زین العابدین
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
معنی: زینت بخش عبادت کنندگان، لقب امام چهارم شیعیان، زین العابدین: لقب علی ابن الحسین ( ع ) چهارمین امام معصوم ( ع ) است، که به معنای زینت عبادت کنندگان است امام زین العابدین ( ع ) از عبادت و نیایش خداوند متعال سیر نمی شد و پیوسته در حال دعا و مناجات شور انگیز بود و سجده های طولانی او موجب شد که به او لقب « سجاد » هم بدهند، چسان توان که سرم را ز سجده برگیرم به صبح و شام که دائم تو در نماز منی امام زین العابدین ( ع ) در حادثه کربلا حضور داشت اما به دلیل بیماری سخت در پیکار رو در رو شرکت نکرد و دشمن نیز از کشتن او صرفنظر نمود، البته حکمت الهی اقتضاء نمود که سلسله امامت و ولایت شیعه با حیات او منقطع نشود و سیر علوی در سیرﺓ ائمه ( ع ) استمرار یابد، امام سجاد ( ع ) در دوران اسارت زنان و کودکان امام حسین ( ع ) با آنان همراه بود و سختی های فراوانی را متحمل شد و در مسجد شام در حضور یزید بن معاویه خطبه ای آتشین و کوبنده ایراد نمود و اهداف شوم آنان را بر ملا ساخت تا جائیکه حضار به گریه افتادندو زبان به لعن یزید و عبیدالله بن زیاد و، گشودند، صحیفه سجادیه امام سجاد ( ع ) مجموعه ای از معارف و آموزه های اخلاقی و عرفانی در قالب دعا و نیایش است و بهترین یادگار این خاندان در گنبد دوّار است علما و بزرگانی که به تفسیر این صحیفه نورانی همت گماشته اند از اعجاز و اسرار آن به قدر استعداد خود مطالبی را نگاشته اند، هر که را نام زیــن العابــدین باشد پــیـروی صادق و متـین باشد عاقـــبت در مراتـــتب ایــــــمان صــاحب رتبــه یقیـن باشــد
(تلفظ: zaynoleābedin) (عربی) موجب آرایش پرستندگان ؛ (در اعلام) نام امام چهارم شیعیان علی بن حسین (ع).
فرهنگ فارسی
مظفری از پادشاهان آل مظفر و فرزند شاه شجاع است که پس از پدر به سلطنت رسید ۷۸۶ ه.ق . پسر عمش شاه منصور او را دستگیر کرده در سال ۷۸۹ ه.ق . معزول و محبوس ساخت .
لغت نامه دهخدا
زین العابدین. [ زَ نُل ْ ب ِ ] ( اِخ ) ابن عبدالرؤوف بن تاج العارفین بن علی الحدادی ثم المناوی القاهری. متصوف و فاضل. وی در قاهره به آموختن علم پرداخت. او راست : شرح تائیة ابن الفارض. شرح المشاهد ابن عربی. حاشیة علی شرح المنهاج للجلال المحلی و شرح الازهریة. او در قاهره بسال 1022 هَ. ق. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ج 1 ص 350 ).
زین العابدین. [ زَ نُل ْ ب ِ ] ( اِخ ) ابن محیی الدین ، حفید قاضی زکریابن محمد الانصاری السنیکی ( 1001 - 1068 هَ. ق. ). مردی فاضل و اهل مصر بود و در همانجا درگذشت. او راست : «حاشیة علی شرح الجزریة» در قراآت. «الفتوحات الالهیة». ( از اعلام زرکلی ).
زین العابدین. [ زَ نُل ْ ب ِ ] ( اِخ ) جنابذی. او نزد امیر تیمور قربی تمام داشت و مرید خواجه حافظ بود و او را به ملازمت امیر تیمور آورد... و از وزراء تیمور بود. و رجوع به کتاب از سعدی تا جامی ص 212 و مجمل فصیحی ذیل وقایع سال 828 و 829 هَ. ق. و تاریخ عصر حافظ ج 1 شود.
