کلمه جو
صفحه اصلی

بدبختی


مترادف بدبختی : ادبار، بداقبالی، بی طالعی، بیچارگی، تیره روزی، تیره بختی، سیاه بختی، سیه روزی، شوربختی، شوریده بختی، ضراء، فلاکت، نکبت، نگون بختی

متضاد بدبختی : بداقبالی، خوشبختی، خوش شانسی، نیکبختی

فارسی به انگلیسی

adversity, curse, desolation, evil, misery, plight, bad luck

bad luck, adversity


adversity, curse, desolation, evil, misery, plight


فارسی به عربی

تعاسة , حادثة , سوء الحظ , عکس , قضاء وقدر , کارثة , مصیبة

مترادف و متضاد

calamity (اسم)
سانحه، سختی، فلاکت، بدبختی، مصیبت، بلاء، فاجعه، بیچارگی

adversity (اسم)
سختی، فلاکت، بدبختی، مشقت، ادبار و مصیبت، روز بد

misery (اسم)
بدبختی، جفا، بیچارگی، تهی دستی، نکبت

misfortune (اسم)
بدبختی، سیاه بختی، بیچارگی، بدشانسی

disaster (اسم)
بدبختی، مصیبت، سیاه بختی، بلاء، فاجعه، حادثه بد، ستارهء بدبختی

mishap (اسم)
بدبختی، مصیبت، رویداد ناگوار، حادثه بد، قضا

reverse (اسم)
پشت، بدبختی، شکست

misadventure (اسم)
بدبختی، بلاء، رویداد ناگوار، حادثه ناگوار

mischance (اسم)
بدبختی، بدشانسی، حادثه ناگوار، رویداد بد

ill-being (اسم)
ناهنجاری، بدبختی، بدی

wrack (اسم)
بدبختی، خرابی، کشتی شکستگی، اشغال سبزی

ادبار، بداقبالی، بی‌طالعی، بیچارگی، تیره‌روزی، تیره‌بختی، سیاه‌بختی، سیه‌روزی، شوربختی، شوریده‌بختی، ضراء، فلاکت، نکبت، نگون‌بختی ≠ بداقبالی، خوشبختی، خوش‌شانسی، نیکبختی


فرهنگ فارسی

ادبار و عدم کساعدت بخت و اقبال و بی نصیبی شقاوت .
بد اقبالی نگون بختی شور بختی ادبار مقابل خوشبختی سعادت .

لغت نامه دهخدا

بدبختی. [ ب َ ب َ ] ( حامص مرکب ) ادبار و عدم مساعدت بخت و اقبال و بی نصیبی. ( ناظم الاطباء ). شقوة. شقاء. ( منتهی الارب ) ( دهار ). شقاوت. ( مهذب الاسماء ). سیاه روزی. سیه روزی. سیه روزگاری. سؤحظ. ( یادداشت مؤلف ) :
رهانید یزدان از آن سختیم
از آن گرم و تیمار و بدبختیم.
فردوسی.
کاهلی شاگرد بدبختی است. ( قابوسنامه ).
اسب آزت سوی بدبختی برد
زین ِ بخت بد فرونه بی جدال.
ناصرخسرو.
مرا هم بخت بد دامن گرفتست
که این بدبختی اندر من گرفتست.
نظامی.
درم داری که از سختی درآید
سرو کارش ببدبختی گراید.
نظامی.
قباپوستینی گذشتش بگوش
ز بدبختیش درنیامد بدوش.
سعدی ( بوستان ).
اگر مرد درویش در سختی است
بگویند از ادبار و بدبختی است.
سعدی ( بوستان ).
ببدبختی و نیکبختی قلم
برفته ست و ما بی خبر در شکم.
سعدی ( بوستان ).
- بدبختی وار ؛ بی نصیبی. بی طالعی. حقارت. ( ناظم الاطباء ).
- بدبختی کهین ؛ شقاء اصغر به اصطلاح منجمان. ( از التفهیم ص 467 ).
- بدبختی مهین ؛ شقاء اکبر، به اصطلاح منجمان. ( از التفهیم ص 467 ).
- بدبختی میانه ؛ شقاء اوسط به اصطلاح منجمان. ( التفهیم ص 467 ).

فرهنگ عمید

نگون بختی، شوربختی.

دانشنامه عمومی

بدبختی (ترانه مارون فایو). «بدبختی» تک آهنگی از گروه موسیقی آلترنتیو راک مارون فایو است که در سال ۲۰۱۰ میلادی منتشر شد. این تک آهنگ در آلبوم سراسر دست قرار داشت.
این تک آهنگ در چارت های در رتبه اول و در چارت های ، جزو ده ترانه اول قرار گرفت.

نقل قول ها

بدبختی
• «آلام و ناراحتی ها، فکر انسان را قوی می نماید.» -> ناپلئون بوناپارت
• «آدم عاقل برای هر پیش آمد ناگواری مهیاست.» -> محمد حجازی
• «اغلب مردم نیمی از عمر را صرف بدبخت نمودن نیم دیگر می نمایند.» -> شان فور
• «انسان خود را نمی شناسد، مگر هنگام فقر و بدبختی.» -> آلفرد دوموسه
• «بدبختی ها را فراموش کنید تا خوشبخت شوید و اگر خوشبختی ها را از یاد ببرید آدم بیچاره و بدبختی خواهید بود.» -> مترلینگ
• «بدبختی مربی، استعداد است.» -> هوگو
• «هیچ بدبختی ای بزرگتر از ناراضی بودن نیست.» -> لائوتسه
• «بزرگترین بدبختی آن است که طاقت کشیدن بار بدبختی را نداشته باشیم.» -> باس
• «بیشتر بدبختی های ما قابل تحمل تر از تفسیرهایی است که دوستانمان درباره آن ها می کنند.» -> کولتون
• «تو از بدبختی خود ناله می کنی، اگر ملاحظه کنی که دیگران چقدر رنج می کشند، آهسته تر ناله خواهی کرد.» -> شیلون
• «در منتهای فلاکت و بدبختی به اندک چیزی می توان دل خوش و بی نیاز شد.» -> ژان ژاک روسو
• «در دنیا، هیچ چیز به اندازه بدبختی کامل نیست.» -> بالزاک
• «فراموشی سرپوش تمام غصه هاست. -> نظام وفا کاشانی
• «هرکه بدبختی را نشناسد به دست آوردن و نگاهداشتن خوشبختی را هم یاد نخواهد گرفت.»دیوید وایت• «بدبختی همیشه محصول غلط اندیشی ماست. ریشه حوادث و اتفاقات در خودمان نهفته است. حوادث محصول بذرهایی است که ما پاشیدیم.»• «هیچ بدبختی بزرگ تر از آن نیست که در ایام گرفتاری و بیچارگی، یاد اوقاتی کنیم که در شادکامی می زیستیم.»دانته آلیگیری• «ما همه کودکانی هستیم که چون در خواب می رویم رویای سعادت می بینیم و چون بیدار می شویم به جز تیره روزی و بیچارگی تعبیری نمی یابیم.»

واژه نامه بختیاریکا

نَومدی

پیشنهاد کاربران

یعنی بد اقبالی .

ادبار

کلمه ی"بد بختی " میشه:بد بخت ی؛بد یعنی نحس ، تیره ،
سیاه 🐌بخت میشه اقبال 🐌 *ی*میشه *داشتن .
کلمه ی " بد بختی "میشه : بخت بد داشتن .

فلک زدگی

ستاره سوختگی. [ س ِ رَ / رِ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) بدبختی. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به ستاره سوخته شود.

- سوء حظ ؛ بدی بخت. بدبختی.

ستاره نداشتن . [ س ِ رَ / رِ ن َ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از طالع خوب نداشتن . ( آنندراج ) :
برفع پستی اقبال خویش چاره ندارم
برتبه کم نیم از آسمان ستاره ندارم .

مخلص کاشی ( از آنندراج ) .

از دولت افتادن ؛ بدبخت شدن. از دست دادن بخت ودولت.

حقارت . . . . .

شقاوت . . . . .


کلمات دیگر: