در قاموس ناحیه از اعمال گیلان و نام ولایت ایشان ٠
تالش
فرهنگ فارسی
در قاموس ناحیه از اعمال گیلان و نام ولایت ایشان ٠
لغت نامه دهخدا
تالش. [ ل ِ / ل َ ] ( اِخ ) در قاموس ناحیه ای از اعمال گیلان. ( فرهنگ رشیدی ). و نام ولایت ایشان [ مردم تالش ]. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). بلوکی است از گیلان ایران. ( فرهنگ نظام ). روستایی است از اعمال جیلان ( گیلان ). ( منتهی الارب ). رجوع به نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی چ گای لیسترانج ص 180 و مرآت البلدان ج 1 ص 337 و طالش و طوالش و تالشان شود.
تالش. [ ل ِ ] ( اِخ ) ( کوه... ) رجوع به طالش شود.
تالش. [ ل ِ ] ( اِخ ) ( رود... ) رجوع به طالش شود.
تالش. [ ل ِ ] ( اِخ ) ( امیر... ) پسر امیرحسن جلایر ( امیر حسن چوپانی ) و نوه امیر چوپان است. در سال 725 هَ. ق. ابوسعید، حکومت فارس و کرمان و عراق را به وی سپرد. امیر تالش در هرجا جماعتی از گردنکشان و راهزنان را بکشت و رعبی عظیم از وی در دل مردم جای گرفت و سپس حکومت را بملک شرف الدین شاه محمود اینجو داد که به حمایت و نیابت او حکومت کند و چون امیرچوپان گرفتار شد پسر بزرگ او امیرحسن با پسرش امیر تالش بخوارزم گریخته در عداد امرای پادشاه ازبک درآمدند و امیر تالش در آنجا در حدود سال 727 هَ. ق. ( 1327 م. ) درگذشت . رجوع به تاریخ عصر حافظ ص 4، 6، 18، 30 و 31 و از سعدی تا جامی ادوارد برون ترجمه علی اصغر حکمت ص 189 و فارسنامه ناصری در حوادث 725 هَ. ق. شود.
تالش . [ ل ِ ] (اِخ ) (امیر...) پسر امیرحسن جلایر (امیر حسن چوپانی ) و نوه ٔ امیر چوپان است . در سال 725 هَ . ق . ابوسعید، حکومت فارس و کرمان و عراق را به وی سپرد. امیر تالش در هرجا جماعتی از گردنکشان و راهزنان را بکشت و رعبی عظیم از وی در دل مردم جای گرفت و سپس حکومت را بملک شرف الدین شاه محمود اینجو داد که به حمایت و نیابت او حکومت کند و چون امیرچوپان گرفتار شد پسر بزرگ او امیرحسن با پسرش امیر تالش بخوارزم گریخته در عداد امرای پادشاه ازبک درآمدند و امیر تالش در آنجا در حدود سال 727 هَ . ق . (1327 م .) درگذشت . رجوع به تاریخ عصر حافظ ص 4، 6، 18، 30 و 31 و از سعدی تا جامی ادوارد برون ترجمه ٔ علی اصغر حکمت ص 189 و فارسنامه ٔ ناصری در حوادث 725 هَ . ق . شود.
تالش . [ ل ِ ] (اِخ ) (رود...) رجوع به طالش شود.
تالش . [ ل ِ ] (اِخ ) (کوه ...) رجوع به طالش شود.
تالش . [ ل ِ / ل َ ] (اِخ ) قومی باشند از مردم گیلان .(فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ نظام ). گویند از اولاد«تالش » پسر یافث بن نوح بوده و آنان را تیالشان میخوانده اند. ایرانیها برسم قدیم خودشان که الفاظ فارسی را با حروف عربی مینوشتند تالش را طالش هم مینویسند.(فرهنگ نظام ). طایفه ای در گیلان و آذربایجان که یک قسم از فارسی دری تکلم میکنند و گویا زبان اهالی آذربایجان قبل از غلبه ٔ ترک همین زبان بوده چنانکه در هرزند بهمین زبان تکلم می نمایند. (ناظم الاطباء). محمّدمعین در حاشیه ٔ برهان قاطع آرد: «تالش بقول بعضی مبدل و محرف «کادوس » است و آن قومی بود که در زمان باستان بس انبوه بودند و در کوهستان شمالی ایران نشیمن داشتند و چون بارها بگردنکشی برخاستند و با پادشاهان هخامنشی از در نافرمانی درآمدند از اینجا نام ایشان در تاریخها آمده و امروز مترجمان «کادوش » را که تلفظ صحیح آنست «کادوسی » نویسند. جایگاهی که برای کادوشان در تاریخها یاد کرده اند امروز منطبق با جایگاه تالشان میباشد. رجوع به مقالات کسروی ج 1 ص 180 و نامهای شهرها و دیها تألیف وی دفتر یکم شود. (برهان ج 1 ص 462 حاشیه ٔ 5). رجوع به طالش و تالشان و تالوش شود.
تالش . [ ل ِ / ل َ ] (اِخ ) در قاموس ناحیه ای از اعمال گیلان . (فرهنگ رشیدی ). و نام ولایت ایشان [ مردم تالش ]. (آنندراج ) (انجمن آرا). بلوکی است از گیلان ایران . (فرهنگ نظام ). روستایی است از اعمال جیلان (گیلان ). (منتهی الارب ) . رجوع به نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی چ گای لیسترانج ص 180 و مرآت البلدان ج 1 ص 337 و طالش و طوالش و تالشان شود.
دانشنامه عمومی
شهرستان طوالش به مرکزیت شهر هشتپر مرکز تالش جنوبی
شهرستان آستارا
شهرستان رضوانشهر
شهرستان ماسال
بخش عنبران نمین
بخش هایی از شهرستان شفت
بخش هایی از شهرستان فومن
بخش هایی از شهرستانرودبار
بخش هایی از شهرستانخلخال
بخش هایی از نمین
تعداد کثیری از تالش ها در شهرهای رشت و تهران زندگی می کنند
جمهوری آذربایجان
همچنین تالش نام قومی ایرانی تبار است که سکونتگاه اصلی آن ها در البرز غربی از جنوب شرقی جمهوری آذربایجان آغاز شده و تا شمال غربی استان گیلان و استان اردبیل در ایران ادامه دارد.منطقه شمالی تالش را ولایت گشتاسفی(تالش گشتاسبی) نامیده می شد که امروزه در جمهوری آذربایجان قرار دارد.
تالشان معتقدند که تعداد تالش تبارها بیش از ۲ میلیون نفر می باشد.
منطقهٔ تالش از جنگل و شالیزار پوشیده شده و خانه باغ ها به صورت پراکنده در آن گسترده شده اند. این منطقه به دو قسمت کوهستانی در سمت غرب و جلگه ای در سمت شرق تقسیم شده که منطقهٔ کوهستانی، کوه های تالش و منطهٔ جلگه ای نیز کناره های دریای خزر را شامل می شود.
زمین های کشاورزی و جلگه ای سواحل دریای خزر در منطقهٔ تالش از طریق رودهای پرآبی که منبعشان دامنه های رشته کوه های تالش است، آبیاری می شوند. چشمه های آب معدنی نظیر آق ائولر، قره گول، علی داشی و ملاهادی چای پس از سیراب کردن زمین های منطقه به دریای خزر می ریزند.
دانشنامه آزاد فارسی
قوم و ناحیه ای در غرب و شمال غرب گیلان و همچنین در جنوب شرقی جمهوری آذربایجان. این ناحیه در گیلان به خمسۀ طوالش، مرکب از تالش دولاب (طالش دولاب، شهرستان رضوان شهر)، ماسال، شاندرمن، اسالم، کرگان رود (شهرستان تالش) موسوم است و از آستارا تا رضوان شهر و غرب بندرانزلی امتداد دارد. تالش آذربایجان، که مرکز آن شهر معروف لنکران است، تا جنگ های اول ایران و روسیه و انعقاد قرارداد گلستان (۱۲۱۸ـ۱۲۲۸ق) در قلمرو دولت ایران قرار داشت و مرکز حکومت موروثی خاندانی از سادات تالش بود. زبان تالشی به گروه زبان های ایرانی شمال غربی تعلق دارد و از شمال لنکران تا کپورچال انزلی رایج است. در این زبان، نشانه های بسیاری از زبان های اوستایی و پارسی باستانی و میانه دیده می شود. تالش ها مسلمان اند و برخی از آن ها شیعۀ امامیه و برخی دیگر پیرو مذهب شافعی اند. مشهورترین طوایف تالشی عبارت اند از دلاغرده (ترک زبان شاهسون، ساکن روستاهای مرزی اُجارود)، آقاجانی، مشایخ، خاشابری، شیرازی، بوداق و غیره. پیشینۀ قوم تالشی بسیار مبهم است و سکونت آنان در سرزمین های کادوسیان باعث شده که بعضی پژوهشگران آنان را بازماندگان کادوسیان بدانند. نخستین مورخان و جغرافیانویسان مسلمان از این قوم با نام طیلسان یاد کرده اند که، به نوشتۀ یاقوت حموی، معرب کلمۀ تالشان است. بسیاری از تالشان مرید شیخ صفی و خاندان او بودند و پیش از تشکیل دولت صفویه به مذهب شیعۀ امامیه پیوستند. بعضی از صوفیان تالشی، نظیر دده بیگ و خادم بیگ، با حمایت از شاه اسماعیل و نجات او، نقش مهمی در تشکیل سلطنت صفوی ایفا کردند.
دانشنامه اسلامی
سرزمین تالش با وسعتی حدود ۸۴۰، ۸ کم ۲ در امتداد کرانه های جنوب باختری دریای مازندران، از شمال تالاب انزلی تا مصب رودخانۀ کورا، در جمهوری آذربایجان کشیده شده است. این سرزمین از خاور به دریای مازندران و از باختر به رشته کوه های تالش محدود است و اقلیمی همانند گیلان دارد. بخش شمالی این سرزمین نخست در ۱۲۲۸ق/۱۸۱۳م پس از پایان نخستین جنگ ایران و روسیه برپایۀ عهدنامۀ گلستان از ایران جدا، و ضمیمۀ خاک روسیۀ تزاری شد؛ اما به سبب ناخرسندی مردم محلی از روس ها و بیرون رانده شدن نیروهای روسیه توسط مردم آنجا، دوباره به خاک ایران پیوست. با سرنگونی حکومت تزاری روسیه در ۱۹۱۷م، تالش شمالی در قلمرو جمهوری نوبنیان مغان قرار گرفت، اما پس از چندی اراضی این جمهوری نوپا به تصرف حکومت مساواتی ها در آمد و این بخش از تالش بر قلمرو آنان افزوده شد و سرانجام با چیرگی بلشویک ها بر قفقاز و سرنگونی حکومت مساواتی ها و با تشکیل اتحاد جماهیر شوروی بخش شمالی تالش در اراضی جمهوری آذربایجان شوروی قرار گرفت و در ۱۳۷۰ش/۱۹۹۱م پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان این بخش از تالش همچنان در قلمرو این کشور باقی ماند.بخش جنوبی این سرزمین که در ایران قرار دارد، از لحاظ تقسیمات کشوری جزئی از استان گیلان به شمار می رود و مشتمل بر ۴ شهرستان به نام های تالش، رضوان شهر، ماسال و آستارا ست. اما بخش شمالی آن که در اراضی جمهوری آذربایجان واقع است، از ۶ واحد اداری به نام های لنکران، جلیل آباد، ماساللی، آستارا، لریک و یاردیملی تشکیل شده است.
آب و هوای تالش
سرزمین تالش باریکه ای جنگلی و مرطوب است که از لحاظ ناهمواری ها به دو ناحیۀ کاملاً متمایز جلگه ای در شرق و کوهستانی در غرب تقسیم می شود. پهنای ناحیۀ جلگه ای آن به تفاوت از ۱ تا۵۰ کم است. بخش کوهستانی تالش به سبب همجواری با دریای مازندران پوشیده از جنگل و مراتع نسبتاً وسیع است. آب و هوای تالش در ناحیۀ جلگه ای معتدل و مرطوب، و در ناحیۀ کوهستانی مرطوب و سرد است و بارندگی سالانۀ آن میان ۳۰۰، ۱-۸۰۰، ۱ میلی متر است.
رشته کوه ها و رودها
رشته کوه های تالش به درازای ۲۷۰ کم در جهت شمال غربی به جنوب شرقی امتداد دارد. این رشته کوه از جنوب شهرستان مغان شروع می شود و رو به سوی جنوب خاوری تا درۀ آستارا به صورت کوه های مرزی میان ایران و جمهوری آذربایجان ادامه می یابد و از گردنۀ حیران منحرف شده، تا باختر هشتپر تقریباً به صورت مستقیم کشیده می شود. سپس از باختر هشتپر دوباره به سوی جنوب خاوری امتداد دارد و در جنوب شهرستان رشت به درۀ سفید رود می رسد. این کوهستان از کوه های بسیاری تشکیل یافته است که مهم ترین آن ها عبارت اند از آق داغ (۳۲۲، ۳ متر)، سبله خونی (۱۱۰، ۳ متر)، میریش یوردی (۹۴۸، ۲ متر) و خیل گاه (۸۶۰، ۲ متر) رودهای چندی از بلندی های کوه های تالش سرچشمه می گیرند که بیش تر از آب برف تغذیه می شوند و به دریای مازندران می ریزند. از مهم ترین این رودخانه ها در ناحیۀ جنوبی تالش، شاندرمن، شفارود، لمیر، کرگان رود، لندویل و آستارا را می توان نام برد. در ناحیۀ شمالی نیز رودخانه های ویلشن، لنکران و تنگ رود جریان دارد.
منابع اقتصادی
...
پیشنهاد کاربران
قوم آذری از نژاد قوم ماد آریایی
طایفه مغان ماد
شهر مغان آذری
به خاطر حکومت اقوام ترک در ایران زبان
ترکی در این منطقه رواج پیدا کرد
مادستان بزرگ ( آذربایجان )
کی گفته ما مهاجر بودیم
زبان طالشی با زبان های کردی و لری از یک
خانواده هستند
******* ( ( ( ********** ( * ( ( ( ( ( ( ( *****
دروغ پردازی نکنید
قوم بزرگ تالش یکی از اقوام اصیل ایرانی هستند. ولی در سال های اخیر بی توجهی های زیادی به این اقوام شده و در دست فراموشی است. نام سابق استان گیلان, گیلان و طوالش بوده ( به قوم های گیل و تالش نامگذاری شده. مانند استان های سیستان و بلوچستان یا گهگیلویه و بویراحمد ) که در طول تاریخ به دلیل یکسری حوادث نام به استان گیلان تغییر کرده.
تالشیان در تلاش هستند که دوباره این نام رو برگردونن زیرا این حق قوم بزرگ تالش هست.
لطفا شما هم برای رسیدن به این هدف تلاش کنید.
ممنون از حمایت شما💐💕
با نگاه به زبان تالشی که از زبان های هندواروپایی شاخه ایرانی و از کهن ترین آن هاست ( شاید مادی ) می توان دریافت که ویژگی برجسته تالشی ها و دیگر مردم ایران زمین ( که به زبان های ایرانی سخن می گویند ) ایرانی بودن آنهاست هرچند دارای نیاکان پیش آریایی ( برای تالشان: کاسپی، کاسی، کادوسی ) یا پس آریایی نیز باشند. امروزه این مردم طبیعت زی با نگهداری از داشته های کهن خود برجسته ترین بازمانده های مردم ایرانی زبان کاسپی اند که نام دریای کاسپین از آنان بر جا مانده است.
که هرکدوم بستگی به محل زندگی داره
تالش ها چند دسته هستند و هرکدوم تالشی مختلفی باهم دارند.
من خودم با افتخار تالشم ( ریکی )
*یکی از زبان های تالشی که ما خودمان هم به این زبان صحبت میکنیم در منطقه ریک هشتپر است که متعلق به ریکی هاست که به تالشی {رِکَنْدْ} میگویند بیشتر تالش ها به این زبان صحبت میکنند .
*یکی از دیگر تالشی ها در منطقه میانکوه است، که به زبان تالشی به ان ها ( مینْکوجْ ) میگویندو این زبانمتعلق به مینکوج هاست، اما مینکوج ها به دو دسته تقصیم میشوند مینکوج های سیاه و مینکوج های سفید که به زبان تالشی میشود ( سیو مینکوج ) و ( ایسْبیَه مینکوج ) حالا اینکه چرا اینطور نامگذاری شده است داستان و افسانه ای دگر دارد که اصلا ربطی به رنگ پوست انها ندارد.
*یکی از دیگر زبانهای تالشی در منطقه طولارود است که به تالشی ( طولَروجْ ) میگویند که این زبان مطعلق به طولروج هاست .
*یکی دیگر از تالشی ها هم اسالمی است که به تالشی ( اَسُلْمْجْ ) میگویند و این زبان متعلق به اسلمج هاست اسالم هم جزو تالش هست و بسیار گسترده است .
اینها فقط جزوی از زبانهای تالشی هستند
تالش بسیاز زیبا گسترده است با مردمانی مهربان و مهمان نواز است .
سوغاتی تالش عبارتند از:برنج، نان حلوایی، گلیم، جاجیم و. . .
این منطقه با بخش های مختلف جلگه ای، کوهستانی و جنگلی در روزگاران کهن به سرزمینی گفته می شد که از شمال به آلبانیای قفقاز، از شرق به دریای خزر، از جنوب به سفیدرود و از غرب به دشت و پهنه اردبیل مغان و منطقه کوهستانی نیر و سراب می رسید. در این سرزمین قومی همنام، یعنی تالشی ها زندگی می کنند که به دلیل عدم انجام برنامه پژوهشی هدفمند اطلاعات چندانی از ادوار گذشته آنان در متون تاریخی وجود ندارد. برخی بر این باورند که تالشان همان کادوسیان یا کاتوزیانند که در نواحی کوهستانی این سرزمین زندگی می کردند.
در کتاب ایران در عهدباستان نیز آمده، کادوسیان مردمی بودند که در گیلان جای داشتند و ظاهراً نیاکان تالشی های کنونی بوده اند. همان نواحی تالش شمالی به دنبال ۲ دوره جنگ های طولانی ایران و روسیه تزاری در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار و عقد ۲ قرار داد ننگین گلستان و ترکمانچای در سال های ۱۲۱۸ و ۱۲۴۱ قمری به عنوان غرامت جنگی به روس ها واگذار شد و این واگذاری بهایی بود که تالشی ها برای بقای حکومت قاجار به روس ها پرداختند. متأسفانه با وجود حساسیت منطقه به لحاظ سیاسی، فرهنگی و طبیعت بی بدیلی که به این منطقه ارزانی شده ، دانش و آگاهی ما از فرهنگ های کهن این سرزمین بسیار اندک است، چرا که تا انقلاب اسلامی و به عبارتی دقیق تر تا یک دهه گذشته باستان شناسی در تالش نامی ناآشنا بوده است.
صرف نظر از کارهای اولیه ژاک دمرگان در فاصله سال های ۱۹۰۱ - ۱۸۸۹ میلادی برای شناسایی فرهنگ و تمدن تالش که چاپ کتاب مطالعات جغرافیایی هیأت علمی فرانسه در ایران حاصل آن بوده و نیز تلاش های پراکنده سال ۱۳۵۱ از سوی باستان شناسان ایرانی، تالش تا سال ۱۳۷۱ که فصل جدید فعالیت های پژوهشی و مطالعات منطقه آغاز شد، در پناه جنگل های انبوه و مه آلود خود از نظر پنهان و کار پژوهشی هدفمند در آن صورت نگرفته بود.
مطالعات آغازین این سرزمین پس از انقلاب اسلامی براساس یک برنامه اضطراری شروع شد و این مقدمه ای بود تا ظرفیت های فرهنگی و گردشگری منطقه بیش از پیش شناخته شود. بررسی های باستان شناسی تالش کاوش های باستان شناختی تالش به صورت هدفمند به سرپرستی محمدرضا خلعتبری، عضو هیأت علمی و مدیر پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری تالش از سال ۱۳۷۸ براساس برنامه های مصوب پژوهشی سازمان وقت میراث فرهنگی کشور آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.
فعالیت های هدفمند این باستان شناس ایرانی در منطقه و چاپ نتایج فعالیت های باستان شناسی انجام گرفته در ۵ جلد بستر مناسبی را در شناخت فرهنگ دیرپای منطقه فراهم کرده و گستره آگاهی و دانش ما از ساختارهای فرهنگی تالش را که پیش از این تنها به کتاب هایی همچون مطالعات جغرافیایی هیأت علمی فرانسه در ایران و کتاب خاطرات هیأت علمی فرانسه در ایران محدود می شده افزایش داده است. خلعتبری، در ارتباط با سابقه فعالیت های باستان شناسی تالش، این منطقه را نخستین نقطه از خاک گیلان می داند که پذیرای هیأتی باستان شناسی شده است. هیأتی که پس از عقد قرارداد انحصاری مظفرالدین شاه با دولت فرانسه به ایران آمد و اساس آن انجام هرگونه کاوش، تحقیق و کشف اشیای عتیقه در سراسر خاک ایران به انحصار دولت فرانسه درآمد و ژاک دمرگان به این منظور و به عنوان عامل سیاست این کشور راهی ایران شد.
دمرگان در فاصله سال های ۱۹۰۱ - ۱۸۸۹ قصد انجام مطالعات علمی سفری به مناطق جنوبی دریای خزر کرده و در تالش ایران در محوطه هایی همچون مریان، آق اولر، حسن زمینی، شیرشیز، قیلاخانه، مرداغی، جالیک و نمین در خاک استان اردبیل فعلی و در تالش روسیه تزاری در حوزه لنکران، دره لالوار، دیبده به بررسی و گمانه زنی می پردازد که به کشف آثاری از نیمه دوم هزاره دوم و آغازین سده های هزاره اول قبل از میلاد منجر می شود. خلعتبری درباره حضور دمرگان در این منطقه با اشاره به این که کارهای پژوهشی وی در همین مرحله پایان نیافت، می گوید : وی یک بار دیگر به کمک و همراهی برادرش هنری و به منظور تکمیل مطالعات خود راهی تالش شد که حاصل دستاوردهای این فصل نیز از سوی دمرگان در کتابی با عنوان مطالعات جغرافیایی هیأت علمی فرانسه در ایران و کتاب خاطرات هیأت علمی فرانسه در ایران که از سوی برادرش تألیف شد به چاپ رسید. این عضو هیأت علمی در توصیف کارهای پژوهشی دمرگان، می گوید: با فعالیت های دمرگان در منطقه تصور می شد ساختارهای فرهنگی تدوین شود، اما عملاً این طور نشد و تا مدت ۷۰ سال در پناه جنگل های انبوه و مه آلود از نظر دستگاه های فرهنگی کشور پنهان ماند. تا این که در سال ۱۳۵۱ در دو محوطه دوخالکوه و تلارک در جنوب اسالم کاوش های جدیدی آغاز شد. کشف آثاری از نیمه دوم هزاره اول قبل از میلاد ماحصل این کاوش ها محسوب می شود که متأسفانه گزارشی از آن در دست نیست.
با توجه به مطالب ارائه شده، مجموعه فعالیت های باستان شناسی تالش تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با درنظر گرفتن قدمت منطقه اندک بود و کاوش های باستان شناختی در این منطقه براساس یک برنامه اضطراری در سال ۱۳۷۰ آغاز شد. عضو هیأت علمی پژوهشکده باستان شناسی در شرح مرحله جدید کاوش ها، می گوید : در زمستان سال ۱۳۷۰ در هنگام عملیات راهسازی در مسیر جاده پونل به خلخال و میانه در مقطع روستای ییلاقی و سکه تیغه ماشین آلات راهسازی به چند گورستان باستانی برخورد کرد که با دخالت مأموران حفاظت آثار باستانی مستقر در ماسال از ادامه کارشان جلوگیری و موضوع پیگیری می شود. بازدید از محوطه خاکبرداری شده و قدمت گورهای باستانی کاوش این مکان را اجتناب ناپذیر می کند. خلعتبری، این آغاز را مقدمه ای بر هدایت کاوش های باستان شناختی به سمت تالش می داند، زیرا فعالیت های پژوهشی تا آن زمان در حوزه رودبار و بویژه ۲ سوی سفیدرود متمرکز بوده است. کاوش . . .
تالش گشتاسفی در دوره خلفای عباسی
این بی گفتگو است که نشیمن کادوسیان در کوهستان شمال شرقی آذربایجان، در آنجا می بوده که اکنون نشیمن تالشان است. می باید گفت: نه کادوسیان از میان رفته اند و نه تالشان از جایی دیگر به جای ایشان آمده اند. این تالشان فرزندان و بازماندگان همان کادوسان می باشند و نام �تالش� دیگر شده از نام �کادوس� می باشد. [۱۳]
آثاربه جای مانده در تالش حاکی از آن است که روابط بسیار نزدیکی بین کادووسیان واشکانیان وجود داشته است.
بعد از اسلام
بنابراین با برچیده شدن دولت اشکانی وپارتیان به دوره ساسانیان می رسیم دراین دوره تمام اقوام گل، اماردان، دیلم، کادووس دریک نام خلاصه شدند بنام دیلمیان وتمام اقوام دیگر را تحت شعاع خود قرار داد. در۳۷هجری آیین مقدس اسلام دراین سرزمین تسلط پیدا کرد ( تاریخ طبری جلد ۵ ص ۴۵ )
سرانجام اداره ولایات را بین اشخاص مورد اعتماد تقسیم کردند و سلسله علویان بوجود آمد ودسته های ناراضی به صورت قطب جدید، پایگاه سامانیان را به وجود آوردند. دیری نپایید که داعی کبیر با کمک توده مردم وفادار به سلاله علویان در سده ۱۴ هجری شورش نمود ودوباره دولت علویان روی کار آمد و پس از ۳۰سال دولت سالاریان در این سرزمین رشته فرمان روایی رابه دست گرفتند و پس از آن آل زیار، آل بویه، غزنویان بودند.
بنابراین پراکندگی هایی که به صورت گروهی و طایفه ایی این اقوام در ایران وخارج از مرزها وجود داشته ناشی از علل سیاسی بوده. این قوم دائمابا زور مندان محلی درگیر بوده و حاکمان محلی به اجبار افرادی ازاین قوم را به دیار دیگر تبعید می کردند واین روش تا آغاز تاریخ اسلامی دوام داشته. بیشتر نقل وانتقالات قوم کادووس به گوشه وکنار ایران، مربوط به عهد باستان، دوران صفویه وافشاریه است. کسروی دراین باره مطالبی رابیان داشته:نام قادسیه به زبان ایرانیان، گاودوشان یا کادووسیان بوده واینک قادسیه نامیده شده. گاودوشان مردمی جسوروجنگجو بودندکه از کوهستان ها آنان را به سرحد مرزهای عربستان و ایران کوچانیدند.
صفویه
حمدالله مستوفی در نیمهٔ نخست سدهٔ ۸ ه. ق دربارهٔ مردم تالش می نویسد: �مردم آنجا جنگی و مردانه باشند… و از مذاهب فراغتی دارند، اما به قوم شیعه و بواطنه نزدیک ترند�. بدین سبب، از آغاز برآمدن شیوخ صفویه، مردم تالش نقش مهمی در به قدرت رسیدن آنان ایفا نمودند. [۱۴]شیخ صفی، سرسلسلهٔ این طایفه از جانب امرای تالش حمایت می شد و در حلقهٔ مریدان او شمار بسیاری از مردم تالش حضور داشتند. شیخ صدرالدین موسی فرزند و جانشین شیخ صفی که از ملک اشرف چوپانی بیمناک بود، نزد هواخواهان تالش خود پناه جست. در ۸۰۶ ه. ق/۱۴۰۳م تیمور پس از ملاقات با خواجه علی در اردبیل بسیاری از مزارع و روستاهای منطقهٔ تالش، از آن میان، آستارا و کرگان رود ( هشتپر امروزی ) را در تیول خاندان او قرار داد. یکی از پسران خواجه علی به نام عبدالرحمان با خانوادهٔ خود در منطقهٔ تالش نشین گسکر اقامت دائمی گزید و در همان جا نیز درگذشت. [۱۴] در نخستین لشکرکشی شیخ حیدر به داغستان، بخش مهمی از سپاه او را تالشان تشکیل می دادند. در منابع از آنان با عنوان �آبی جامه� یاد شده است. [۱۴] پس از کشته شدن شیخ حیدر، پسرش اسماعیل که نوجوانی بیش نبود، جانشین او شد. در این زمان اسماعیل که در اردبیل به سر می برد، از بیم جان در خفا رهسپار گیلان شد. در این سفر دده بیگِ تالش از همراهان او بود و مردم تالش در سراسر مسیر اردبیل به لاهیجان، از او به گرمی استقبال و پذیرایی کردند. [۱۴] یکی از علل گرایش مردم تالش به شاه اسماعیل و صفویان، ضدیت آنان با شروانشاهان بود. تالشها با آگاهی از دشمنی میان صفویان و شروانشاهان، رهایی خود را از استیلای آنان در قدرت گرفتن صفویان می دیدند. [۱۴] همراهی و پشتیبانی تالشها از حکومت صفویه موجب جلب اعتماد شاهان صفوی به آنان شده بود؛ این اعتماد به حدی بود که پس از سرکوب شورش غریب شاه در گیلان، همهٔ مردم گیلک نشین مناطق گیلان خلع سلاح شدند و از حمل هرگونه جنگ افزار منع گردیدند و فقط اجازه داشتند برای کارهای کشاورزی از داس استفاده کنند؛ اما تالشان مجاز به حمل هر نوع جنگ افزاری بودند. [۱۴]
خانات تالش
حکومت خانات تالش در بیشترین گسترش
نوشتار اصلی: خانات تالش
خانات تالش که با نام خانات لنکران نیز شناخته می شود، خان نشینی در منطقه کنونی جنوب شرقی جمهوری آذربایجان و نواحی شمالی استان گیلان در ایران امروزی بود که از دوران امپراتوری صفوی تا ۱۸۲۸ بر تالش حکم می راند که قسمت بزرگی از آن در نتیجه جنگ های ایران و روسیه برپایه پیمان ترکمنچای از ایران جدا شد. اولین خان این منطقه میرجمال الدین خان از یاران نادرشاه و آخرین آن ها میرحسن خان بود.
پایتخت این خان نشین، شهر لنکران و مردم این خانات را تالش ها و اذربایجانی ها تشکیل می دادند. [۱۵]
عهدنامه گلستان
تالش یکپارچه تا سال ( ۱۸۱۳ ) بخشی از ایران بود و در آن سال برپایه عهدنامه گلستان شمال تالش از خاک ایران جدا گشت. در سال ۱۲۲۸ق. آستارا به موجب عهدنامه گلستان که میان دولت ایران و روسیه منعقد شد به دو قسمت تقسیم گردید و با تعیین رودخانه آستاراچای به عنوان خط مرزی، مناطق وسیع شمالی این رودخانه به دولت روسیه و جنوب تالش از رودخانه آستاراچای در اختیار ایران قرار گرفت.
جمهوری خودگردان تالش - مغان
جمهوری خودگردان تالش - مغان
جمهوری خودگردان تالش - مغان یک جمهوری خودگردان با عمر کوتاه به ریاست جمهوری علی اکرم همت زاده بود که از ژوئن تا اوت ۱۹۹۳ ( به مدت دو ماه ) اداره تالش گشتاسبی را برعهده داشت. [۱۶] این جمهوری خود خوانده در جنوب خاوری منطقه خاک جمهوری آذربایجان قرار داشت و از رایونهای آستارا، لریک، لنکران، ماساللی، یاردیملی، جلیل آباد و بیله سوار تشکیل شده بود. از نظر جغرافیایی، جمهوری خودگردان تالش - مغان همه مناطق پایین رود ارس در جمهوری آذربایجان را شامل می شد.
زبان
زبان تالشی نام یکی از زبان های ایرانی شمال غربی است و همچنین به فردی که گویشور آن زبان باشد می گویند. زبان تالشی از خانواده زبان های کناره دریای کاسپین و به زبان تاتی بسیار نزدیک می باشد. تالشی همچنین هم ریشه با دیگر زبان های کرانهٔ کاسپین همچون گیلکی و مازندرانی است ولی با آن ها تفاوتی آشکار دارد. تات ها و تالشی ها و مازندرانی ها به زبان هایی سخن می گویند که در بسیاری موارد با زبان فارسی تفاوت داشته و با مادی و پارتی و اوستایی مشابهت دارد. [۱۷] زبان تالشی مشابهت با زبان های اوستایی و کردی دارد. [۱۸][۱۹][۲۰] همچنین این زبان به زبان آذری باستان نزدیک است. [۲۱] در بخش باختری استان گیلان و بخشی از شهرستان نمین در استان اردبیل، ایران و استان لنکران - آستارا در جنوب جمهوری آذربایجان سخن گفته می شود. میللر معتقد است که با دلایل روشن می توان گفت که تاتی و تالشی ادامه زبانی است که دست کم در آغاز دوره فارسی میانه بدان سخن می گفته اند، این شواهد و نشانه ها همان اندازه که وجه اشتراک این گویشها را با زبان پهلوی پارتی نشان می دهد گویای پیوندهای خیلی نزدیک آن ها با مادی و اوستایی نیز هست. زیرا که تفاوت زبان پهلوی با زبانهای دیرین مانند مادی واوستایی به همانگونه است که تشابه و تفاوت تاتی و تالشی باآن زبانها. به عقیده خوچکو این زبان پر از حروف با صدا و آوائی است و به سبب آهنگی که در آن دیده می شود می توان آن را شبیه لهجه ایتالیایی دانست. [۲۲] تالش شامل مناطق زیر است:
برگرفته از ویکیپدیا