مترادف مغرب : بابل، باختر، غرب، غروبگاه، عشا
متضاد مغرب : خراسان، مشرق
برابر پارسی : باختر
west
sunset, west
مراکش , کشور مغرب
بابل ≠ خراسان، مشرق
باختر، غرب، غروبگاه
عشا
۱. بابل
۲. باختر، غرب، غروبگاه
۳. عشا ≠ خراسان، مشرق
(مُ رِ) [ ع . ] (اِفا.) چیز عجیب و غریب در آورنده .
(مَ رِ) [ ع . ] (اِ.) باختر، جای فرو شدن آفتاب ، غرب . ج . مغارب .
عنصری (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
فردوسی .
فردوسی .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
مولوی (مثنوی چ خاور ص 226).
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
نظامی .
سعدی .
مغرب . [ م ُ رَ ] (ع اِ) سپیده دم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). صبح و سپیده دم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سپید یا هرچه از چیزی سپیدتر باشد وآن بدتر سپیدی است ، یا سپیدی کرانها و لبها از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آنچه هر چیز از آن سفیدتر است و آن بدترین سفیدی است یا سفیدی کرانه های چیزی . (از اقرب الموارد). || (ص ) آن اسب که سفیدی به چشم او رسیده بود. (مهذب الاسماء). اسبی که رنگ سفید به چشمان او رسیده و روئیدنگاه مژه ٔ وی سفید شده باشد. (صبح الاعشی ج 2 ص 16).
خاقانی .
ابن یمین .
مغرب . [ م ُ غ َرْ رِ ] (ع ص ) سوی مغرب شونده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سوی مغرب شونده و آن که به سوی مغرب می رود. (ناظم الاطباء). || شأو مغرب ؛ بعید. فاصله ٔ دور . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مغرب .[ م ُ غ َرْ رَ ] (ع ص ) فاصله ٔ دور. (ناظم الاطباء).
(بوستان ).
مغرب . [ م َ رِ ] (اِخ ) (کشور...) کشوری است در شمال غربی افریقا. از شمال به دریای مدیترانه ، از مشرق به الجزایر و از جنوب به الجزایر و صحرای شمال باختری یا صحرای سابق اسپانی و از مغرب به اقیانوس اطلس محدود است . مساحت این کشور که مراکش نیز نامیده می شود در حدود 447000 کیلومتر مربع است و 15530000تن سکنه دارد. سرزمینی است کوهستانی و مهمترین محصولات کشاورزی آن انگور، زیتون ، حبوبات و سایر میوه هاست . دارای جنگلهای وسیع است و از ذخایر زیرزمینی آن فسفات و زغال سنگ و گوگرد و نفت و سایر معادن را می توان نام برد. پایتخت آن رباط است و دارالبیضاء (کازابلانکا)، مراکش ، فاس و مکناس از شهرهای مهم آن بشمار می رود. زبان مردم عربی مراکشی و بربری است . در سال 1955 فرانسه و از سال 1956 م . اسپانیا استقلال مغرب را به رسمیت شناختند و این کشور در سال 1957 م . رسماً استقلال خود را اعلام داشت .
جای فروشدن آفتاب؛ مکان غروب کردن آفتاب؛ باختر.
آورندۀ هرچیز غریبوعجیب.