ساختارگرایی یکی از نظریه های رایج در
علوم اجتماعی است. بر پایه این طرز فکر، تعدادی ساختار ناپیدا و ناملموس، چارچوب اصلی پدیده های ظاهری اجتماع را تشکیل می دهند.روش ساختارگرایی در نیمه دوم سدهٔ بیستم از سوی تحلیلگران زبان، فرهنگ، فلسفهٔ ریاضی و جامعه به گونه ای گسترده بکار برده می شد. اندیشه های فردینان دو سوسور را می توان آغازگاه این مکتب دانست. هرچند پس از وی ساختارگرایی تنها به
زبان شناسی محدود نشد و در راه های گوناگونی بکار گرفته شد و مانند دیگر جنبش های فرهنگی، اثرگذاری و بالندگی آن بسیار پیچیده است. با این حال، ساختارگرایی عموماً به اندیشهٔ فرانسویِ دههٔ ۱۹۶۰ اطلاق می شود و با نام متفکرانی چون کلود لوی-استروس، رولان بارت، میشل فوکو، ژرار ژنت، لوئی آلتوسر، ژاک لاکان، آلژیر داس گره ماس، و ژان پیاژه آمیخته شده است. ساختارگراییِ فرانسوی به رغم آن که با فرمالیسم روسی و شاخه های فرعی آن نظیر مکتب پراگ و ساختارگراییِ لهستانی پیوند تنگاتنگی دارد، به واسطهٔ تنوع خود و توانِ میان رشته ای اش، از آن ها متمایز است. ساختارگرایی به منزلهٔ مرحله ای فراسوی انسان گرایی و پدیدارشناسی، به بررسی روابط درونی ای می پردازد که زبان و نیز تمامیِ نظام های نمادین یا گفتمانی را می سازند.
فردینان دو سوسور
رومن جاکوبسون
کلود لوی-استروس
رولند برتس
ژاک لاکان
لوئیس آلتوسر
ژولیا کریستوا
ساختارگرایی، نخست با مطالعه ساختار زبان آغاز شد. اما بعداً توسعه یافت و با دربرگرفتن موضوعات انسان شناختی و اسطوره ای، رشد و گسترش یافت. ساختارگرایان به این نتیجه دست یافتند که زبان یک ساختمان اجتماعی است؛ و هر فرهنگ، برای رسیدن به ساختارهای معنایی، روایت ها یا متن ها را وسیع و متحول می کند؛ و بدین شیوه، مردم می توانند تجارب خود را سامان دهند و معنا ببخشند.ساختارگراییِ قرن بیستم به معنای دقیق آن با مجموعه ای از درس گفتارهای زبان شناس سوییسی، فردینان دوسوسور، در دانشگاه ژنو آغاز شد؛ درس گفتارهایی که پس از مرگ او، بر اساس یادداشت هایی که از آن ها تهیه شده بود، با عنوان دورهٔ زبان شناسی عمومی (۱۹۱۶) منتشر شد.
ساختارگرایی به دنبال راهی است برای شرح و گزارش پیوند درونی ای که از طریق آن معنایی در یک فرهنگ ساخته می شود. کاربرد دوم آن که به تازگی دیده شده است در فلسفهٔ ریاضی می باشد. بر پایهٔ اندیشهٔ ساختارگرا معنا در یک فرهنگ از راه پدیده ها و کارکردهای گوناگونی که سامانه معنایی را می سازند، بارها پدیدار می شود. ساختارگرایی می تواند به پژوهش در ساختارهای نشانه مندی مانند آیین های پرستش، بازیها، نوشتارهای ادبی و غیر ادبی، رسانه ها و هر چه که در آن معنایی از درون فرهنگی بدست آید، بپردازد و ساختار آن را بررسی نماید.
از سوسور به بعد یافتن ساختارها، اصلی ترین دل مشغولی پژوهشگران در علوم مختلف، از جمله ادبیات گردید. تئوری نظام مند بودن زبان منتقدان را بر آن داشت که ادبیات را نیز نظامی همبسته بدانند و همان تمایزی را که سوسور میان زبان و گفتار می یافت، میان مطلق ادبیات و سبک های (genre) گوناگون بیابند. زبان شناسی ساختار گرا توجه خود را به مصادیق متنوع زبان یعنی گفتارها معطوف می کند. در سبک شناسی ساختاری هر چند، منتقد علاقه مندی خود را به حفظ نظریه پردازی در باب ادبیات حفظ می کند. اما اصلی ترین کوشش او تشریح مصادیق و الحان مختلف ادبیات، یعنی ژانرهای مختلف و چگونگی متابعت یا عدول از معیار مسلط و نرم (norm) تثبیت شده است.
wiki: معماری و برنامه ریزی شهری است که در حدود اواسط قرن بیستم میلادی اتفاق افتاد. این جنبش، واکنشی به عملکردگرایی کنگره بین المللی معماری مدرن که به بیانی تهی از زندگی از برنامه ریزی شهری انجامیده بود که هویت باشندگان و ساکنین و فرم های شهری را نادیده می گرفت.
ساختارگرایی در معنای عام یک مکتب فکری است که در مکان ها و زمان ها و رشته ها و زمینه های مختلف ظهور و بروز یافته است. ساختارگرایی را می توان در زبان شناسی،
انسان شناسی، فلسفه و هنر یافت. در ابتدای مقاله و نوشتار عمومی ساختار گرایی تعاریف زیر آمده است: «ساختار گرایی یک پارادایم نظری است که عناصر فرهنگ را برجسته می کند و باید در ارتباط با یک نظام در برگیرنده بزرگتر دیده شود.» سیمون بلک برن نیز متناوباً به طور مختصر بیان داشته است که، «ساختار گرایی اعتقادی است مبتنی بر این که پدیده زندگی انسان پدیده ای معلوم و مفهوم نیست مگر در روابط متقابل آنها. این روابط ساختاری را شکل می دهند، و در پس گوناگونی های محلی پدیده های ظاهری قوانین دائمی از فرهنگ انتزاعی در جریان است».
در اروپا، ساختار گرایی به عنوان جنبشی موازی با پست مدرنیسم آمریکایی در نظر گرفته می شود. نخستین بیانات و تفاسیر از هر دو جنبش در دهه ۱۹۶۰ میلادی فرصت بروز یافت. در خلال نشست ها و کتاب هایی از نویسندگانی همچون چارلز جنکس، رابرت ونچوری و دنیس اسکات براون معماری پست مدرن برا ده ها سال در تمامی دنیا موفق بود. در حالی که دغدغه اصلی پست مدرنیسم سبک معماری، بسیاری از جنبه ها و نمودهای معماری و برنامه ریزی شهری در جنبش ساختار گرایی مورد توجه و بحث بود.
در تقابل با جنبش پست مردن، ساختارگرایی بسیار آهسته تر و توسعه یافته است و کمتر مورد توجه بوده است. مبانی نظری ساختارگرایی در اروپا، ژاپن، آمریکا و کانادا توسعه یافت. در سال ۲۰۱۱ میلادی تعریفی بسیط و جامع از فعالیت های ساختارگرایی در کتابی تحت عنوان بارگذاری مجدد ساختارگرایی انتشار یافت. Inدر این کتاب بسیار عظیم و قطور، مقاله هایی از ۴۷ نویسنده بین المللی دربارهٔ جنبه های فلسفی، تاریخی، هنری و دیگر موارد مربوطه سخن رفت. selecting روند انتخاب این مقاله ها که دیدگاه های متفاوتی را دارا بودند، همچنین بررسی میزان اهمیت هرکدام، به زمان زیادی نیاز داشتتا تصویری صریح و واضح از ساختار گرایی به دست دهد. مواردی که در ادامه همین مقاله به شرح آن پرداخته می شود بر اساس کتاب پیشگفته،بارگذاری مجدد ساختار گرایی، پایه گذاری گشته است.