زین العابدین. [ زَ نُل ْ ب ِ ] ( اِخ ) شیروانی. صاحب «کتاب بستان السیاحه » که در تاریخ 1247 هَ. ق. تحریر یافت. او شیعه و از دراویش نعمةاللهی بوده و در ایران و مصر و شام و عثمانی و هند و یمن و حجاز و افغانستان و بدخشان و ترکستان و غیره سفر کرد. ( از سبک شناسی بهار ج 3 ص 396 ). رجوع به همین کتاب و شد الازار ص 312 و مزدیسنا ص 51 شود.
زین العابدین. [ زَ نُل ْ ب ِ ] ( اِخ ) علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب ( ع ). رجوع به ابوالحسن در همین لغت نامه و اعلام زرکلی ج 2 ص 665 شود.
زین العابدین. [ زَ نُل ْ ب ِ ] ( اِخ ) علی بن زین الدین محمود. او مدتی در معظمات مهمات دیوانی مدخل داشت و در اوایل حال به وزارت امیر محمد برندق برلاس قیام می نمود آنگاه منصب وزارت خاصه یافت. هنگامی که نظام الملک به وزارت رسید او را از آن شغل معزول گردانید. پس از کشته شدن نظام الملک در سنه 903 هَ. ق. بار دیگر منصب وزارت به سیدزین العابدین تفویض شد ولی وی استعفا نموده مهم بر آن قرار گرفت که وزراء بی استصواب سید به فیصل مهام دیوانی نپردازند و فرامین را مادام که به توقیع او نرسد به مهر بزرگ همایون نرسانند. آنگاه سیدزین العابدین بیش از پیش اعتبار یافته بر جمیع امراء مقدم می نشست. پس از فوت خاقان منصور سلطان حسین سلطان بدیعالزمان میرزا نیز او را موردالتفات قرار داد و به قبول منصب وزارت تکلیف نمود اما سید در هیچ مهمی دخالت ننمود و چون محمدخان شیبانی به خراسان تاخت سید فرار کرد و در اثنای گریز بدست اوزبکان کشته شد. ( از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 331 ).
زین العابدین . [ زَ نُل ْ ب ِ ] (اِخ ) ابن سیدکمال الدین . او در سال 872 هَ . ق . سیدعبداﷲ فرمانروای ساری را بکشت و بر مسند ایالت ساری متمکن گردید. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 353، 356 شود.
زین العابدین . [ زَ نُل ْ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبدالرؤوف بن تاج العارفین بن علی الحدادی ثم المناوی القاهری . متصوف و فاضل . وی در قاهره به آموختن علم پرداخت . او راست : شرح تائیة ابن الفارض . شرح المشاهد ابن عربی . حاشیة علی شرح المنهاج للجلال المحلی و شرح الازهریة. او در قاهره بسال 1022 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 1 ص 350).
زین العابدین . [ زَ نُل ْ ب ِ ] (اِخ ) ابن محیی الدین ، حفید قاضی زکریابن محمد الانصاری السنیکی (1001 - 1068 هَ . ق .). مردی فاضل و اهل مصر بود و در همانجا درگذشت . او راست : «حاشیة علی شرح الجزریة» در قراآت . «الفتوحات الالهیة». (از اعلام زرکلی ).
زین العابدین . [ زَ نُل ْ ب ِ ] (اِخ ) جنابذی . او نزد امیر تیمور قربی تمام داشت و مرید خواجه حافظ بود و او را به ملازمت امیر تیمور آورد... و از وزراء تیمور بود. و رجوع به کتاب از سعدی تا جامی ص 212 و مجمل فصیحی ذیل وقایع سال 828 و 829 هَ . ق . و تاریخ عصر حافظ ج 1 شود.
زین العابدین . [ زَ نُل ْ ب ِ ] (اِخ ) شیروانی . صاحب «کتاب بستان السیاحه » که در تاریخ 1247 هَ . ق . تحریر یافت . او شیعه و از دراویش نعمةاللهی بوده و در ایران و مصر و شام و عثمانی و هند و یمن و حجاز و افغانستان و بدخشان و ترکستان و غیره سفر کرد. (از سبک شناسی بهار ج 3 ص 396). رجوع به همین کتاب و شد الازار ص 312 و مزدیسنا ص 51 شود.
زین العابدین . [ زَ نُل ْ ب ِ ] (اِخ ) علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (ع ). رجوع به ابوالحسن در همین لغت نامه و اعلام زرکلی ج 2 ص 665 شود.
زین العابدین . [ زَ نُل ْ ب ِ ] (اِخ ) علی بن زین الدین محمود. او مدتی در معظمات مهمات دیوانی مدخل داشت و در اوایل حال به وزارت امیر محمد برندق برلاس قیام می نمود آنگاه منصب وزارت خاصه یافت . هنگامی که نظام الملک به وزارت رسید او را از آن شغل معزول گردانید. پس از کشته شدن نظام الملک در سنه ٔ 903 هَ . ق . بار دیگر منصب وزارت به سیدزین العابدین تفویض شد ولی وی استعفا نموده مهم بر آن قرار گرفت که وزراء بی استصواب سید به فیصل مهام دیوانی نپردازند و فرامین را مادام که به توقیع او نرسد به مهر بزرگ همایون نرسانند. آنگاه سیدزین العابدین بیش از پیش اعتبار یافته بر جمیع امراء مقدم می نشست . پس از فوت خاقان منصور سلطان حسین سلطان بدیعالزمان میرزا نیز او را موردالتفات قرار داد و به قبول منصب وزارت تکلیف نمود اما سید در هیچ مهمی دخالت ننمود و چون محمدخان شیبانی به خراسان تاخت سید فرار کرد و در اثنای گریز بدست اوزبکان کشته شد. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 331).
زین العابدین . [ زَ نُل ْ ب ِ ] (اِخ ) مراغه ای . معاصر ناصرالدین شاه قاجار و نویسنده ٔ کتاب «ابراهیم بیک » در چگونگی اوضاع اجتماعی . (از سبک شناسی بهار ج 3 ص 373). او در اول جوانی به مسکو رفت و در آنجا شغل تجارت می ورزید و سپس به اسلامبول شد و مدتی نیز در آنجا به بازرگانی اشتغال داشت . او مردی نیکوسیرت و خیرخواه و وطن دوست بود و عمری طویل یافت و فرزندان خویش را برای تحصیل علم به اروپا فرستاد و من در سال 1330 هَ . ق . در اسلامبول درک صحبت او کردم و در آن وقت موی سر و محاسن و ابروی او سپید بود. مردی خوش محاوره ، با قیافت و ملاحتی جاذب و جالب و چندی بود که ترک تجارت کرده وتنها به تربیت اولاد خویش صرف وقت می کرد و او مؤلف کتاب مشهور موسوم به ابراهیم بیگ است و آن کتاب را دربیداری طبقه ٔ متوسط ایرانی اثری عظیم بود و او مسودات آن کتاب را به خانه ٔ خویش به من بنمود، در صندوقی ، و اوراقی بسیار نوشته و وانوشته ، و آن اوراق شاید نزدیک پنجاه برابر اصل کتاب بود، همه با خط او و هر کس با اندک مطالعه ٔ کتاب روشن می دید که این مسودات بی شک اصل مبیضه ای است که به چاپ رسیده بوده است و شکایت می کرد که بعض همکاران او از تجار، نسبت این کتاب را به اختر میدهند از حسد با آنکه انشاء این کتاب بااسلوب اختر تمایز آشکار دارد و نیز اختر خود صاحب مطبعه ٔ شخصی و متمول بود و کوچکترین اثر خویش را در حیات خود به طبع رسانید چگونه تصور می توان کرد که کتاب مزبور را بی آنکه من با او نسبت و قرابتی داشته باشم به من واگذارد. و وراث او از این معنی بی خبر باشندو برای من حکایت کرد که در جوانی آنگاه که به روسیه بود برای رهایی از اجحاف مأمورین سیاسی تبعیت روس پذیرفته بود و همیشه از این معنی متأثر و متألم بود و می گفت در فصول تابستان شعبه ای از تجارتخانه ٔ من در «کیسلاوتسکی » اقامتگاه تابستانی امپراطور و خاندان او بود و ملکه هفته ای چند بار برای خرید به حجره ٔ من می آمد. یک روز به من گفت ترا هیچ خواهشی از ما نیست ؟ من گفتم خواهش من امری است که شاید در حضور ملکه نوعی از بی ادبی و دلیری باشد. گفت با اینهمه بگو. گفتم : بزرگترین آرزوی من اینست که خطای گذشته ٔ خویش رامرمت کنم و بار دیگر به افتخار تبعیت ایران وطن خودنائل شوم و این امر برحسب قوانین دولت شما سخت مشکل است و در این وقت اشکهای چشم من فروریخت و ملکه بی اظهاری از حجره بیرون شد و در ماه دیگر اجازت تغییر تابعیت به من دادند. و از عجائب حال این مرد این بودکه هر بار نام ایران بر زبان می برد اشکهای او بر محاسن سپیدش جاری می گشت . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
زین العابدین . [ زَ نُل ْ ب ِ ] (اِخ ) مظفری . از پادشاهان آل مظفر و فرزند شاه شجاع است که پس از پدر به سلطنت رسید (786 هَ . ق .). پسرعمش شاه منصور او را دستگیر کرده درسال 789 هَ . ق . معزول و محبوس ساخت . رجوع به تاریخ ادبیات برون ، از سعدی تا جامی و تاریخ عصر حافظ ج 1 و حبیب السیر چ خیام و شدالازار و تاریخ گزیده شود.
دانشنامه عمومی
زین العابدین (نام)
زین العابدین (هویزه)
زین العابدین چهارمین امام شیعیان
زین العابدین حائری مازندرانی از روحانیون و مراجع تقلید شیعه
زین العابدین شریفی قزوینی خوشنویس
زین العابدین قربانی روحانی شیعه
زین العابدین مراغه ای نویسنده و آزادی خواه دوره مشروطه
زین العابدین اصفهانی خوشنویس
زین العابدین مؤتمن نویسنده، مترجم و محقق
زین العابدین علمیه از بازرگانان تبریز و پیشگامان صنعت چاپ در ایران
زین العابدین مرعشی
زین العابدین طهماسبی سروستانی نماینده هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی
زین العابدین رهنما نویسنده، مترجم، روزنامه نگار و پژوهشگر
زین العابدین قزوینی خوشنویس
میرزا زین العابدین تهرانی
میرزا زین العابدین تبریزی
سلطان زین العابدین فرزند شاه شجاع
زین العابدین محلاتی خوشنویس
زین العابدین شاهمیری
زین العابدین تقی یف از سرمایه داران ترکمنستان
این روستا در دهستان نیسان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۸ نفر (۷خانوار) بوده است.
نقل قول ها
• علی بن حسینعلی بن حسین ملقب به سجاد چهارمین امام شیعیان.• زین العابدین بن علیرئیس جمهور پیشین تونس.• زین العابدین مراغه اینویسنده ایرانیِ عصرِ قاجار• زین العابدین بن علیشاعر ایرانی قرن دهم هجری ق.
دانشنامه اسلامی
ملقب شدن امام سجاد به زین العابدین را، به دلیل کثرت زهد و عبادت دانسته اند. از مالک بن اَنس، فقیه و محدث اهل سنت، نقل شده او در شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند و به دلیل عبادتش او را زین العابدین خوانده اند. همچنین در منابع حدیثی از او با عنوان سید العابدین نیز یاد شده است. گفته شده در تاریخ اسلام، کسی جز علی بن الحسین(ع) به زین العابدین ملقب نشده است.
برپایه روایتی که در کتاب عِلَلُ الشرایع نقل شده از قرن دوم قمری از امام سجاد(ع) به این لقب یاد می شده است. ابن شهاب زُهری، فقیه و محدث اهل سنت هر گاه روایتی از علی بن حسین نقل می کرد از او به لقب زین العابدین یاد می نمود، سُفیان بن عُیینَة (۱۰۷- ۱۹۸ق) پرسید چرا او را زین العابدین می خوانی؟ در پاسخ به روایتی از پیامبر(ص) اشاره کرد که در روز قیامت وقتی که منادی فریاد می دهد زین العابدین کجاست؟ گویا فرزندم علی بن حسین را می بینم که در میان صف ها قدم برمی دارد.