، نقشه کوچک، واحد اندازره گیری، مقیاس مدل، قسمتی از سفینه فضایی

mensuration (اسم)
پیمایش، اندازه گیری

فرهنگ فارسی

عمل اندازه گرفتن مقیاس گیری .

تعیین مقدار کمیت ازطریق مقایسۀ آن با یکای استاندارد


لغت نامه دهخدا

اندازه گیری. [ اَ زَ / زِ ] ( حامص مرکب ) عمل اندازه گرفتن. مقیاس گیری. ( فرهنگ فارسی معین ).

دانشنامه عمومی

اندازه گیری یا سنجش (به انگلیسی:Measurement) فرایند برآورد اندازهٔ ویژگی های یک چیز، مانند طول (درازا) یا وزنِ (سنگینی) آن نسبت به یکاهای اندازه گیریِ استاندارد، مانند متر و کیلوگرم است. مترولوژی، دانش بررسی اندازه گیری است. عمل اندازه گیری، بیشتر با یک ابزار اندازه گیری (سنج ابزار)، مانند خط کش، ترازو، دماسنج، سرعت سنج، ولت سنج، سختی سنج، زبری سنج، بادسنج، عمق سنج، زاویه سنج، رطوبت سنج یا فشارسنج انجام می شود که با این کار، ویژگی اندازه گیری شده با یکای اندازه گیری بیان می شود.هر نوع ویژگی فیزیکی را می توان اندازه گرفت، کمّیت های فیزیکی، مانند مسافت، سرعت، انرژی، دما و زمان ازجملهٔ این ویژگی ها هستند. بنیان گذار اندازه گیریِ نوین، متیو لاسکی است.
در اندازه گیری ها پاسخ کامل یا مطلق نداریم. هر کسی که نتیجهٔ اندازه گیری خود را گزارش می کند، همواره بهترین برآورد خود را از مقدار اصلی، همراه با خطای اندازه گیری آن، ارائه می دهد. البته درستیِ اندازه گیری به سرشت جسمی که اندازه گیری می شود نیز وابسته است. از این رو، درستیِ همهٔ اندازه گیری ها، به دلیل محدودیت در دقت (تکرارپذیری آزمایش) و خطای برخاسته از سرشتِ سنج ابزار و جسم یا هر آنچه اندازه گیری می شود، محدود است.

فرهنگستان زبان و ادب

{measurement} [فیزیک] تعیین مقدار کمیت ازطریق مقایسۀ آن با یکای استاندارد

واژه نامه بختیاریکا

پَینیدِن؛ گز پین؛ گز کِردِن؛ گُم پین

جدول کلمات

سنجش

پیشنهاد کاربران

پیمایش، ذرع، سنجش


کلمات دیگر: