کلمه جو
صفحه اصلی

چالدران

فرهنگ فارسی

یکی از دهستانهای دوگانه بخش سیه چشمه شهرستان ماکو کوهستانی و دارای آب و هوای متغیر . آب از رود خانه های قزل چای و چالدران و قنات و چشمه سار . محصول عمده : غلات و حبوبات شغل مردم زراعت و گله داری. صنایع دستی : جاجیم بافی جوراب بافی . دهستان مذکور ۸۴ آبادی کوچک و بزرگ و ۱۳۲۴٠ تن سکنه دارد . توضیح جنگ معروف بجنگ چالدران بین شاه اسماعیل صفوی و سلطان سلیم پادشاه عثمانی که منجر بهزیمت پادشاه صفوی شد درین محل واقع شده ( ۹۲٠ ه. ق . )
نام یکی از دهستان های دو گان. بخش سیه چشم. شهرستان ماکو . جنگ چالدران : از حوادث مهمی که در این محل رویداده و بدین مناسبت نام (( چالدران ) ) در تاریخ سیاسی ایران ضبط شده است .

لغت نامه دهخدا

چالدران. [ دِ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستان های دوگانه بخش سیه چشمه شهرستان ماکو در حومه بخش ، که از شمال به دهستان قلعه دره سی و آواچیق و از جنوب به دهستان سگمن آباد و الند و از خاور به دهستان به به جیگ و از باختر به مرز ایران و ترکیه محدود میباشد. موقع طبیعی ، کوهستانی و هوایش بواسطه وجود سلسله جبال ساری چمن که مرز ایران و ترکیه است متغیر میباشد. قسمت های مرزی سردسیر و ییلاقی و سایر قسمت های آن معتدل است. آب قراء این دهستان از رودخانه های قزل چای و چالدران و قنات و چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و حبوبات و شغل سکنه اش زراعت و گله داری است و صنایع دستی جاجیم بافی و جوراب بافی میباشد. صادراتش غلات و پشم و لبنیات و در قراء مرزی تربیت زنبور عسل متداول است. دهستان چالدران از 84 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمع نفوس آن در حدود 13240 تن است.قریه های مهم آن عبارت است از قصبه سیه چشمه ( مرکز بخش و دهستان ) و قرخ بلاغ ، بابالو، سعدل ، امامقلی کندی ، زیوه و خذرلی. ( از فرهنگ جعرافیائی ایران ج 4 ).
- جنگ چالدران ؛ از حوادث مهمی که در این محل روی داده و بدین مناسبت نام «چالدران » در تاریخ سیاسی ایران ضبط شده است ، واقعه جنگ چالدران است که میان شاه اسماعیل صفوی و سلطان سلیم پادشاه عثمانی در این محل بوقوع پیوست و پرفسور ادوارد برون در کتاب تاریخ ادبیات ایران ( ترجمه رشید یاسمی ) به این جنگ اشاره کرده و نوشته است : «... اوایل رجب 920 هَ. ق. ( 23 اوت 1514 م. ) میان عثمانیان و ایرانیان در چالدران حربی عظیم واقع گشت. در این محل که قریب بیست فرسخ از تبریز مسافت دارد سه هزار عثمانی و دو هزار ایرانی کشته شدند لیکن توپخانه عثمانیان جنگ را بنفع ترکها ختم کرد و شاه اسماعیل با وجود شجاعتی که خود و همراهانش ابراز داشتند مجبور شد از میدان رو برگردانده و عقب نشسته حتی تبریز را هم بجا گذارد... «و مؤلف مرآت البلدان در این باره نویسد: «... سلطان سلیم در سنه 918 هَ. ق. با لشکری فراوان رو به آذربایجان نهاد و شاه اسماعیل که مترقب چنین جنگی نبود با عده معدودی که همراه داشت در عشر اول رجب از همدان عزیمت نموده با بیست هزار قشون در صحرای چالدران با لشکر عثمانی مصاف داد... در آن معرکه شاه اسماعیل خود بنفسه رشادت تمامی بروز داده جنگ میکرد... خیلی از امرای شاه اسماعیل در آن جنگ کشته شدند یا اسیر گردیدند و اگر چه شکست بقشون شاه اسماعیل وارد آمد اما جلادت و شجاعتی که شخصاًاز او در این معرکه ظاهر گردید سبب اشتهار کلی او شد». مؤلف مرآت البلدان سپس درباره شکست شاه اسماعیل و فتح تبریز بوسیله سلطان سلیم و حوادثی که بعد از جنگ چالدران روی داده است بتفصیل سخن میگوید و مخصوصاً فتحنامه ای را که سلطان سلیم خان در باب «فتح چالدران » بحاکم ادرنه نوشته است نقل میکند. ( از کتاب تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد برون ، ترجمه رشید یاسمی ص 60، 61، 65 ) و ( مرآت البلدان ج 4 صص 74 - 78 ).

دانشنامه عمومی

چالدران می تواند اشاره به یکی از موارد زیر باشد:
دشت چالدران دشتی میان ایران و ترکیه که جنگ چالدران در آن رخ داده است.
شهرستان چالدران، واقع در آذربایجان غربی
جنگ چالدران، نبرد بین سپاه صفویه به فرماندهی شاه اسماعیل اول، و سپاه عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم
چالدران از دو کلمه کوردی "چاڵ" :( به معنی چاله یا دشتی گود) و همچنین، "دۆر" :( به معنی باخت)، با پسوند "ان" (پارسیگ اشکانی در لهجه کرمانجی و مکریانی) تشکیل یافته و به معنی " دشتِ باختن" و یا به نوعی دیگر گود زورازمایی و باختن در ان میباشد.

پیشنهاد کاربران

شهری عمدتا کردنشین در شمال استان ارومیه

چالدران کلمهء ترکی از ریشهء چالدیرماق به معنای نواختن است و منظور از چالدران، نوازندهء طبل جنگ می باشد


توی کتاب فارسی هشتم نوشته معنی
چالداران:منطقه ای در استان اڋربایجان غربی که جنگی در ان رخ داده

جنگ بین شاه اسماعیل و سلطان سلیم رخ داد

به معنای چهار دیران یعنی منطقه ای که میان چهار دیر و کلیسا واقع شده است. و در تطور زبان فارسی به چالدران مبدل شده است.

چالدیرماق در ترکی یعنی بزن بکوب

چالدران یعنی نوعی بزن بکوب همان جنگ

چالماق یعنی کوبیدن و دوومک یعنی زدن کوتولمک یعنی زدن چارپماق یعنی زدن و غیره


چالدران نخستین جنگ امپراتوری ترک صفوی با امپراتوری عثمانی نه به خاطر اراضی بلکه به خاطر
شیعه و سنی بودن


چالدران ربطی به فارسی نداره چون چالدرماق در ترکی الانم میگیم یعنی بزن و بکوب


کلمات دیگر: