کلمه جو
صفحه اصلی

زینت


مترادف زینت : آذین، آرایش، پیرایه، تزیین، حلیه، زیب، زیور

برابر پارسی : زیور، آذین، آرایه

فارسی به انگلیسی

decoration, embellishment, ornament

ornament, decoration


فارسی به عربی

حلیة , زینة

فرهنگ اسم ها

اسم: زینت (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: zinat) (فارسی: زينت) (انگلیسی: zinat)
معنی: پیرایه، زیور، آرایش، زیب، آنچه برای آرایش و زیبا کردن به کار می رود

(تلفظ: zinat) (عربی) زیور ، زیب ، پیرایه ، آرایش .


مترادف و متضاد

adornment (اسم)
زینت، تزیین، اراستگی، پیراستگی، زیور و پیرایه

ornament (اسم)
زینت، ارایش، پیرایه، زیور

آذین، آرایش، پیرایه، تزیین، حلیه، زیب، زیب، زیور


فرهنگ فارسی

آرایش، پیرایه، یور، خودرابا آن آراستن
( اسم ) آنچه که بدان آرایش کنند پیرایه زیور .
دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان است که ۱۶٠ تن سکنه دارد .

عنصر تزیینی پیش‌ساخته یا بداهه‌ای که به لحن تنوع و بیانگری و جذابیت می‌بخشد


فرهنگ معین

(نَ ) [ ع . زینة ] (اِمص . ) آرایش ، آن چه با آن آرایش کنند.

لغت نامه دهخدا

زینت. [ ن َ ] ( ع اِ ) زینة. آرایش. زیب. آراستن. حلیه. زبرج. پیرایش. پیرایه. زخرف. ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ). آرایش و پیرایش و بزک و پیرایه و طراز و جواهر و زیبائی و رونق و فروغ و لباس و هر چیزی که بپوشاند برهنگی را. و زینت با زر و سیم و جواهر را پرمون گویند. ( ناظم الاطباء ). آنچه که بدان آرایش کنند. پیرایه. زیور. ( فرهنگ فارسی معین ) :
هر روز سحاب را مسیر دگر است
هر روز نبات را دگر زینت و رنگ.
منوچهری.
روز شنبه دهم ذی الحجه رسم عید اضحی با تکلفی عظیم بجای آوردند و بسیار زینت ها رفت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 288 ). امیر چاشتگاهی فراخ برنشست و چهار هزار غلام بر آن زینت که پیش از این یاد کردیم ، روز پیش آمدن رسول پیاده در پیش رفت. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 292 ). کوشک را بیاراستند و هر کسی آن روز آن زینت بدید، پس از آن هرچه بدید وی را به چشم هیچ ننمود. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 550 ).
وز تو به مکر و افسون برباید
این فرو زیب و زینت و سیما را.
ناصرخسرو.
پیرامن آن بساط دو سماط از ممالیک و غلامان ترک با زینتی کامل بداشتند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 332 ). از چه رهگذر است که لباس حداد در برگرفته اید و زینت و جمال خود را فروهشته. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 455 ).
هر گلی را که زینت چمن است
ز سر طعنه در چمن شکنی.
عطار.
زینت او از برای دیگران
باز کرده بیهده چشم و دهان.
مولوی.
وگر بی تکلف زید مالدار
که زینت بر اهل تمیز است عار.
سعدی ( بوستان ).
مکن از جامه کسان زینت
منما آنچه نیست در طینت.
اوحدی.
رجوع به زینه و زینة شود. || لفظهایی را گویند که به ترکیب حروف تنها دال نبود بل بمقارنت هیأتی یا مدی دال باشد چنانکه در خبر و استفهام گفته ایم در زبان پارسی. ( اساس الاقتباس چ مدرس رضوی ص 595 ). رجوع به همین کتاب شود.

زینت. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان است که 160 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

زینة. [ ن َ ] ( ع اِ ) آرایش و آنچه بدان آرایند. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). آرایش . ( ترجمان القرآن ) ( دهار ).
- امراض الزینة؛ نزد پزشکان بیماریهای پوست و ناخن و موی مانند کلف و نمش و مانند اینها است. ( از اقرب الموارد ). بیماری های موی و پوست و ناخن و اورام و بزرگی در آنجا که خردی مطلوب است و خردی در آنجا که بزرگی مطبوع است.( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

زینت . [ ن َ ] (اِخ ) دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان است که 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


زینت . [ ن َ ] (ع اِ) زینة. آرایش . زیب . آراستن . حلیه . زبرج . پیرایش . پیرایه . زخرف . (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). آرایش و پیرایش و بزک و پیرایه و طراز و جواهر و زیبائی و رونق و فروغ و لباس و هر چیزی که بپوشاند برهنگی را. و زینت با زر و سیم و جواهر را پرمون گویند. (ناظم الاطباء). آنچه که بدان آرایش کنند. پیرایه . زیور. (فرهنگ فارسی معین ) :
هر روز سحاب را مسیر دگر است
هر روز نبات را دگر زینت و رنگ .

منوچهری .


روز شنبه دهم ذی الحجه رسم عید اضحی با تکلفی عظیم بجای آوردند و بسیار زینت ها رفت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 288). امیر چاشتگاهی فراخ برنشست و چهار هزار غلام بر آن زینت که پیش از این یاد کردیم ، روز پیش آمدن رسول پیاده در پیش رفت . (تاریخ بیهقی ایضاً ص 292). کوشک را بیاراستند و هر کسی آن روز آن زینت بدید، پس از آن هرچه بدید وی را به چشم هیچ ننمود. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 550).
وز تو به مکر و افسون برباید
این فرو زیب و زینت و سیما را.

ناصرخسرو.


پیرامن آن بساط دو سماط از ممالیک و غلامان ترک با زینتی کامل بداشتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 332). از چه رهگذر است که لباس حداد در برگرفته اید و زینت و جمال خود را فروهشته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 455).
هر گلی را که زینت چمن است
ز سر طعنه در چمن شکنی .

عطار.


زینت او از برای دیگران
باز کرده بیهده چشم و دهان .

مولوی .


وگر بی تکلف زید مالدار
که زینت بر اهل تمیز است عار.

سعدی (بوستان ).


مکن از جامه ٔ کسان زینت
منما آنچه نیست در طینت .

اوحدی .


رجوع به زینه و زینة شود. || لفظهایی را گویند که به ترکیب حروف تنها دال نبود بل بمقارنت هیأتی یا مدی دال باشد چنانکه در خبر و استفهام گفته ایم در زبان پارسی . (اساس الاقتباس چ مدرس رضوی ص 595). رجوع به همین کتاب شود.

فرهنگ عمید

۱. آرایش.
۲. آنچه با آن آرایش کنند، پیرایه، زیور.

دانشنامه عمومی

زینت (فیلم). زینت (فیلم) فیلمی به کارگردانی و نویسندگی ابراهیم مختاری ساختهٔ سال ۱۳۷۲ است.
عاطفه رضوی
مهدی فتحی
نیکو خردمند
شهین علیزاده
مهوش افشارپناه
حسن جوهرچی
آتش تقی پور
سیدعباس موسوی
محمدتقی شریفی نوری
ناصر پرخو
زهرا درویشی
سکینه پرخو
مریم جعفری
آسیه جعفری
علی حمودقاسم
رضا تاجیک
مریم فرهنگ
عباس ارجمندی
محمد پرخو
زینت بهورز در روستای زادگاهش در خانهٔ بهداشت به مداوای اهالی مشغول می شود. او که قرار است با حامد ازدواج کند با مخالفت مادر حامد روبرو می شود. وقتی کوشش های زینت برای راضی کردن حامد به نتیجه نمی رسد پدر زینت نیز با زینت مخالفت می کند و لباس ها و وسایل کار او را در آتش می سوزاند. بالاخره زینت به خانهٔ شوهر می رود و کماکان به کار در درمانگاه ادامه می دهد. یک روز زنی روستایی که کودکی بیمار دارد با اصرار از زینت می خواهد که فرزند بیمارش را مداوا کند. زینت به رغم مخالفت مادر همسرش و واکنش منفی حامد به بالین کودک بیمار می رود و عاقبت حامد را متقاعد می کند که همراه با او برای مداوای کودک بیمار به شهر برود.

فرهنگ فارسی ساره

آرایه


فرهنگستان زبان و ادب

{ornament, grace, grace note} [موسیقی] عنصر تزیینی پیش ساخته یا بداهه ای که به لحن تنوع و بیانگری و جذابیت می بخشد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قرآن زن را مکلف کرده است که باید خودش را بپوشاند ولی مرد را مکلف نکرده است، یعنی این تکلیف متوجه زن است نه متوجه مرد.
تعبیر قرآن این است: " زنان زینت خودشان را نباید آشکار کنند".البته زینت ولو جدا هم باشد مثل یک النگو که در کناری افتاده مقصود نیست بلکه زینت در حالی که در بدن است مقصود است چون (آشکار کردن آن) مساوی با دیدن خود زن است . زنان نباید زینت خودشان را ظاهر کنند، اعم از این که از نوع زینتی باشد که بشود از بدن جدا کرد مثل النگو و یا انگشتر، یا زینتی که چسبیده به بدن است مثل چیزهایی که به بدن می مالند مانند " گل گونه " به اصطلاح قدیم.

مواردی که زن می تواند زینت خود را آشکار کند
زن زینت خود را نباید ظاهر کند مگر در دو مورد. دو استثنا در اینجا وجود دارد: یک استثنا در مورد خود زینت است، یعنی مگر بعضی از زینت ها و به تعبیر قرآن زینت ظاهر، و استثنای دوم در مورد افراد است: و مگر برای بعضی از طبقات که در برابر آن طبقات که غیر شوهر او هستند (در مورد شوهر که محرز است) زن می تواند حتی زینت غیر ظاهر را آشکار کند، و آن ها پدران، پسران، برادر زادگان، خواهر زادگان، فرزندان شوهر (و چند طبقه دیگر هستند).

آیاتی درباره زینت
خداوند در سوره اعراف: می فرماید: «یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ، ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی دارد.بگو چه کسی زینت های الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو اینها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند (اگر چه دیگران نیز با آن ها مشارکت دارند) ولی در قیامت خالص (برای مؤمنان) خواهد بود اینچنین آیات (خود) را برای کسانی که آگاهند شرح می دهیم.در این آیات سخن از مساله پوشش تن و سایر مواهب زندگی و چگونگی استفاده صحیح از آن ها است.نخست به همه فرزندان آدم به عنوان یک قانون همیشگی که شامل تمام اعصار و قرون می شود دستور می دهد که" زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشید" (یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ).

احتمالات موجود درباره زینت که در آیات آمده است
...

[ویکی اهل البیت] زینة به معنای آرایش ، زیب ، زبرج ، زیور ،آرایش و آنچه بدان آرایند . زینت گویند . زینت سه گونه است: زینت باطنی مثل علم و اعتقادات خوب، زینت بدنی مثل نیرومندی و غیره، زینت خارجی مثل زیور و مال و غیرهاست .
زینت از منظر قرآن دو قسم است:
درونی و معنوی و دیگر برونی و مادی . درباره هر دو قسم آن آیات و روایات آمده است و لکنّ الله حبّب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم؛ و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و زینة ؛ والمال و البنون زینة الحیوة الدنیا ؛ و یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد ؛ و قل من حرّم زینة الله التی اخرج لعباده ؛ ای پیغمبر! به مردم بگو چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگان خود آفریده حرام نموده و از مصرف روزی حلال و پاکیزه منع کرده . بگو این نعمتها در این جهان برای مؤمنان باشد و خالص اینها در آخرت خاص آنها می باشد .
قال موعدکم یوم الزینة و أن یحشر الناس ضحی ؛ . که مراد از یوم الزینة در اینجا ـ حسب تفاسیر ـ روز عید مخصوص مصریان است یا روز شکستن رود نیل . انا جعلنا ما علی الارض زینة لها لنبلوهم ایهم احسن عملا ؛ . «من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها نوفّ الیهم اعمالهم فیها» .
پیغمبر اکرم (ص) فرمود: زینت علم ، احسان به دیگران است .
امیرالمؤمنین (ع) فمرود: زینت مرد عقل او می باشد .

جدول کلمات

زیب

پیشنهاد کاربران

زیبایی

آزین بستن. ریشه ی این کلمه عربی میباشد

تینا آذین نه آزین
سعی کن عملیات رو قوی تر کنی

تجمل، زیور، زیب، پیرایه، آرایش

ارزشمند کننده


نگار هم به معنی زیور و زینت و آرایش آمده است. .

ا ز // آذین // این واژه را گرفتند تازیها


کلمات دیگر: