کلمه جو
صفحه اصلی

مجادله


مترادف مجادله : آشوب، جدال، جروبحث، جنگ، خصومت، دعوا، ستیزه، کشمکش، مجادلت، مکاوحت، مناقشه، نزاع

متضاد مجادله : مصالحه

برابر پارسی : ستیزه گری، پرخاشگری، کشمکش

فارسی به انگلیسی

contention, dispute


contention, dispute, altercation, polemic, hassle, run-in, wrangle

altercation, polemic, wrangle


فارسی به عربی

کدح , مشاجرة

مترادف و متضاد

quarrel (اسم)
پرخاش، پیکار، نزاع، ستیز، مجادله، ستیزه، بهی، خصومت، دعوا، دعوی، مرافعه، گله، اختلاف

contention (اسم)
نزاع، ستیز، مجادله، ستیزه، مباحثه، مشاجره، مغایرت، درگیری

tussle (اسم)
تقلا، مجادله، کشمکش، مسابقه جسمانی

altercation (اسم)
مجادله، ستیزه، بهی

آشوب، جدال، جروبحث، جنگ، خصومت، دعوا، ستیزه، کشمکش، مجادلت، مکاوحت، مناقشه، نزاع ≠ مصالحه


فرهنگ فارسی

نام سوره پنجاه و هشتم از قر آن مجید و آیات آن بیست و دو است .
باهم جدال کردن، نزاع وستیزوخصومت کردن
۱ - ( مصدر ) ستیزیدن . ۲ - خصومت کردن با کسی . ۳ - ( اسم ) ستیزه خصومت : گفتم نباید که در میدان مکاشفه و مجادله افتد ... ۴ - مباحثه در مسئله ای ( علمی ادبی دینی و غیره ) بطوری که هر یک از طرفین بخواهد رای خود را بر دیگری تحمیل کند .
سوره پنجاه و هشتمین از قر آن

فرهنگ معین

(مُ دِ لِ ) [ ع . مجادلة ] (اِمص . ) خصومت ، جدال .

لغت نامه دهخدا

مجادلة. [ م ُ دَ ل َ ] (ع مص ) با کسی واکاویدن در خصومت . (زوزنی ). پیکار سخت کردن با یکدیگر. (تاج المصادر بیهقی ). با کسی پیکار کردن . (ترجمان القرآن ). جدال . خصومت کردن با کسی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مخاصمه ٔ شدید کردن با کسی و منه قول القرآن ) : و جادلهم بالتی هی احسن . (از اقرب الموارد).


مجادله. [ م ُ دَ ل َ / دِ ل ِ ] ( ع مص ) خصومت و ستیزگی و منازعه. ( ناظم الاطباء ). جدال. کشمکش. ستیزه. مخاصمت. خصومت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : آن مجادله میان هر دو برادر قائم بود تا هم سلطان میان ایشان به وساطت برخاست. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 335 ).او در مجادله مقام خویش بشناخت و بدانست که خود را بدین سفارت در ورطه هلاک انداخته است.( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 400 ). || مباحثه. ( ناظم الاطباء ). مناظره. مناقشه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). به معنی مناظره است اما نه برای اظهار صواب بلکه برای الزام خصم ، پس اگر مجادله کننده در عین حال جواب دهنده باشد کوشش او بر آن است که کسی را ملزم نسازد و خود را نیز از الزام غیر، مصون دارد. و هرگاه سؤال کننده باشد باید سعی کند که مخاطب خود را ملزم سازد و گاه سائل و مجیب هر دو مجادله کننده باشد چنانکه در رشیدیه گفته. سید سند در شرح مواقف در مقصد ششم از مرصد نظر گوید: این مجادله حرام است اما مجادله ای که در راه ظاهر و روشن کردن حقیقت باشد و بخواهند باطلی را مضمحل سازند به چنین مجادله ای هرمسلم مؤمنی شرعاً مأموریت دارد چنانکه حق عزاسمه فرماید. و جادلهم بالتی هی احسن. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 242 ). مناظره است برای الزام خصم یا اظهار صواب و برای الزام خصم حرام است و اما برای اظهار حق و ابطال باطل مأمور به است البته با شرایط خاص و در قرآن است : و جادلهم بالتی هی احسن. ( فرهنگ علوم ، تألیف سید جعفر سجادی ) : پس از مجادله ٔبسیار میعادی معین گشت. ( کلیله و دمنه ). گفتند یکی طبیبی است کرمانی و دیگری منجمی یونانی ، امروز میقات مجادله و میعاد مقابله ایشان است. ( مقامات حمیدی ).نه هرکه در مجادله چست در معامله درست. ( گلستان ).

مجادلة. [ م ُ دَ ل َ ] (اِخ ) سوره ٔ پنجاه و هشتمین از قرآن ، مدنیه و آن بیست و دو آیت است ، پس ازحدید و پیش از حشر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


فرهنگ عمید

۱. نزاع و خصومت کردن، با هم جدال کردن.
۲. ستیزه، دشمنی.
۳. (اسم ) سورۀ پنجاه وهشتم قرآن کریم دارای بیست ودو آیه.

دانشنامه عمومی

مجادله ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
مجادله یا جدل فنی است در منطق
مجادله (سوره) ، یکی از سوره های قرآن

دانشنامه آزاد فارسی


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مجادله (ابهام زدایی). مجادله ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • سوره مجادله، سوره مجادله سوره پنجاه و هشتم قرآن کریم• مجادله، جدل یا مجادله، اصطلاحی در فسلفه، منطق، کلام و یکی از صناعات خمس در منطق
...

واژه نامه بختیاریکا

تو گفت و مو گفت؛ دُش دادن به یک؛ یکی شَشی

پیشنهاد کاربران

مناقشه

جنگ و دعوا


کلمات دیگر: