معنی: میثم تمار از اصحاب امیرالمؤمنین علی ( ع )، پای و سپل شتر که محکم به زمین کوبیده شود، ( اَعلام ) میثم ابن یحیی تمار ( = میثم تمار ) : [قرن اول هجری] از موالی ( غلامان ) بنی اسد و از اجله ( بزرگان ) اصحاب امیرالمؤمنین علی ( ع )، که به وسیله ی ابن زیاد به دار آویخته شد، ( در اعلام ) میثم بن یحیی تمار از موالی ( غلامان ) بنی اسد و از اجله ( بزرگان ) اصحاب امیرالمؤمنین علی ( ع )، نام پسر یحیی از یاران علی ( ع )
میثم
فرهنگ اسم ها
معنی: میثم تمار از اصحاب امیرالمؤمنین علی ( ع )، پای و سپل شتر که محکم به زمین کوبیده شود، ( اَعلام ) میثم ابن یحیی تمار ( = میثم تمار ) : [قرن اول هجری] از موالی ( غلامان ) بنی اسد و از اجله ( بزرگان ) اصحاب امیرالمؤمنین علی ( ع )، که به وسیله ی ابن زیاد به دار آویخته شد، ( در اعلام ) میثم بن یحیی تمار از موالی ( غلامان ) بنی اسد و از اجله ( بزرگان ) اصحاب امیرالمؤمنین علی ( ع )، نام پسر یحیی از یاران علی ( ع )
(تلفظ: meysam) (عربی) پای و سپل شتر که محکم به زمین کوبیده شود ؛ (در اعلام) میثم بن یحیی تمار از موالی (غلامان) بنی اسد و از اجله (بزرگان) اصحاب امیرالمؤمنین علی (ع).
meysam وسیله ی گناه (هم خانواده ی اثم)
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
میثم. [ م َ ث َ ] ( اِخ )ابن علی بن میثم. رجوع به ابن میثم کمال الدین شود.
میثم . [ ث َ ] (ع ص ) سپل شتر سخت رندنده زمین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سپل شتر که سخت برندد زمین را. (ناظم الاطباء).
میثم . [ م َ ث َ ] (اِخ )ابن علی بن میثم . رجوع به ابن میثم کمال الدین شود.
دانشنامه عمومی
Maytham، میثم یا Meesam (عربی:میثم، آذربایجان:Meysəm، ترکی:Meysem، فارسی:میثم) در سطح بین المللی به عنوان نامی برای پسران مورد استفاده قرار گرفته، برخاسته از زبان های سامی استو ریشه عربی ندارد که متاسفانه برخی آنرا از ریشه اثم میدانند.این نام به معنی آب جاری و یا شیر جوان است و به اشتباه در فرهنگ لغت آنرا به صدای سم شتر (میثم به کسر میم و ضم ث )ترجمه کرده اند. در ابتدا یک نام محبوب در جهان اسلام (در اصل در جهان عرب، ایران، دنیای ترک) و نام بعد در میان مسلمانان از دیگر کشورها محبوب شد.
میثم تمار از یاران علی بن ابیطالب امام اول شیعیان
میثم نصیری کشتی گیر آزادکار ایرانی
میثم مجیدی
میثم رضاپور
میثم مصطفی جوکار کشتی گیر ایرانی
میثم بائو
میثم منیعی
میثم نقی زاده
پیشنهاد کاربران
همونطور که اون تو قلب من موند : )
در فارسی به معنی سم اسب می باشد
و در عربی به معنی آب جاری ( می :آب و ثم :جاری ) می باشد
میثم یعنی دونده ای که ردّ پایش به روشنی بر زمین بماند.
کسی که پاهای استوار دارد و جای پایش بر زمین به نیکی آشکار باشد. کسی که با استواری گام بر می دارد.
ماندگار.
تبیان: میثم تمار غلام زنى بود از قبیله بنى اسد، امیرالمؤ منین على “علیه السلام” او را از آن زن خرید و آزادش کرد و به وى فرمود: نامت چیست؟ عرض کرد: سالم. حضرت فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به من خبر داده که نامى که پدرت در عجم ترا به آن نامیده اند
میثم است. میثم عرض کرد: خدا و پیغمبرش صلى الله علیه و آله و سلم درست گفته اند، حضرت فرمود: رجوع کن به همان نامت که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ترا به آن نامیده و سالم را رها کن. پس به همان اسم میثم رجوع کرد و کنیه اش را ابى سالم گذاشت تا اینکه نقل شده؛
در آن سالى که کشته شد حج بجا آورد بر ام سلمه وارد شد و ام سلمه به او فرمود: به خدا قسم بسیار از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم که در دل شب درباره تو به على “علیه السلام” سفارش د مى کرد. [ اثباه الهداه، ج ۲، ص ۱۰۹]
عشقی که می ماند
لطفا همه برند و مطالعه کنند
معنی اسم میثم یعنی فرزند عقاب
ثم:جاری، روان
از ریشه ویسیان در زبان کردی بمعنای ایستادن
ضمنا دستور زبان رو ایرانی ها برا عرب ها ساختن
او=طرف مقابل
من=یعنی خود میثم
دو معنی خاص هم داره؛
اول؛ رد پایی که به روشنی بر روی زمین می ماند.
دوم؛ ردی که بر روی برف به روشنی می ماند.
کسی که همیشه میماند