ولنگاری
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
ولنگاری. [ وِ ل ِ ] ( حامص مرکب ) حالت و عمل ولنگار. لاابالیگری. سهل انگاری. بی قیدی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
دانشنامه عمومی
ولنگاری، نگارش ۱۳۲۳ مجموعهٔ شش قضیه استهزاآمیز از صادق هدایت است که همراه علویه خانم در یک کتاب منتشر شده است.
لغت نامه دهخدا ولنگاری را سهل انگاری و بی قیدی تعریف می کند. ولنگاری در میان فارسی زبانان دارای بار معنایی منفی است.
لغت نامه دهخدا ولنگاری را سهل انگاری و بی قیدی تعریف می کند. ولنگاری در میان فارسی زبانان دارای بار معنایی منفی است.
wiki: ولنگاری
پیشنهاد کاربران
چرند گفتن پشت سر دیگران - بیهوده بافی
وِلنگاری در گویش یزدی یعنی بی کار گشتن. ولگردی
گزافه گویی
کلمات دیگر: