کلمه جو
صفحه اصلی

طالش

فارسی به انگلیسی

talesh

فرهنگ فارسی

رود طالش روخانه ایست که ببحر خزر میریزد و در آنرود صید ماهی میشود

لغت نامه دهخدا

طالش . [ ل ِ ] (اِخ ) رود طالش . رودخانه ای است که ببحر خزر میریزد و درآن رود صید ماهی میشود. (جغرافی کیهان ص 67 ج 1).


طالش. [ ل ِ ] ( اِخ )طایفه ای از مردم گیلان. ج ، طوالش. صاحب برهان ذیل «تالش » آرد: قومی باشند از مردم گیلان و در حاشیه آن بقلم دکتر معین چنین است : تالش بقول بعضی مبدل و محرف «کادوس » است و آن قومی بود که در زمان باستان بس انبوه بودند و در کوهستان شمالی ایران نشیمن داشتند و چون بارها به گردنکشی برخاستند و با پادشاهان هخامنشی از در نافرمانی درآمدند از اینجا نام ایشان در تاریخها آمده و امروز مترجمان کادوش را که تلفظ صحیح آن است «کادوس » نویسند. جایگاهی که برای کادوشان در تاریخها یاد کرده اند امروز منطبق با جایگاه تالشان میباشد. رجوع کنید به مقالات کسروی ج 1 ص 180 و نامهای شهرها و دیه ها تألیف وی دفتر یکم و رجوع به تاریخ زندیه ج 1 ص 78 تألیف دکتر هدایتی و طالش دولاب شود.

طالش. [ ل ِ ] ( اِخ ) کوه طالش. کوههای طالش بموازات ساحل بحر خزر تا ماسوله امتداد یافته. ارتفاع آن کمتر از قراجه داغ ولی اهمیت جغرافیائیش بیشتر است زیرا که دامنه آن مستقیماً در بحر خزر فرورفته و فقط حاشیه باریک و سراشیبی تشکیل داده و هیچ رودی آن را قطع نمیکند. و مانند سدی ما بین فلات آذربایجان و بحر خزر میباشد، و دارای جنگلهای انبوه است ، کوههای طالش خط اتصال رشته های درهم و آتش فشانی کوههای نوح و سبلان و رشته منظم البرز میباشد، و امتداد آن برخلاف کوههای مزبور، شمالی و جنوبی است. مرتفعترین قله آن در شمال ماسوله ، در حوالی باجیلان 2/402 متر ارتفاع دارد. و کرانه قیرچم فلات آذربایجان را به دریا متصل مینماید. ( جغرافی کیهان ص 34 ج 1 ).

طالش. [ ل ِ ] ( اِخ ) رود طالش. رودخانه ای است که ببحر خزر میریزد و درآن رود صید ماهی میشود. ( جغرافی کیهان ص 67 ج 1 ).

طالش . [ ل ِ ] (اِخ ) کوه طالش . کوههای طالش بموازات ساحل بحر خزر تا ماسوله امتداد یافته . ارتفاع آن کمتر از قراجه داغ ولی اهمیت جغرافیائیش بیشتر است زیرا که دامنه ٔ آن مستقیماً در بحر خزر فرورفته و فقط حاشیه ٔ باریک و سراشیبی تشکیل داده و هیچ رودی آن را قطع نمیکند. و مانند سدی ما بین فلات آذربایجان و بحر خزر میباشد، و دارای جنگلهای انبوه است ، کوههای طالش خط اتصال رشته های درهم و آتش فشانی کوههای نوح و سبلان و رشته ٔ منظم البرز میباشد، و امتداد آن برخلاف کوههای مزبور، شمالی و جنوبی است . مرتفعترین قله ٔ آن در شمال ماسوله ، در حوالی باجیلان 2/402 متر ارتفاع دارد. و کرانه ٔ قیرچم فلات آذربایجان را به دریا متصل مینماید. (جغرافی کیهان ص 34 ج 1).


طالش . [ ل ِ ] (اِخ )طایفه ای از مردم گیلان . ج ، طوالش . صاحب برهان ذیل «تالش » آرد: قومی باشند از مردم گیلان و در حاشیه ٔ آن بقلم دکتر معین چنین است : تالش بقول بعضی مبدل و محرف «کادوس » است و آن قومی بود که در زمان باستان بس انبوه بودند و در کوهستان شمالی ایران نشیمن داشتند و چون بارها به گردنکشی برخاستند و با پادشاهان هخامنشی از در نافرمانی درآمدند از اینجا نام ایشان در تاریخها آمده و امروز مترجمان کادوش را که تلفظ صحیح آن است «کادوس » نویسند. جایگاهی که برای کادوشان در تاریخها یاد کرده اند امروز منطبق با جایگاه تالشان میباشد. رجوع کنید به مقالات کسروی ج 1 ص 180 و نامهای شهرها و دیه ها تألیف وی دفتر یکم و رجوع به تاریخ زندیه ج 1 ص 78 تألیف دکتر هدایتی و طالش دولاب شود.


دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:تالش


کلمات دیگر: