کلمه جو
صفحه اصلی

شکم باره


مترادف شکم باره : پرخوار، پرخور، شکم بنده، شکمو

فارسی به انگلیسی

free-living, glutton, gluttonous, gourmand, hog

free-living, glutton, gluttonous, gourmand


free-living


مترادف و متضاد

پرخوار، پرخور، شکم‌بنده، شکمو


فرهنگ فارسی

شکم خواره شکم پرست پر خور

شکم پرست، پرخوار، پرخور، شکمو


لغت نامه دهخدا

شکم باره. [ ش ِ ک َ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) شکم خواره. شکم پرست. پرخور. شکم بنده. ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به مترادفات کلمه شود.

دانشنامه عمومی

شکم باره کسی است که از مصرف بیش از اندازه مواد غذایی و نوشیدنی لذت می برد. شکم پرستهمچنین به فردی اطلاق می شود که به مصرف مواد غذایی اعتیاد دارد.
در این صنعت یک دسته از عطرهای ساخته شده از مواد غذایی، مانند کاکائو، سیب، یا آلو است.
شکم بارگی در میان کاتولیک های فرانسه جزو هفت گناه مرگبار یاد می شود.

پیشنهاد کاربران

دوزخ گلو. [ زَ گ َ ] ( ص مرکب ) شکم خواره. شکم باره. شکم پرست. پرخوار. پرخواره :
در زمان پیش آمد آن دوزخ گلو
حجتش آنکه خدا گفته کلوا.
مولوی.
رجوع به مترادفات کلمه شود.


کلمات دیگر: